مثال براى قصد مبالغه - جلوه های بلاغت در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه های بلاغت در نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد خاقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مثال براى قصد مبالغه

حضرت، خطاب به اهل "كوفه" مى فرمايد:و لو ائتمنت احدكم على قعب لخشيت ان يذهب بعلاقته. [ نهج البلاغه، خطبه ى 25. ]

اگر كاسه چوبينى را به شما بسپارم، مى ترسم آويزه ى آن را ببريد.

"قعب" به معنى قدح و كاسه ى بزرگ است و اين عبارت، كنايه اى آميخته با مبالغه مى باشد در بيان خيانت اهل "كوفه" نسبت به پيمانى كه با آن حضرت داشتند. [ شرح ابن ميثم ج 2 ص 20. ]

التباس در كنايه

على رغم تاكيد علماى بلاغت در تفريق بين كنايه و مجاز و اصرار بر اينكه استعمال لفظ در غير معناى حقيقى خود تنها وقتى مجاز شمرده مى شود كه قرينه اى از لحاظ كردن معناى حقيقى ما را باز دارد و به اصطلاح قرينه ى مانعه در كار باشد و كنايه منحصر به مواردى است كه ملاحظه ى معناى اصلى نيز بدون قرينه ى مانعه [ مبحث اختلاف بين كنايه و مجاز- منهاج البراعه ص 1 /108. ] مجاز باشد، مع الوصف برخى از بزرگان موارد روشنى از "مجاز" را تحت عنوان "كنايه" ذكر كرده اند كه اين نامگذارى تنها با فرض تعميم لفظ "كنايه" بر "كنايه" و "مجاز" در زمان حضور آنان قابل توجيه است. اينك براى آشنايى بيشتر بعضى از موارد مزبور را در اينجا ذكر مى كنيم:خطاب به "ابوموسى اشعرى":و اخرج من جحرك. [ نهج البلاغه، نامه ى 63. ] و از سوراخ خود پاى بيرون گذار!

فرمانى از حضرت به او، براى خروج از منزل و ملحق شدن به آن حضرت مى باشد.

ابن ميثم اين عبارت را مشتمل بر كنايه اى دانسته كه همراه با تحقير ابوموسى است چون لفظ جحر براى منزل روباه يا سوسمار بكار مى رود و اگر امام "ع" قصد تعظيم او را داشت، از الفاظى مثل خيس به معنى كنام شير يا غيل به معنى بيشه ى پر درخت استفاده مى كرد. با توجه به قرينه ى حاليه ى استنباط شده از جمله، عبارت بالا علاوه بر اينكه از نوع كنايه نيست بلكه از نوع استعاره ى اصليه ى تصريحيه مى باشد.

و طائفه عضوا على اسيافهم [ نهج البلاغه، خطبه ى 208. ] گروهى شمشير را در كف فشردند.

"ابن ابى الحديد" عبارت فوق را كنايه از صبر و شكيبايى در جنگ و امتناع از سازش دانسته است، در حالى كه اين عبارت به اقرار شارح، متضمن تشبيه قبض سيوف به گاز گرفتن و به دهان گرفتن آنهاست و لذا از نوع استعاره ى تبعيه ى تصريحيه مى باشد.

خطاب به شهر "بصره":

/ 225