التباس استعاره تبعيه با اصليه - جلوه های بلاغت در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه های بلاغت در نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد خاقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

التباس استعاره تبعيه با اصليه

ثم زينها بزينه الكواكب... فى فلك دائر و سقف سائر و رقيم مائر. [ نهج البلاغه، خطبه 1. ]

سپس آسمانها را به ستاره هاى رخشان... بياراست و بفرمود تا خورشيد فروزان و ماه تابان در... آسمان پر ستاره روان به گردش برخاست.

"ابن ميثم" لفظ رقيم را استعاره ى اصليه براى فلك، با انگيزه ى تشبيه به لوح مرقوم فيه ذكر مى كند [ شرح ابن ميثم ج 1 ص 149. ] در حالى كه رقيم اسم مشتق و از نوع استعاره تبعيه است.

استعاره تمثيليه

"مجاز مركب به استعاره ى تمثيليه"، تركيبى است كه با علاقه مشابهت همراه با قرينه ى مانعه در غير معناى موضوع له خويش بكار رفته باشد، نظير جمله ى انى اراك تقدم رجلا و توخر اخرى براى بيان حال فردى كه در كارى ترديد دارد، گاهى بدان اقدام مى كند و گاه از آنها امتناع مى نمايد. [ جواهرالبلاغه ص 346. ]

"تفتازانى" مى گويد: آن را تمثيل بر سبيل استعاره مى نامند و گاهى نيز مطلقا بدان تمثيل مى گويند كه اگر استعمال آن مقبوليت و شهرت عام يابد، آن را مثل مى نامند و چون مثل، تمثيلى است بر سبيل استعاره كه شيوع يافته است، امثال را نبايد تغيير داد، چرا كه استعاره، استعمال مشبه بجاى مشبه به
است و اگر الفاظ مثل را تغيير دهند، لفظ مشبه به بعينه بكار مى رود و از حالت استعاره و مثل خارج مى گردد.

بنابراين در مثلها تذكير و تانيث و افراد و تثنيه و جمع ملحوظ نيست بلكه محتوا و معنا مورد عنايت است. نظير آنكه به مردمى گفته شود: بالصيف ضيعت اللبن [ اصل مثل از اين قرار است كه زنى با پيرمردى ثروتمند ازدواج كرد. در فصل تابستان بخاطر ضعف شوهرش از وى طلاق گرفت و به جوان مسكينى شوهر كرد. چون زمستان شد از شوهر اولش درخواست شير كرد و جمله ى مثل را در پاسخ از او شنيد، شير را در تابستان تباه كردى. جواهرالبلاغه ص 346. ] به كسر تاء خطاب به ضيعت، چون اصل آن در خطاب به زنى بكار رفته است. [ مختصرالمعانى ص 169. ]

/ 225