آيا درست است كه مى‏گويند اكثر علايم ظهور حضرت مهدى(عج) مشخص شد و ظهور آن حضرت نزديك است؟ - پرسش هایی راجع به امام زمان نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

پرسش هایی راجع به امام زمان - نسخه متنی

بنیاد حضرت مهدی موعود (عج)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيا درست است كه مى‏گويند اكثر علايم ظهور حضرت مهدى(عج) مشخص شد و ظهور آن حضرت نزديك است؟

بسيارى از آن چه كه تصور مى‏شود علايم ظهور بوده و محقق شده است، در واقع
نشانه ظهور نيست. نشانه‏هاى اصلى و حتمى ظهور تا كنون واقع نشده است. از طرفى ظهور
را نبايد كاملاً با علايم مرتبط دانست؛ چه بسا مشيت الهى بر اين تعلق گيرد كه ظهور
با مقدمات ديگرى صورت پذيرد كه ما از آن اطلاع نداريم. بنابراين، پيوسته فرهنگ
انتظار را بايد تقويت كنيم؛ چرا كه مهم‏تر از علايم ظهور، شرايط ظهور است و بايستى
زمينه‏هاى ظهور ايجاد شود تا ظهور تحقق گيرد.

آن چه براى ما اهميت دارد و در روايات ما را به آن خوانده‏اند، اين است كه هر
لحظه بايد منتظر ظهور باشيم؛ يعنى هر لحظه آماده باشيم و رفتار و كردار ما مناسب
انتظار آن امام همام باشد.








بعضى مردم مى‏گويند و معتقدند كه اكثر مسائل اسلامى در ظهور حضرت مهدى(عج) عوض مى‏شود (به خاطر احاديث جعلى). [اين سخن] آيا درست است؟ اگر صحت دارد، پس چرا مردم مسائل اسلام را مى‏شنوند و قبول مى‏كنند و به ديگران مى‏آموزند؟ از كجا بيابيم كه بعضى از احاديث جعلى است؟

مسئله جعل حديث به عنوان يك آفت بزرگ، مورد توجه علماى اسلام در طول تاريخ
اسلام بوده و هست؛ به همين خاطر براى پالايش احاديث صحيح و دروغ علمى به عنوان رجال
و درايه به وجود آمده است؛ با اين حال اين مسأله به گونه‏اى نيست كه مسائل اسلامى
را مورد ترديد قرار دهد و يا بيش‏تر آن را زير سؤال ببرد، گرچه آسيب‏هايى را وارد
ساخته است. در هنگام ظهور نيز، حضرت مهدى(عج) به عنوان مجرى برنامه‏هاى پيامبر
صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در قالب قرآن و سنت اقدام به برپايى حكومت مى‏كند و آيين مقدس
اسلام را به مرحله تحقق و اجرا مى‏گذارد؛ نه اين‏كه خود، دين جديدى را براى مردم
عرضه نمايد. بنابراين، آن‏چه در برخى روايات آمده است كه حضرت بعد از ظهور رويه‏اى
غير از رويه معمول دارد و «يأتى بكتاب جديد» يا «امر جديد» يا در قضاء جديد و... به
شيوه اجراى احكام دينى مربوط است كه با توجه به شرايط خاص بعد از ظهور، بسيارى از
احكام اسلامى با شيوه و قالب عملى جديدى به اجرا در مى‏آيد. مانند اين‏كه مانع
الزكاة را اعلام مى‏كند يا قضاوت بر اساس واقع انجام مى‏پذيرد؛ نه بر اساس بيّنه و
ايمان و...، در برخى از امور تفسير نو و جديدى از اسلام عرضه مى‏شود كه بخاطر
پيرايه‏ها و انحرافات گذشته اين مسأله جديد تلقى مى‏شود؛ در حالى‏كه از نظر محتوا و
خطوط كلى، سيره حضرت چيزى جز عمل به قرآن و سنت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نخواهد
بود؛ زيرا حلال و حرام پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ابدى و هميشگى است «حلالُ محمّد
حلال الى يوم القيامه و حرامه حرام الى القيامه»

با اين حال، برداشت عمومى مردم و حتى برداشت خواص از احكام فقهى، سياسى و
اخلاقى اسلام ـ در اثر گذشت زمان و فاصله گرفتن از منبع اصلى دين و به معصوم
عليهم‏السلام دست‏رسى نداشتن مردم ـ عدم حضور موجب مى‏شود كه آنان، شيوه حضرت در
بيان اسلام را به عنوان يك برداشت جديد و نامأنوس به شمار آورند و حتى در برابر
حضرت بايستند و حضرت را متهم به دورى از دين و سنت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله
نمايند! چنان چه در روايات متذكر شده است.

بنابراين، بايد توجه داشت كه جديد بودن اسلام در عصر ظهور، به معناى تجديد
حيات اسلام و سنت
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله است و ظاهرا از نظر مردم، دين جديد به نظر مى‏آيد و
آنان مدعى مى‏شوند كه حضرت، اسلام، قرآن و سنت جديدى عرضه كرده است!

با توجه به آن چه ذكر شد، جديد بودن اسلام در عصر ظهور به معناى تجديد حيات و
بازگشت به اسلام واقعى است؛ نه دين جديد آن‏چه عوض مى‏شود برخى قالب‏ها و اسلوب‏هاى
اجراى احكام اسلام است نه اين‏كه بيش‏تر مسائل اسلامى تغيير محتوايى داشته باشد. هم
در روايات و هم در آيات قرآن، رسالت اصلى حضرت مهدى(عج) پياده نمودن اسلام در سطح
جهان عنوان شده است نه چيز ديگر. در واقع حضرت مهدى قوه مجريه قوانين پيامبر اسلام
است نه اين‏كه خود جعل قانون نمايد و شريعت مغاير با احكام پيامبر اسلام داشته
باشد. او احياكننده شريعت است و بدعت‏ها و تحريف‏ها را از چهره اسلام پاك مى‏نمايد
و نگرش‏هاى عموم را تعديل مى‏كند.








/ 46