استعاره تصريحيه مرشحه - جلوه های بلاغت در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه های بلاغت در نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد خاقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

استعاره تصريحيه مرشحه

درباره "طلحه" و "زبير" و اصحاب "جمل":
و ايم الله لا فرطن لهم حوضا انا ماتحه لا يصدرون عنه برى و لا يعبون بعده فى حشى. [ نهج البلاغه، خطبه 137. ]

به خدا به دست خود براى آنان آبگيرى پر كنم كه از آن سيراب بيرون نروند و پس از آن، از هيچ گودالى جرعه اى نچشند.

مى فرمايد بر حسب شان و عادت خود حوضهاى جنگ را براى آنان پر مى كنم يا آنان را به سمت حوضهايى مى كشانم كه خود آنها را انباشته ام و چون بر آن وارد شوند يا كشته شوند و از آن خارج نگردند، يا در صورت فرار هرگز بدان معركه باز نگردند. [ شرح ابن ابى الحديد ج 1 ص 231 و ج 9 ص 33. ]

با توجه به زمينه ى سخن، قرينه براى استعاره بودن "حوض" قرينه ى حاليه است و لذا دو عبارت "لا يصدرون..." و "لا يعبون..." چون از لوازم مشبه به جنگ محسوب مى شود، ترشيح است.

"و انتم معشر العرب... منيخون بين حجاره خشن و حيات صم". [ نهج البلاغه، خطبه 26. ]

آن هنگام زمان بعثت "پيامبر" اى مردم عرب!... منزلگاهتان سنگستانهاى ناهموار بود و همنشينتان گروه مارهاى زهردار.

گرچه مى توان دو عبارت اخير را از آن جهت كه باديه پر از مار و سنگهاى خشن است "سنگهاى خشن براى كوه يا اصنام سنگى نيز استعمال مى شده"، بر معانى حقيقى حمل كرد اما حمل آن دو بر معناى مجازى نيكوتر است كه در اين صورت حيات استعاره براى دشمنان است چرا كه ماركر "حيه صماء" به دليل آنكه از صدا منزجر نمى شود، از ديگر مارها خطرناكتر است. همچنين به دشمن اگر سرسخت و كينه توز باشد به استعاره گفته مى شود: انه لحجر خشن المس. [ شرح ابن ابى الحديد ج 2 ص 19. ]

با حمل عبارات فوق به معناى مجازى، واژه هاى خشن و صم ترشيح براى دو استعاره مزبور است.

فسوى منه سبع سموات جعل سفلاهن موجا مكفوفا و علياهن سقفا محفوظا و سمكا مرفوعا. [ نهج البلاغه، خطبه 1. ]
و از آن هفت آسمان برآورد، فرودين آسمان، موجى از سيلان باز داشته، زيرين، سقفى محفوظ بلند و افراشته. واژه هاى موج، سقف و سمك به معنى سقف هر سه استعاره اصليه تصريحيه براى طبقات آسمان است و واژه هاى مكفوف، محفوظ و مرفوع كه از ملايمات مشبه به است ترشيح استعارات مزبور مى باشد.

اتخذوا الشيطان لامرهم ملاكا و اتخذهم له اشراكا فباض و فرخ فى صدورهم و دب و درج فى حجورهم. [ نهج البلاغه، خطبه 7. ]

شيطان را پشتوانه ى خود گرفتند و او از آنان دامها بافت و در سينه هاشان جاى گرفت و در كنارشان پرورش يافت.

"اشراك" استعاره ى اصليه ى تصريحيه است و افعال باض، فرخ، دب و درج همگى ترشيح استعاره ى مزبور است و همچنان كه "ابن ابى الحديد" گفته است، مراد از فعل باض جايگزينى و طول اقامت شيطان در زواياى روح آنان است، همانگونه كه پرنده جز در لانه اى كه مسكن دراز مدت اوست، تخمگذارى نمى كند. [ شرح ابن ابى الحديد ج 1 ص 228. ]

و طالب حثيث يحدوه فى الدنيا حتى يفارقها. [ نهج البلاغه، خطبه 98. ]

و خواهانى شتابان- مرگ- در پى او افتاده و او را ميراند تا در دنيا نماند.

"طالب" استعاره براى مرگ و "حثيث" و "يحدوه" ترشيح اين استعاره است.

افلح من نهض بجناح [ نهج البلاغه، خطبه 5. ] هر كه با ياورى برخاست، روى رستگارى بيند.

جناح براى ياران و دوستان استعاره شده و نهوض ملايم مشبه به يا مستعار منه و لذا ترشيح است.

/ 225