پيشگفتار - درایة الحدیث نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درایة الحدیث - نسخه متنی

کاظم مدیر شانه چی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيشگفتار

بسم الله الرحمن الرحيم

اين جانب، از دير زمان متوجه شد قسمتى از دانش هاى اسلامى كه روزگاران پيشين در حوزه هاى علمى متداول بوده است، در زمان ما دربوته اجمال، با دستخوش نسيان گرديده و از علوم اسلامى، فقط فقه واصول، مكانت خود را محفوظ داشته، در صورتى كه اين دو علم، برقسمتى از دانش هاى ديگر اسلامى مبتنى است و حتى فقط در باب قضاو شروط قاضى، به اين ابتناء تصريح كرده اند، چنان كه در پاره اى از كتب-كه سلسله مراتب آموزش علوم شرعى را گزارش نموده اند-قسمتى ازدانش هاى متروكه را در شمار مقدمات فقه و اصول آورده اند.از علوم اسلامى كه اكنون از رسميت افتاده، علم كلام و تمام علوم قرآن (قرائت و تجويد، تفسير، احكام القرآن يا آيات الاحكام، و كليه فروع آنها)است.

همچنين علوم حديث (از حفظ و ضبط متن حديث، شناسايى رجال حديث، مصطلحات حديث و شعب آن از ناسخ و منسوخ، وغريب الحديث و غيره، مختلف الحديث، جرح و تعديل، فقه الحديث) كه ابتناء فقه و احكام شريعت بر آن، امرى است كه جملگى برآنند.

خوشبختانه نسبت به علوم قرآن، خاصه تفسير، اخيرا كارهايى دركشورهاى عربى اسلامى و به پيروى از آنان در ايران انجام شده است، چنان كه چندين دوره تفسير، در عصر حاضر و به سبك نوين در مصرنوشته شده است، به علاوه، مقالاتى نيز در مجلات دينى مصر و حجازو اردن و غيره نگارش يافته است.

در نجف نيز مرحوم علامه بلاغى به كار تفسيرى (1) عصرى دست زد كه متاسفانه عمرش وفا نكرد، تا اخيرا حضرت استاد علامه طباطبايى تفسير الميزان را نگاشته و خلئى را كه در موضوع تفسيرشيعى مطابق مقتضاى عصر وجود داشت پر نمود.

اما نسبت به حديث، باز هم برادران اهل سنت، زودتر متوجه زيانى كه از ركود بازار اين علم متوجه عالم اسلامى بود گرديدند، چه، علاوه بررسميت تدريس حديث در دانشگاه الازهر و دمشق و دارالحديث الحسنى در رباط، قسمتى از متون سالفه حديث و شروح كتب مزبور رابه گونه شايسته اى انتشار دادند. (2) و نيز كتاب هايى در اصول الحديث و شرح جوامع سته به سبك نوين نشر يا تدوين نمودند. (3)

ضمنا بعضى از كارهاى ارزنده مستشرقين را در زمينه حديث، به عربى ترجمه و در دسترس استفاده قرار دادند. (4)

با اين همه، بايد اذعان كرد كه بيگانگان از خود مسلمانان در اين سباق پيشى گرفته اند، چه، علاوه بر چاپ تحقيقى و ترجمه متون مهمه حديث نبوى به زبان هاى اروپايى (كه مى بايست مسلمين اين كار رامى كردند) مهمترين اثر ابتكارى حديث در عصر حاضر توسط آنان انجام شد، و آن تدوين و نشر فهرست جامعى از احاديث مهمترين كتب حديث نبوى (5) است كه تحت عنوان (المعجم المفهرس لالفاظ الحديث النبوى) به همت جمعى از مستشرقان در هفت جلد بزرگ به بهترين وجهى تدوين و به زيور چاپ آراسته گرديد.

با اين اثر ارزنده، نه تنها كار يافتن حديثى از امهات كتب مشهور اين علم آسان گرديد، بلكه مى توان دانست كه حديث مزبور يا موضوع آن در چه كتاب هايى آمده است.

خوشبختانه، پيشگامى ديگران از شيعه ديرى نپاييد.چه مرجع عاليقدر شيعه آيت الله فقيد طباطبايى بروجردى كه همواره با روشن بينى خود ناظر تحولات زمان بود، با طرح تدوين كتاب جامعى دراحاديث احكام كه از هر جهت فقيه را از مراجعه ديگر كتب بى نيازسازد، تحولى در بازار راكد حديث به وجود آورد. (6) (7)

چنان كه با توجه دادن به خوشه چينان خرمن فيض درسش، به اهميت علم رجال و نقش آن در منابع روايى فقه، بخشى از علم «اصول الحديث » را كه عبارت از رجال الحديث است زنده كرد و نتيجه آن شد كه درگوشه و كنار دست پروردگان آن جناب يا مقتبسان از مشكوة افكار عاليه وى با چاپ نوين امهات كتب حديث شيعه (8) و تدوين فهارس جامع برآن (9) و نشر كتب رجاليه پيشينيان (10) يا تاليف كتب تازه اى در علم رجال (11) گامهايى در اين زمينه برداشتند.

ولى در كار تاريخ حديث و ساير رشته هاى اصول الحديث و از جمله دراية الحديث، كار تازه اى صورت نگرفت و همين نقيصه موجب شدكه اين جانب به فكر ترميم آن برآيد. قضا را پس از افتتاح دوره جديددانشكده الهيات و معارف اسلامى در مشهد، درس علم الحديث و نيزدرايه، جزو برنامه دروس قرار گرفت و قرعه تدريس آن را به نام اين كمترين زدند.اين بنده به ناچار يادداشتهايى در اين زمينه فراهم ساخت.

اوراق پراكنده اين دروس، به همت يكى از دانشجويان به خطى خوش نوشته شد.

و به صورت منقحى يادگار دوران يكساله به اين بنده اهدا گرديد.حسن استقبال دانشجويان كه در ميان آنان فضلايى از حوزه علميه مشهد وجود داشت، مشوقم شد در تعطيل تابستان كه مجال بيشترى براى بررسى مطالب دروس مزبور داشتم، بارى ديگر نظرى به مطالب جزوه افكنده و آنچه را شايسته انضمام به نظرم رسيد اضافه كردم...با همه زحمتهايى كه در تهيه مطالب جزوه مزبور عملى شد، اين جانب آن را قابل عرضه به بازار ادب نمى ديد و انتظار فرصت مى جست كه با مراجعه به منابع بيشتر، نواقص آن را ترميم كند. (12)

اين كار نيز به يارى خداوند، تا مقدار ميسور انجام شد و نظرخطاپوش دوستان مشوقم شد كه اين بضاعت مزجاة را به بازار دانش عرضه كند.و اينك گزارشى از محتواى مطالب معروضه از مقدمه چاپ اول علم الحديث:

نخست در اين دروس، معناى حديث و روايات و مرادفات آن بيان گرديد و سپس، پيدايش و صدور حديث و تاريخ ضبط و تدوين آن درميان فريقين بررسى شد و در سير تدوين حديث كه از جزوه ها به مجموعه ها و از آنها به مجموعه هاى كلان تر انتقال يافت، به اشباع سخن رفت و كارهايى كه در پيرامون مجامع حديث و شروح آن انجام شده بازگو گرديد.

آنگاه به مناسبت كثرت حديث در دوران هاى اخير يادآورى شد كه تمام منقولات را نمى توان راست پنداشت و ياد كرديم كه حتى در زمان پيغمبر، جعل حديث رواج داشته و پس از آن حضرت، دواعى جعل نه تنها از بين نرفت، بلكه فزون تر گرديد و دست خيانتكار جعالان، دفتراين دانش را مشوش ساخت.

آنگاه پس از بيان موجبات وضع حديث، و ذكر مثالى براى هر يك، امورى را كه در حت حديث شرط است باز نموديم و براى تاييدسخن، به نمونه اى از احاديث موضوعه و نام جمله اى از مشاهيروضاعين حديث اشاره كرديم.و ضمنا يادآور شديم كه بيشتر كسانى كه حديث وضع مى كردند، مردمانى ظاهر الصلاح بوده اند و اين خود بردشوارى تمييز مجعولات مى افزايد.

نيز به سبب ديگرى اشاره نموديم كه موجب سهل انگارى در امرحديث شده و آن موضوع تسامحى است كه در دليل هاى سنن ومستحبات و منقولات تواريخ و مقاتل و فضايل به عمل مى آيد و يادكرديم كه بى مبالاتى در اين موضوع، چه عواقب وخيمى در پيش دارد.

آنگاه وسايل تشخيص احاديث صحيح را از مجعول ياد نموديم و چون در ديار ما گزيرى از ترجمه حديث نيست، سخنى چند در كيفيت ترجمه و آنچه در آن بايسته است باز گفتيم. آنگاه به اجمال از تشعبات علم الحديث سخن رانده و در پايان، مصطلحات حديث را به كوتاهى ياد كرديم. (13)

پس از انتشار چاپ نخستين، جمعى از داخل و خارج كشور با نامه هاو پيام هاى محبت آميز، مرا مورد عنايت قرار دادند.گر چه نوشته من درخور تحسين نبود، ولى هر چه بود، خلئى را كه در زمينه گزارش ازحديث و علوم آن در زبان فارسى مشاهده مى شد تا حديث پر كرد...ولى اين بنده بدانچه ارايه شد بود بسنده نكرد و اوقات فراغت را در اين زمينه به مطالعاتى پرداخت و نتيجه سير در اين گلزار، دامنى از گل هاى دماغ پرور بوستان علم الحديث هديه دوستان آورد كه ضميمه چاپ دوم گرديد. (14)

چنان كه در گزارش محتواى علم الحديث ملاحظه فرموديد، در آن كتاب، بخش مصطلحات الحديث يا درايه براى آشنايى دانشجويان وپژوهندگان و به عنوان جامع بودن مطالب كتاب، عرضه شده بود و قهرامناسبت ايجاب مى كرد كه به كوتاهى بسنده شود، (15) ولى چون بخش مزبور در دانشكده الهيات رسما جزو دروس قرار گرفت و نيز در بعض مدارس و حوزه هاى علمى قم و مشهد تدريس درايه متداول گرديد، مناسب بود پژوهشى بيشتر در كتب فن به عمل آيد و لباب اصطلاحات مزبور با امعان نظر در تعاريف پيشوايان علم درايه ثبت و ضبط شود.

براى اين كار، امهات كتب درايه فريقين بررسى گرديد، خلاصه ونقاوه سخن آنان در متن آورده شد و براى مزيد فايدت موجزترين تعاريف را كه در عين حال وافى به مراد باشد، در ذيل عنوان بازگو نمودتا فراگيرنده را حفظ آن سهل باشد.

نيز چنانچه اختلافى در تعبير و نامگذارى بين عالمان فن وجودداشت يادآور شد و آنجا كه اصطلاح اماميه با مصطلح اهل سنت متفاوت بود، هر دو را آورد تا ناظران در مجامع حديث اهل سنت را نيزكه به اصطلاح مزبور بر مى خورند، راهنما باشد.

اين است آنچه در اين جزوه تقديم صاحبنظران مى شود و آنان خودآگاهند كه كارهاى تتبعى چه مشكل است و سهل نما.ولى تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد.

با اين حال آنچه را عماد كاتب كه خدايش رحمت كناد گفته، تكرارمى نمايد كه:«انى رايت انه لا يكتب انسان كتابا في يومه الا قيل في غده:لوغير هذا لكان احسن، و لو زيد كذا لكان يستحسن.و لو قدم هذا لكان افضل.ولو ترك هذا لكان اجمل.و هذا من اعظم العبر، و هو دليل استيلاء النقص على جملة البشر» در پايان اين گفتار، تشكر از همه كسانى كه مرا به گونه اى راهنما بوده يا تشويق فرموده اند و يا در كار چاپ و انتشار آن همكارى و بذل وسع نموده اند، فريضه ذمه خويش مى داند و از خداوند متعالى مزيد توفيق همه را مسالت دارد.

1.آلاء الرحمن فى تفسير القرآن.

2.كه از آنها:طبع مسند ابن حنبل با تحقيق استاد احمد شاكر، و شرح قسطلانى و شرح كرمانى بر صحيح بخارى است.

3.از آنهاست:چاپ تحقيقى علوم الحديث حاكم نيشابورى، الكفايه خطيب بغدادى، مقدمه ابن صلاح، التقريب نووى، فتح المغيث سخاوى، المحدث الفاصل رامهرمزى در(مصطلح الحديث)و التاج الجامع للصحاح(در جمع و تدوين متون حديث).

4.از آن جمله است كتاب پر ارج(مفتاح كنوز السنه).

5.براى نمونه:چاپ صحيح بخارى توسط كريل و جونبول در ليدن.و چاپ صحيح از روى نسخه مكتوب به سال 492 ه.در مرسيه با ترجمه فرانسوى آن درپاريس به سال 1928 م.و ترجمه بخارى به فرانسوى توسط هوداس و مارسيه بسال 1903-1914 و ترجمه انگليسى آن با تعليقات و فهرست، توسط اسعدو وايس بسال 1935.و ترجمه قسمتى از آن به آلمانى توسط راينفريد را مى توان نان برد(ر.ك:بروكلمان ج 3)

6.كار جمع و تاليف اين كتاب نفيس در حيات آن مرحوم و به دستيارى جمعى از فضلاى حوزه علميه قم انجام شد و 2 جلد بزرگ از مجموعه مزبور به دستور آن جناب و فرزند والايش انتشار يافت و كار ديگر مجلدات حسب الامر آيت الله خويى در دست انتشار است.

7.در اينجا لازم است از كار دو محدث بزرگ شيعى در قرن حاضر ياد شود وآن جناب مرحوم حاج ميرزا حسين نورى صاحب مستدرك الوسائل، و شاگردش مرحوم حاج شيخ عباس محدث قمى است كه نورى، مستدرك را در حديث ورجال(در بخش سوم كتاب)نگاشته، و قمى سفينة البحار را كه فهرست گويايى ازبحار است و خود مستقلا كتابى ممتع و مفيد، در حديث و شرح اعلام به گونه دايرة المعارفى مرقوم داشت.

8.مانند كتب اربعه حديث اماميه(اصول كافى در 2 جلد، فروع كافى در 8جلد، من لا يحضره الفقيه در 4 جلد، تهذيب در 9 جلد، استبصار در 4 جزء).

9.چون فهرست وسائل الشيعه و فهرست نهج البلاغه(الكاشف)به قلم دوست فاضلم آقاى حاج سيد جواد مصطفوى.

10.كه جامع الروات اردبيلى و رجال شيخ طوسى و رجال قهپائى و رجال بحر العلوم و تجديد چاپ كشى و فهرست طوسى به گونه تحقيقى، نمونه اى از آن است.

11.چون قاموس الرجال و معجم الرجال آيت الله خويى.

12.مقدمه علم الحديث، ص 5.

13.از مقدمه علم الحديث، چاپ اول.

14.از پيشگفتار چاپ دوم علم الحديث.

15.چنان كه تمام بخش مزبور در چاپ دوم علم الحديث ضمن نوزده صفحه آمده است.

/ 13