ديدگاه اهل سنّت در مورد ولادت ـ ظهور ـ قيام و ساير مسائل مربوط به امام زمان(عج) چيست؟
برادران اهل سنت در بسيارى از مسائل مربوط به حضرت مهدى(عج)، با شيعيان همنظرو همعقيدهاند، با اين تفاوت كه اهل سنت بيشتر به مهدى نوعى عقيده دارند و
مىگويند كه مهدى در آينده متولد مىشود و جهان را از عدل و داد پر مىكند، اما
شيعه به مهدى بالفعل و با مشخصات فردى و نَسَبى، عقيده دارند. بر همين اساس يكى از
تفاوتهاى جدى ميان ديدگاه اهل سنت با شيعه موضوع ولادت حضرت مىباشد و به تبع آن
بحث غيبت و...
در ساير مسائل مثل: نَسَب حضرت مهدى(عج)، ظهور حضرت مهدى(عج) در آخرالزمان و
قيام حضرت براى برپايى حكومت عدل جهانى، عقيده اهل سنت نيز مثل شيعه مىباشد؛ زيرا
در منابع اهل سنت نيز، روايات مربوط به مهدى از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله
نقل شده است كه اين احاديث به عنوان «احاديث المهدى» مورد پذيرش شيعه و سنى
مىباشد. لذا دانشمندان اهل سنت همچون شيعه، بحثهاى مفصلى درباره حضرت مهدى داشته
و دارند و در مورد خصوصيات فردى و سيره عملى حضرت بعد از ظهور، كتابهاى متعددى به
رشته تحرير در آوردهاند.[54]
آيا اينكه مىگويند چشمى نيست كه امام عصر(عج) را نديده باشد، صحيح است؟ اگر پاسخ مثبت است، آيا تنها شيعيان را شامل مىشود؟
آنچه مورد نظر شماست در روايت غير معتبرى نقل شده است، ولى روايت جالبى دركتاب غيبت نعمانى، صفحه 167 و اصول كافى، جلد 1، صفحه 336 آمده كه معتبرتر است.
امام صادق عليهالسلام مىفرمايد: «صاحب اين امر... در ميان آنها راه مىرود، در
بازارهايشان رفت و آمد مىكند و روى فرشهايشان گام بر مىدارد، ولى او را
نمىشناسند؛ مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به آنان معرفى كند.» با توجه به
حضور امام عصر(عج) در ميان مردم ـ به صورت ناشناس ـ هيچ بعيد نيست كه ما آن حضرت را
ديده باشيم؛ در حالى كه او را نشناختهايم. از طرف ديگر، چون امكان حضور آن حضرت در
شرق و غرب عالم ميسّر است و ايشان امام همه انسانها هستند، بنابراين، موضوع مذكور
مىتواند غير شيعيان را هم شامل شود.
چگونه مىتوانيم ايشان را ملاقات كنيم؟
هر انسانى شيفته زيبايىهاى ظاهرى و باطنى است و امام عصر عليهالسلام مظهراين زيبايىهاست. آن بزرگوار طاووس اهل بهشت و يوسف حضرت زهرا عليهاالسلام و داراى
زيباترين خلق و خوى كريمانه است؛ همچنين، هر انسانى ميل به كمال دارد و در اين
زمان، انسان كامل، وجود مقدس امام عصر(ارواحنافداه) است؛ لذا اگر انسانى بر اساس
فطرت پاك خود، سراغ الگوى كامل را گرفت، و تمنّاى ديدار و وصال آن حضرت را داشت
قابل درك و معقول است، امّا توجه شما را به يك نكته مهمّ جلب مىكنيم: امام زمان
عليهالسلام دوران غيبت را سپرى مىكنند، مقتضاى غيبت اين است كه آن حضرت از ديدگان
خلق، پنهان باشند و اگر اصل بر امكان ديدن آن حضرت بود، ديگر غيبت معنا نداشت!
بنابراين، در دوران غيبت، مبنا و اصل اين است كه آن حضرت ديده نمىشود. امّا اين
هرگز به آن معنا نيست كه در اين دوران، آن حضرت به هيچ وجه ديده نمىشود، حال آنكه
عدّه زيادى توفيق زيارت آن حضرت نصيبشان شده است. ولى نه به آن نحو كه برخى تصوّر
كردهاند و با برخى اذكار و اوراد و چلّه نشينىها، قصد زيارت آن حضرت را دارند!!
مختصر آن كه:
1ـ آن حضرت مظهر پاكىهاست و اولين گام در راه رسيدن به آن حضرت اين است كه
حتى الامكان؛ پس از نظر عمل و عقيده و ظاهر و باطن با آن حضرت سنخيّتى بايد پيدا
كنيم (جدّيت در انجام واجبات و ترك محرّمات و توجه به انجام مستحبّات و ترك
مكروهات).
2ـ مواظبت بر اينكه، «آرزوى ديدن آن حضرت، حجاب بين ما و آن حضرت نشود»!!؛
آرى، اين جمله عجيب است، امّا واقعيّت اين است كه بعضى مواقع، توجه به ديدن آن
حضرت، ما را از توجه به وظيفه اصلى كه شناخت آن حضرت و الگوپذيرى و اطاعت از آن
حضرت است، منحرف مىسازد. البته اميدواريم جزو آن دسته از ارادتمندانى باشيم كه از
روى معرفت و شناخت، موفّق به ديدار با آن حضرت بشويم. البته ديدار به اختيار ما
نيست، امام بهتر صلاح ما را مىداند.
3ـ خيلى دنبال ديدن نباشيم. تاريخ معلم بزرگى است. افرادى مانند اويس قرنى با
آنكه پيامبر را نديدند، ولى چون به وظيفه عمل كرده، و معرفت و بصيرت داشتند، از
ياران اميرالمؤمنان شده و در پايان، در
ركاب حضرت على عليهالسلام شربت شهادت نوشيدند، ولى عدهاى ديگر هر روز چندين بار،
پيامبر را مىديدند، از او و راه او جدا و مشمول خسران ابدى شدند. مهم انجام وظيفه
است.
4ـ اگر قرار بود هر كسى امام زمان را ببيند، ديگر دوران غيبت معنا نداشت.
4. اگرچه همسر و فرزند داشتن حضرت ممكن است، اما در بررسى اخبار و احاديث
وارده، به روايتى مفيد كه موجب اطمينان باشد، نرسيديم و اصولاً روشن بودن اين مسأله
با مخفى بودن و غيبت حضرت منافات دارد.
داستان سرايىهايى كه در اين زمينه مىكنند، افسانهاى بيش نيست و كنكاش در
اين امور هم براى ما فايدهاى ندارد.