شرط زيبايى استعاره - جلوه های بلاغت در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه های بلاغت در نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد خاقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شرط زيبايى استعاره

استعاره تنها با مبالغه در تشبيه همراه با ايجاز نيكو خواهد بود. مثل جمله ى ايا من رمى قلبى بسهم فانفذا: اى آنكه با تير خود قلب مرا نشانه گرفتى و در آن رخنه كردى. نه مثل بيت زيل از "ابوتمام":




  • لا تسقنى ماء الملام فاننى
    صب قد استغذيت ماء بكائى



  • صب قد استغذيت ماء بكائى
    صب قد استغذيت ماء بكائى



اب ملامت به من منوشان كه دلباخته اى هستم كه از آب چشمم نوشيده ام.

چون در تعبير "آب ملامت" التذاذى يافت نمى شود و اگر بجاى استعاره حقيقت را ذكر مى كرد و "لا تلمنى" مى گفت، ايجاز بيشترى داشت.

استعاره گاهى عاميانه است مانند جمله ى رايت اسدا و وردت بحرا و گاهى خاصى است، مثل مصراع و سالت باعناق المطى الاباطح كه سير سريع و غايت سرعت آن را در نرمى و سلاست به سيلى تشبيه كرده است كه در مسيلها به حركت در مى آيد.

و اجمالا استعاره آنگاه نيكوست كه تشبيه بين مردم ظاهر باشد لكن اگر مخفى و نيازمند اعمال نظر باشد، بايد از تشبيه استفاده كرد مثلا در اين جمله "حضرت رسول" "ص" كه فرمودند مثل المومن كمثل النخله اگر بگويى رايت نخله و مومنى را اراده كنى، همچنان كه "سيبويه" گفته است به لغزگويى پرداخته اى و مبانى كلامى عرب را ترك نموده اى. بايد دانست كه زيبايى استعاره ها در گرو مناسبت و هماهنگى بين مستعار و مستعار منه است به عنوان مثال جملات ذيل شايان دقت است:ايها الناس شقوا امواج الفتن بسفن النجاه و عرجوا عن طريق المنافره وضعوا تيجان المفاخره، افلح من نهض بجناح او استسلم فاراح. [ نهج البلاغه، خطبه 5. ]

مردم! از گردابهاى بلا با كشتى هاى نجات برون شويد و به تبار خويش منازيد و از راه بزرگى فروختن، به يك سو رويد كه هر كه با ياورى برخاست، روى رستگارى بيند وگرنه گردن نهد و آسوده نشيند.

لطافت جمله ى اول به اين است كه چون گاهى فتنه ها مضاعف و مترادف مى گردد. براستى شبيه امواج متلاطم دريا مى شود و از آنجا كه كشتيهاى واقعى آدمى را از امواج درياى توفانى مى رهاند،







استعاره ى لفظ سفن براى نجات از فتنه ها، زيباست. در عبارت ضعوا تيجان المفاخره، تاج چيزى است كه بظاهر باعث قدر و منزلت آدمى مى گردد و حضرت آن را براى افتخارات گذشته، استعاره كرده اند كه بايستى مايه ى عبرت انسان باشد. در جمله ى بعد نهوض بجناح يا برخاستن با پر و بال، براى قيام با ياران و نفى انزواطلبى استعاره شده است. [ شرح ابن ابى الحديد ج 1 ص 215. ]

/ 225