كنايه در مركب "كنايه از نسبت"
الموت معقود بنواصيكم [ نهج البلاغه، نامه ى 27. ] مرگ به پيشانيهاتان چسبيده است.يعنى مرگ به پيشانى شما بسته شده و گره خورده است. اين پيوند، اشاره به حكم لا يتخلف خداوند دارد كه ناچار هر موجود جاندارى را فرا مى گيرد. پس جمله مزبور كنايه از لزوم مرگ است و به جاى آنكه مرگ را به انسان نسبت دهد، به جمجمه يا ناصيه ى انسان نسبت داده است. وجه اين اختصاص در شرف و عزت ناصيه ى انسان نسبت به ساير اعضا و جوارح اوست، همچنان كه در آيه ى شريفه فيوخذ بالنواصى و الاقلام [ سوره ى رحمن، آيه ى 41. ] به آن اشاره شده است. [ شرح ابن ميثم ج 4 ص 425. ]
... و ما سوى ذلك فعلم علمه الله نبيه فعلمنيه و دعالى بان يعيه صدرى و تضطم عليه
جوانحى. [ نهج البلاغه، خطبه ى 128. ]
و جز اين، علمى است كه خدا آن را به پيامبرش آموخت و او مرا ياد داد و دعا كرد كه سينه ى من آن را فراگيرد و دلم آن علم را در خود پذيرد.
در بر گرفتن محتواى دانش به اين اعتبار كه مشتمل بر قلب مى باشد، [ شرح ابن ميثم ج 3 ص 140. ] به 'جوانح' نسبت داده شده است.
اغراض كنايه
آوردن كنايه مى تواند معلول يكى از اغراض ذيل باشد:1- قصد مدح.2- قصد ذم.
3- ترك لفظى و آوردن لفظى شايسته تر.
4- ترك استعمال الفاظ قبيح و ناشايست از نظر اخلاقى.
5- قصد مبالغه.
6- قصد اختصار. [ منهاج البلاغه- ج 1 ص 108. ]