حديث «لن تهلك أمة أنا فى أولها و عيسى بن مريم فى آخرها و المهدى فى وسطها» چه معنايى دارد؟
پاسخ: براى فهم صحيح يك روايت، بايد آن را به آيات نورانى قرآن و ساير احاديثعرضه كرد و با توجه به آنها، پيام درست روايت را دريافت. قرآن كريم در آيات
متعدّدى، دين اسلام را آخرين دين و پيامبر اسلام را آخرين پيامبر الهى معرفى مىكند
و تصريح دارد هيچ نسخ و بطلانى در آن راه ندارد. بنابراين نزول دوباره حضرت عيسى
عليهالسلام به معناى پايان دوران دين اسلام و ظهور دين ديگرى نيست.
با توجه به آن چه گذشت در پاسخ مىگوييم:
اولاً: اين روايت با همين متن در كتاب جامع الصغير
سيوطى (ج 2، ص 423) آمده است؛ ولى در ساير كتب مانند فتح البارى (ج 7، ص ) از ابن
حجر، مصنف (ج 4، ص 568 و ج 8، ص 548) از ابن ابى شيبه، جامع الصغير (ج 2، ص 449) از
سيوطى و كنز العمال (ج 14، ص 334 و 337) بدون جمله «المهدى فى وسطها» نقل شده است.
ناصرالدين البانى، عالم بزرگ حديثى متأخر عامه (اهل
سنت)، در كتاب باب التيسير فى ردّ اعتبار جامع الصغير (ص 21) مىگويد: اين حديث،
موضوع و جعلى است و حديثى كه عامه آن را صحيح مىكنند چنين است: «... أنا أولها و
عيسى بن مريم آخرها». اين حديث را حاكم نيشابورى در كتاب مستدرك (ج 3، ص 41) نقل
كرده و مىگويد: اين حديث طبق ملاك بخارى و مسلم صحيح است، هر چند اين دو نفر آن را
نقل كردهاند. در كتاب معجم احاديث امام مهدى(عج) نيز آمده است: تعبير «المهدى فى
وسطها» در اكثر روايات نيامده است. (ج 1، ص 527)
بنابراين مىتوان دريافت كه تعبير «المهدى فى وسطها» به روايت اضافه شده است.
ثانيا: با مقايسه ميان تعبيرات مختلف اين روايت در
كتب عامه و كتابهاى روايى شيعه، مىتوان بدين نكته مهم رسيد كه مقدارى از روايت
حذف شده و به جاى آن مطلب ديگرى اضافه شده است.
توضيح: ابن بطريق در كتاب «العمده» اين روايت را به
نقل از «الجمع بين صحاح السته» و او از صحيح نسايى چنين آورده است:... كيف تهلك أمة
أنا أولها والمهدى أوسطها والمسيح آخرها... اين حديث در مصادر روايى شيعه چنين آمده
است: «...كيف تهلك أمة أنا أولها و إثنا عشر من بعدى من السعداء واولوالالباب
والمسيح عيسى بن مريم آخرها...».[1]
با مقايسه اين دو به دست مىآيد كه مسأله ائمه دوازدهگانه
كه دليل حقانيت شيعه است، از روايت پيامبر حذف و به جاى آن «المهدى فى وسطها»
گذاشته شده و اين تعبير، جعلى و ساختگى است چنان كه بعضى از علماى بزرگ عامه نيز
اين را گفتهاند.
بنابراين، مضمون اين روايت با روايات ديگرى كه عامه
و خاصه نقل كردهاند موافقت دارد و معنى آن اين است: امتى كه من بنيانگذار آن هستم
و پس از من، دوازده امام ـ كه از سعداء (معصوم) و اولوالالباب (عالم) هستند ـ
راهبرىآن امت را به عهده دارند و با نزول عيسى عليهالسلام در زمان آخرين امام
تأييد خواهد شد، هيچ وقت به هلاكت و نابودى و ضلالت نخواهد افتاد.
(نكتهاى كه تذكّر آن مفيد است اينكه روايتى كه از نسائى نقل شده، فقط از طريق
عامه وارد شده و شيعه چنين روايتى را با اساتيد خود ندارد، و اگر در كتبى از شيعه
اين روايت نقل شده به نقل از عامه فقط مىباشد).
ممكن است سؤال شود كه منظور از «عيسى بن مريم فى
آخرها» كه در روايات شيعه نيز آمده، چيست؟
طبق روايات زيادى، پس از ظهور حضرت مهدى دوازدهمين
امام و خاتم اوصياى پيامبر، حضرت عيسى فرود مىآيد و پشت سر آن حضرت نماز مىخواند
و با اين عمل، دين اسلام را تأييد مىكند، لذا تعبير «آخرها» در روايت آمده است و
بيان مىكند كه حضرت عيسى عليهالسلام آخرين تصديق كننده و دعوت كننده به دين اسلام
مىباشد. و در روايات آمده كه آن بزرگوار بعد از مدّت بسيار كوتاهى، در زمان حكومت
حضرت مهدى عليهالسلام از دنيا مىروند.
[1]. شيخ صدوق، كمال الدين، باب 24 / ح 14؛ خصال، ص 475؛ عيون اخبارالرضا، ج 1
/ 52 و خراز قمى، كفايهالاثر، ص 230.