طباق بين دو معناى حقيقى
بين دو اسم
ثم جمع سبحانه من حزن الارض و سهلها و سبخها و عذبها تربه سنها بالماء. [ نهج البلاغه، خطبه 1. ] پس خداى پاك باعظمت از زمين گونه گون طبيعت خاكى فراهم كرد از زمين نرم و ناهموار و از شيرين آن و از نمكزار بر آن خاك آب ريخت تا پاك شد.
در صفات متقين:و صار من مفاتيح ابواب الهدى و مغاليق ابواب الردى. [ نهج البلاغه، خطبه 86. ]
كليد درهاى هدايت گرديد و قفل درهاى هلاكت.
در اين جمله بين "مغاليق" و "مفاتيح" و "ردى" و "هدى" طباق برقرار است. [ شرح ابن ميثم ج 2 ص 293. ]
رب بعيد اقرب من قريب و قريب ابعد من بعيد. [ نهج البلاغه، نامه 31. ]
بسا دور كه از نزديك، نزديكتر است و بسا نزديك از دور، دورتر.
شاعر مضمون فوق را چنين سروده است:
لعمرك ما يضر العبد يوما
اذا دنت القلوب من القلوب.
اذا دنت القلوب من القلوب.
اذا دنت القلوب من القلوب.