كنايه در مفرد - جلوه های بلاغت در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه های بلاغت در نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد خاقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كنايه در مفرد

كنايه از موصوف

و اعجب من ذلك طارق طرقنا بملفوفه فى وعائها. [ نهج البلاغه، خطبه 215. ]

و شگفت تر از آن، اينكه شب هنگام كسى ما را ديدار كرد و ظرفى سر پوشيده آورد. چيز پيچيده شده در ظرف كنايه از هديه است و گفته شده است كه آن فرد نوعى حلوا با خود آورده بود. [ شرح ابن ميثم ج 4 ص 86. ]

چون حضرت امير "ع" آماده ى جنگ با "خوارج" شد، بدو گفتند آنان از پل "نهروان" گذشتند، فرمود: مصارعهم دون النطفه [ نهج البلاغه، خطبه 58. ]] ] كشتنگاه آنان اين سوى "نطفه" است.

شريف رضى مى گويد: منظور حضرت از "نطفه"، آب رودخانه است و نطفه فصيح ترين نوع كنايه از آب است هر چند فراوان باشد. [ شرح ابن ابى الحديد ج 5 ص 3. ]

تقولون فى المجالس: كيت و كيت. فاذا جاء القتال قلتم: حيدى حياد. [ نهج البلاغه، خطبه 29. ]

در بزم جوينده ى مرد ستيزيد، و در رزم پوينده ى راه گريز.

"كيت و كيت" كنايه از سخن و گفتار است. "حاد عن الامر" يعنى از آن عدول كرد. "جوهرى" مى گويد: عبارت حيدى حياد نظير عبارت فيحى فياح از اعراب نقل شده و منقول است كه فياح اسم هجوم و غارت است مثل قطام مترادف حياد. معنى عبارت نيز اينچنين است كه اعزلى عنا ايتها الحرب. از ما دور شو اى نبرد! همچنين محتمل است كه "حياد" اسم فعل باشد مانند نزال كه در آن صورت امر به متاركه جنگ با دو لفظ مختلف بيان شده است و جمله ى قلتم حيدى حياد كنايه از ذلت
آنان در عدم پذيرش جهاد است كه اين جمله را اعراب هنگام فرار از صحنه ى جنگ بكار مى برده اند. [ شرح ابن ميثم ج 2 ص 51. ]

در تغيير بافت خلافت توسط "عمر"

:فصيرها فى حوزه خشناء. [ نهج البلاغه، خطبه 3. ] سپس آن را به راهى درآورد ناهموار.

"حوزه خشناء" كنايه از طبع خشن "عمر بن الخطاب" است كه به تندى و سختگيرى و خشونت در كلام و سرعت در عصبانيت مشهور و موصوف بوده است. [ شرح ابن ميثم ج 1 ص 258. ]

در هنگام مشاهده ى جنازه ى "طلحه" در جنگ "جمل":اما و الله لقد كنت اكره ان تكون "قريش" قتلى تحت بطون الكواكب. [ نهج البلاغه، خطبه 209. ]

به خدا خوش نداشتم "قريش" كشته زير تابش ستارگان افتاده باشند.

عبارت "تحت بطون الكواكب" كنايه ى لطيفى از صحراها و بيابانهاست. بدين معنى كه مايل نبودم جنازه ى آنان را بدين حالت در بيابان بدون پوشش و سر پناه ببينم. [ شرح ابن ميثم ج 4 ص 52. ]

و لا تجتمع عزيمه و وليمه. [ نهج البلاغه، خطبه 211. ]

نتوان هم نقش مهمترى بر صفحه ى انديشه بست و هم بر خوان مهمانى آسوده نشست.

مراد از "عزيمه"، كسب فضايل است و عزيمت، اراده ى قاطع براى انجام كارى پس از انتخاب آن است. "وليمه" به معنى طعام و مهمانى عروسى و مانند آن و كنايه از رفاه و خوشگذرانى است. منظور اين است كه تصميم بر تحصيل فضايل و مكارم با تنعم و خوشگذرانى سازگار نيست. [ شرح ابن ميثم ج 4 ص 336. ]

و اعلموا ان دار الهجره قد قلعت باهلها و قلعوا بها. [ نهج البلاغه، نامه 1. ]

و بدانيد كه "مدينه" مردمش را از خود راند و مردم آن در شهر نماند.

به نظر برخى دارالهجره، كنايه از جهان اسلام در آن روزگار است و قلعت باهلها و قلعوا بها كنايه از تشتت اوضاع مردم و رخت بربستن امنيت از قلوب مردم در اثر جوشش فتنه است. [ شرح ابن ميثم ج 4 ص 341. ]
قسمتى از نامه ى امام "ع" به "شريح بن حارث" حاوى كنايات لطيفى است كه در اينجا نقل مى كنيم:گفته اند "شريح پسر حارث" قاضى اميرمومنان "ع" در خلافت آن حضرت، خانه اى به هشتاد دينار خريد. چون اين خبر به امام رسيد او را طلبيد و فرمود: بلغنى انك ابتعت دارا بثمانين دينارا و كتبت كتابا... اما انك لو اتيتنى عند شرائك ما اشتريت لكتبت لك كتابا على هذه النسخه فلم ترغب فى شراء هذه الدار بدرهم فما فوق.

/ 225