مروری بر دعای ندبه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مروری بر دعای ندبه - نسخه متنی

سید مهدی میرباقری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بخش سوم:

و ذلك بعد ان بوئته مبوء صدق من اهله . . . .

در بخش سوم اين فراز از دعا، با مطرح شدن جانشينان و اوصياى پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله وسلم، به بيان نقش آن‏ها در پيش برد اهداف آن حضرت و در نتيجه، سير تكاملى تاريخ به وسيله‏ى هدايت آن بزرگواران پرداخته مى‏شود .

هرچند در بخش اول از اين فراز، به طور سربسته و مجمل از كنار مساله‏ى وصايت ديگر انبياى اولوالعزم گذر شد: و تخيرت له اوصياء مستحفظا بعد مستحفظ، ولى در اين بخش، ماجراى وصايت و جانشينى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله وسلم به طور مفصل بيان مى‏شود و اين نشان‏گر سهم عمده‏ى ايشان در اين مرحله از تاريخ است، زيرا قضاى خداى متعال بر نبى اكرم صلى الله عليه و آله وسلم از طريق اوصياى آن حضرت - كه اولياى برگزيده‏ى خدا هستند - ادامه پيدا مى‏كند . يعنى از آن جا كه خاندان نبى گرامى اسلام كه از جانب خدا به جانشينى آن حضرت انتخاب شده‏اند، همگى نور واحدى هستند كه خدا در بين ايشان، جايگاه خاصى رابه پيامبرش عطا كرده و در آيه‏اى از قرآنش، تنها مزد رسالت را قدم نهادن در راه خدا بيان كرده و در آيه‏ى ديگرى، مودت آن خاندان را تنها مزد رسالت معرفى كرده است، روشن مى‏شود كه مزد رسالت كه قدم نهادن در راه خداست، چيزى جز مودت اهل بيت عليهم السلام نيست .



پس ادامه‏ى رسالت در حفظ خاندان رسول معنى مى‏شود و هر بلايى را كه ايشان متحمل مى‏شوند، بلاى پيامبر اكرم محسوب مى‏شود و هدايتى هم كه به وسيله‏ى ايشان براى جامعه‏ى بشرى محقق مى‏شود، هدايت رسول خدا ارزيابى مى‏شود . يعنى بخشى از هدايت جامعه به عهده‏ى خود حضرت رسول صلى الله عليه و آله بوده و بخش ديگرى از آن بر دوش اهل بيت آن حضرت عليهم السلام . به همين دليل بعد از بيان سپرى شدن دوران عمر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، بلافاصله به مساله‏ى وصايت اميرالمؤمنين على عليه السلام پرداخته و آن را به صورت مفصل بسط مى‏دهد كه اين خود، نشان‏دهنده‏ى نقش كليدى حضرت على عليه السلام در جريان هدايت تاريخى جامعه به وسيله‏ى وصايت‏خويش و روشن‏كننده‏ى آن است كه ظهور اصلى وصايت، در حضرت على عليه السلام است و با آوردن عبارت: اذ كان هو المنذر و لكل قوم هاد، به مخاطب خود مى‏فهماند كه انذار پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و آن مرحله از هدايت تاريخى كه در دوره‏ى زندگى پربركت آن حضرت اتفاق افتاد، به تنهايى كافى نيست، بلكه در كنار آن انذار و هدايت تاريخى، يك هدايت مستمرى هم لازم است كه اين هدايت مستمر به وسيله‏ى خاندان عصمت و طهارت و به ويژه حضرت على عليه السلام واقع مى‏شود .

بعد از بيان اين مرحله با بيان فضيلت‏هاى حضرت على عليه السلام، وارد كارهايى كه پيامبر خدا جهت مهياسازى جامعه براى پذيرش ولايت اميرالمؤمنين على عليه السلام انجام دادند، مى‏شود كه از ماجراى روز هجدهم ذى‏الحجة در محل غدير خم كه بارزترين آن‏هاست، شروع كرده و بعد از ذكر حديث: انا و على من شجرة واحدة و ساير الناس من شجرة شتى به سراغ ماجراى جنگ تبوك و حديث منزلت رفته و سپس به زيباترين حادثه‏اى كه مدينه پس از هجرت پيامبر به خود مشاهده كرد، رفته و پاى ازدواج اميرالمؤمنين على عليه السلام با يگانه دختر رسول خدا را به ميان مى‏كشد و با تذكر خاطره‏ى بستن درب همه‏ى خانه‏ها به حياط مسجد النبى جز درب خانه‏ى حضرت على عليه السلام به معرفى حوادثى كه هر كدام مقام و درجه‏ى بلند و ملكوتى را براى آن حضرت ورق مى‏زنند، مى‏پردازد تا پرچم هادى بعد از خود را در ميان امت‏به پا داشته و مسير هدايت‏بعد از خود را آماده‏سازى كند و اين‏ها، همگى وقايعى بوده‏اند كه هركدام اساس تحولى مهم در تكامل تاريخ به شمار مى‏روند و تك تك اين ماجراها به منزله‏ى پله‏هايى هستند كه جامعه را به سمت پذيرش ولايت الهى به پيش مى‏برند . اما از آن‏جا كه مصلحت عالم بر پايه‏ى جبر ربوبى شكل نگرفته و جامعه در انتخاب مسير ولايت پذيرى خود مختار است كه سر به تولى ولايت الله بگذارد يا در دامان تولى و سرپرستى طاغوت و شيطان بيافتد و متاسفانه امت، بعد از پيامبر از مسير تكاملى تقرب به خدا منحرف شده و از پذيرش هدايت‏به سوى ولايت الهى اعراض كرد، باعث پديد آمدن ابتلائاتى سنگين براى اهل بيت عليهم السلام كه اولياى خاص خدا و اوصياى نبى خدا بودند، شد . لم يمتثل امر رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم فى الهادين بعد الهادين و الامة مصرة على مقته . . . .

ناگفته نماند كه على‏رغم رويارويى اولياى خدا با آن ابتلائات و بلاياى طاقت‏فرسا، باز هم ولايت و سرپرستى جامعه از دست تدبير ربوبى خارج نگشته و اراده‏ى الهى چنين تعلق گرفته كه عاقبت و پايان نيكو و زيباى كار عالم به دست اوليائش بيافتد و اين، نتيجه‏ى تمامى آن زحمت‏هاى خالصانه‏اى است كه در راه احياى دين خدا متحمل شدند . و جرى القضاء بما يرجى له حسن المثوبة . . . والعاقبة للمتقين .

بخش چهارم:

بعد از پشت‏سر نهادن تمامى مراحل گذشته كه انسان از طريق ندبه و اشك ريختن به بلاى اوليا، آمادگى بهره‏مندى از بلاى آن‏ها را در خود ايجاد كرد . در اين بخش، دعا درصدد جهت دادن به آن مصيبت‏زدگى است كه با پديدآوردن روحيه‏ى انتظار، انسان را به سوى بهره‏گيرى از اين مصيبت‏زدگى سوق مى‏دهد و او را به توجه به ساحت‏حضرت بقية الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء دعوت مى‏كند، كه اين توجه در سه مرحله و با لحن‏هاى متفاوتى در اين دعاى شريف، ظهور پيدا كرده است .

در مرحله‏ى اول با لفظ اين به جست‏وجوى آن حضرت كه تنها اميد اوليا براى جمع كردن بساط طاغوت است، مى‏پردازد كه در اين جست‏وجو غالبا هدف‏هاى حكومت امام زمان عليه السلام دنبال مى‏شود:

اين بقية الله التى لا تخلو من العترة الهادية اين المعد لقطع دابر الظلمة . . . .

در مرحله‏ى دوم، بعد از پشت‏سر گذاشتن مرحله‏ى اول با حرف نداء يا به طلب شخصيت‏خود آن حضرت پرداخته و با خطاب مستقيم به آن حضرت توجه پيدا مى‏كند . اين مرحله از مرحله‏ى قبل بالاتر است; زيرا ناشى ازاحساس حضور در محضر آن حضرت است و در اين مرحله، بيشتر از اوصاف وجودى و شخصيتى آن حضرت، سخن به ميان مى‏آيد: يا بن السادة المقربين يا بن . . . . و در مرحله‏ى آخر، شروع به نجوا و بازگو كردن سخن‏هاى دل با آن جناب مى‏كند كه اين نجواها آن زمان كه گفت و گوهاى انسان و راز و نياز او با ولى خدا از حد لقلقه‏ى زبان فراتر رفته و نياز واقعى به آن حضرت را احساس كرد، در وجود آدمى پديدار مى‏شوند . رسيدن به اين مرحله كه از نوعى دلدادگى خاص، حكايت مى‏كند، ناشى از شدت اوج طلب‏ها در دو مرحله‏ى قبل است:

ليت‏شعرى اين استقرت بك النوى . . . .

/ 8