چرا به حضرت صاحب الامر(عج) كنيه ابا صالح داده‏اند؟ - پرسش هایی راجع به امام زمان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پرسش هایی راجع به امام زمان - نسخه متنی

بنیاد حضرت مهدی موعود (عج)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چرا به حضرت صاحب الامر(عج) كنيه ابا صالح داده‏اند؟

تنها مأخذى كه در روايات بر اين مطلب ذكر شده است. حديثى است كه احمد بن خالد
برقى در كتاب خود (محاسن برقى) از ابوبصير از امام صادق عليه‏السلام روايت كرده كه
حضرت صادق عليه‏السلام فرموده است:

هرگاه راه را گم كرديد متوسل شويد به امام زمان عليه‏السلام و ندا بدهيد: «يا
اباصالح ارشدنى الى الطريق رحمكم اللّه؛ يا اباصالح ما را راهنمايى فرما. خداوند
رحمتش را بر تو نازل فرمايد».

اين روايت در كتاب «نجم الثاقب» مرحوم محدث نورى صفحه 773 به نقل از
بحارالانوار علامه مجلسى ج 52، ص 176، ذكر شده است.

حتما لازمه لقب اباصالح اين نيست كه حضرت، فرزندى به نام صالح داشته باشد،
بلكه در تعابير، معمول است، كسى كه در بالاترين درجه ويژگى باشد او را به لقب اب يا
پدر مى‏خوانند؛ مثل اباالفضل؛ پدر فضيلت‏ها. پس امام زمان اباصالح است، به اين معنا
كه پدر صلاحيت‏ها و شايستگى‏هاست.

هم چنين اين تعبير براى صاحب كارى نيز به كار برده مى‏شود؛ چون طبق قرآن،
صالحان وارث زمين خواهند بود؛ از آن جا كه امام، صاحب زمان و سرپرست و پدر معنوى
آنان است مى‏توان ايشان را اباصالح خطاب نمود. چنان كه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله
فرمود: «انا و على ابواهده الامه». و امام رضا  عليه‏السلام هر امامى را پدرى
مهربان و برادرى صميمى معرفى نموده است.








آيا بردن نام مقدس حضرت مهدى (م ـ ح ـ م ـ د) جايز است يا خير و مخفى كردن آن چه ثمرى دارد؟ آيا مختص به زمان خاصى بوده است و چرا به صورت (م ـ ح ـ م ـ د) مى‏نويسند؟

درباره ذكر نام حضرت مهدى (محمد) نه ديگر نام‏ها و القاب حضرت، روايات زيادى
نقل شده است كه بعضى به طور مطلق از آوردن نام حضرت نهى مى‏كند. بعضى منع نام بردن
حضرت را به دليل تقيه و خوف مى‏دانند و دسته ديگر نيز رواياتى است كه هم راوى و هم
امام عليه‏السلام نام حضرت را تصريح مى‏نمايند.

بر همين اساس، با توجه به تعداد و اختلاف روايات مربوط به ذكر نام حضرت، علماى
شيعه نيز در اين دچار اختلاف نظر مى‏باشند كه به طور عمده سه نظر در اين باره وجود
دارد:

1. ديدگاه حرمت ذكر نام حضرت تا زمان ظهور، به طور مطلق: مرحوم مجلسى، محدث
نورى، شيخ صدوق، شيخ مفيد از جمله كسانى هستند كه به اين نظر قايل مى‏باشند؛

2. ديدگاه منع و حرمت ذكر نام حضرت در زمان غيبت صغرى براى حفظ جان حضرت؛

3. ديدگاه نهى از ذكر نام حضرت و حرمت آن فقط در شرايط خوف و تقيه؛

از ميان اين سه قول بيش‏ترين طرفدار را (در ميان علماى گذشته و معاصر) نظريه
سوم دارد. از قدما بزرگانى چون؛ سيد مرتضى، خواجه نصير طوسى، ابن طاووس، فيض كاشانى
(صاحب وافى)، شيخ حر عاملى، صاحب وسائل الشيعه) و... از متاخرين نيز بيش‏تر علما و
محققين معاصر مانند آيت اللّه مكارم شيرازى، آيت اللّه امامى كاشانى و ديگران،
معتقدند كه روايات دست نخست؛ يعنى نهى مطلق از تسميه حضرت را بايد بر رواياتى كه
ذكر نام حضرت را در شرايط تقيّه و خوف مى‏داند، حمل كرد. بنابراين، در شرايط زمانى
و مكانى غير تقيه مثل شرايط فعلى كه نام حضرت علنى و براى همه دوستان و دشمنان،
روشن و شناخته شده است، دليلى وجود ندارد كه ذكر نام حضرت باز هم حرام باشد.






/ 46