شرايط اجتماعى - بلندترین داستان غدیر به روایت حذیفه یمانی برای یک جوان ایرانی در مدائن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بلندترین داستان غدیر به روایت حذیفه یمانی برای یک جوان ایرانی در مدائن - نسخه متنی

محمدرضا انصاری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


2. بزرگ شاپور، 3. اسپانو، 4. كردبندلا، 5. كرخه، 6. ويه اردشير، 7. رومكان.

نهايت عظمت اين شهر در زمان انوشيروان بود كه آن كاخ عظيم را بنا نمود و ديوار 'باب الابواب' را بعنوان 'دروازه ى ايران' در آنجا قرار داد.

از پشت ديوارهاى اين شهر مناطق عرب نشين شروع مى شد، و لذا مردم اين شهر با زبان عربى آشنايى داشتند و نام عربى هم درباره ى آن بعنوان 'مدائن سبعه' معروف بود.

پس از فتح ايران و سقوط حكومت ساسانى اين شهر به دست مسلمانان افتاد. اول كسى كه در اين شهر بعنوان حاكم اسلامى وارد شد سلمان فارسى بود كه در زمان عمر به سال 16 هجرى به دستور اميرالمؤمنين عليه السلام، حاكم اين شهر شد و در آنجا بود تا از دنيا رفت و در كنار بقاياى طاق كسرى به خاك سپرده شد.

بعد از او افرادى به حكومت مدائن منصوب شدند تا زمان عثمان كه حارث بن حكم پسر عمويش را به حكومت آنجا فرستاد. در اثر ظلمى كه او بر مردم روا داشت، مردم نزد عثمان آمده و از او شكايت كردند.

اين بار حذيفه يمانى به دستور اميرالمؤمنين عليه السلام براى حكومت مدائن انتخاب شد، و او همچنان حاكم اين شهر بود تا سال 35 هجرى كه عثمان كشته شده و اميرالمؤمنين عليه السلام به حكومت رسيد.

چهل روز بعد از حكومت اميرالمؤمنين عليه السلام، حذيفه از دنيا رفت و كنار قبر سلمان در مدائن به خاك سپرده شد. هم اكنون از آن شهر بزرگ جز طاق كسرى و قبر سلمان و حذيفه چيزى باقى نمانده است، و زائران به زيارت آن دو بزرگوار مى روند. [ مروج الذهب: ج2 ص 314. الطبقات الكبرى: ج 4 ص 87 و 93. المعارف "ابن قتيبة": ص 271. تاريخ دمشق: ج 21 ص 378 و 458. تاريخ بغداد: ج 1 ص 171. سير اعلام النبلاء: ج 1 ص 554. كتاب 'شهرهاى جهان': ص 143 تا 148. ]
آنچه در اين كتاب مى خوانيم وقايع روزهاى آخر حكومت حذيفه در مدائن است، كه با قتل عثمان و انتقال قدرت به صاحب غدير يعنى اميرالمؤمنين عليه السلام براى اولين بار پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كسى مى توانسته آزادانه حقايق را باز گويد، و پرده از وقايع سرپوش گذاشته شده توسط سقيفه بردارد، و علل انحراف مسير خلافت از غدير به سقيفه را براى مردم بيان كند.

شايد بتوان ادعا كرد فضاى حاكم بر شهر مدائن با جوّ شهر مدينه و كوفه تفاوت بسيار داشته است، چرا كه در آن شهرها تبليغات سقيفه و حضور مدافعان و طرفداران آن به حدى بوده كه حتى خود اميرالمؤمنين عليه السلام نمى توانستند حقايق را بى پرده و واضح بگويند. ولى در مدائن آن شهر بسيار بزرگ كه پايتخت ايران بوده و مركزيت داشته و تمامى اخبار از آنجا به گوشه و كنار كشور منتقل مى شد و طرفداران سقيفه كمتر در آنجا حضور داشتند، اين جريانات آسان تر و بدون واهمه ى دشمنان نقل شده است.

شرايط اجتماعى


مردم مدائن حذيفه را بعنوان يك حاكم عادل و تأييد شده از سوى اميرالمؤمنين عليه السلام و نايب مناب سلمان كه سالها در اين شهر حكومت مى كرده و مردم لذت يك نماينده ى علوى را در زمان امارت او چشيده بودند، قبول داشتند. بخصوص آنكه پس از رحلت سلمان طعم تلخ حاكمى ظالم را تجربه كرده بودند و اينك بار ديگر حاكم عادلى همچون حذيفه را بالاى سر خود مى ديدند.
از سوى ديگر آنها حذيفه را به دليل كهنسال بودن وى و اطلاعش از جزئيات بسيارى از وقايع گذشته ى اسلام و صدق گفتارش در اخبار پذيرفته بودند؛ و اينها شرايط بسيار مساعدى را براى اعلان چنين اخبارى از سوى حذيفه ايجاب مى كرد.

بالاترين دليل بر اعتماد مردم نسبت به حذيفه عكس العمل تأثيريافته ى جوان ايرانى است، كه با كنجكاوى و موشكافى كه نسبت به قضايا دارد آن گونه سخنان حذيفه را مى پذيرد كه عازم حركت به سوى اميرالمؤمنين عليه السلام مى شود. او با عزمى راسخ مى آيد و در ميدان جنگ جمل بعنوان اولين نفر پا به ميدان مى گذارد و قرآن را بر سر دست مى گيرد و مردم را بدان دعوت مى كند، و اهل جمل او را مورد حملات دستجمعى قرار مى دهند تا آنجا كه پيكر پاكش قطعه قطعه مى شود.

معرفى حذيفه، راوى داستان غدير


براى شناخت بيشتر اين حديث لازم است راوى والامقام آن حذيفه يمانى را بهتر بشناسيم تا آنچه از او نقل شده سندى محكم در اعتقادمان باشد.

حذيفه كيست؟

[ الفوائد الرجاليه "سيد بحرالعلوم": ج 2 ص 174 تا 178. بحارالانوار: ج 22 ص 351 ح 77، ص 326 ح 26. رجال الشيخ: ص 16 شماره 5. اعيان الشيعة: ج 20 ص 247. ]

ابوعبدالله حذيفة بن يمان عبسى از اصحاب خاص پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بود و در همه ى جنگهاى آن حضرت شركت داشت. پدر و برادران حذيفه به نامهاى عبدالعزيز و صفوان كه از اصحاب حضرت بودند در جنگهاى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم حضور داشتند. پدرش و صفوان در جنگ اُحُد شهيد شدند. هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بين اصحابش 'عقد اخوت' را برپا نمود، برادرى حذيفه را با عمار قرار داد.
از مقامات مهم حذيفه آن است كه صاحب سر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بود تا آنجا كه حضرت اسماء منافقين را به وى مى گفت. از حذيفه روايت شده كه گفت: 'اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از حضرت درباره ى خير مى پرسيدند، اما من درباره ى شر مى پرسيدم تا در آن واقع نشوم.

همچنين پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم درباره ى حذيفه فرمود: 'حذيفه از برگزيدگان پروردگار است و در حلال و حرام از ديگران آگاه تر است'.

حذيفه در نقل احاديث بسيار دقيق بوده و جوانب مثبت و منفى قضايا رابطور كامل نقل مى كرده است.

از ديگران خصوصيات حذيفه آن است كه او يكى از 'اركان اربعه' اصحاب اميرالمؤمنين عليه السلام است، و يكى از هفت نفرى است كه نيمه شب همراه اميرالمؤمنين عليه السلام بر جنازه ى فاطمه ى زهرا نماز خواند.

مكانهايى كه حذيفه در آنها سكنى گزيده به ترتيب عبارتند از: مدينه، كوفه، مدائن.

او سه پسر به نامهاى صفوان و سعيد و حسيل داشت و همچنين يك دختر كه هنگام وفات، كنار او بود. حذيفه پيش از وفات خود، صفوان و سعيد را نزد اميرالمؤمنين عليه السلام فرستاد و آنان در يكى از جنگهاى حضرت شهيد شدند. نسل حذيفه تا زمانهاى طولانى در شهر مدائن باقى بوده اند.

حذيفه در 25 ذيحجه سال 35 هجرى براى اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت گرفته؛ و چهل روز بعد از نقل اين حديثى كه پيش روى شماست، در پنجم ماه صفر سال 36 هجرى در نيمه ى شب از دنيا رفت. قبر او كنار قبر سلمان و در نزديكى طاق كسرى قرار دارد.

خصوصيت حذيفه در اين حديث


گذشته از اعتبار مورد اتفاق حذيفه نزد شيعه و اهل سنت، در متن اين حديث خصوصيات قابل تقديرى از حذيفه به چشم مى خورد كه ذيلاً نمونه هاى بارزى از آن ذكر مى شود.

نقل حديث بلند توسط يك نفر


نكته ى قابل توجه در اين حديث بلند اين است كه حذيفه به تنهايى تمام ماجراها را ذكر كرده است. معمولاً كسانى كه احاديث را نقل مى كنند نمى توانند تمام جزئيات يك قضيه را به ياد بسپارند؛ اما در اين حديث، حذيفه ماجراهايى را تشريح كرده كه نشان از اولين تابش غدير و اولين كورسوى سقيفه دارد. او در تمام ماجراها توطئه هاى منافقين و پايمال شدن حق غدير و غديريان بوسيله ى سقيفه را با نظرى موشكافانه ديده و نقل كرده است.

حضور شخصى در قضايا


حذيفه در بسيارى از موارد شخصاً حضور داشته و قضايا را ديده است كه اين از نظر تاريخى ارزش فوق العاده اى دارد. از سوى ديگر او مانند فردى گزارشگر تمامى جزئيات ماجراها را نقل كرده و گاهى به تجزيه و تحليل آن پرداخته كه اين نيز از مزاياى خاص حذيفه است.

توجه به اهميت بنيادى جريانات


حذيفه اين مطالب را در زمانى بيان كرده كه كمتر كسى متوجه اهميت بنيادى آن بوده است. او هميشه در صدد بوده تا بتواند از طريقى اين
جريانات را براى كسى توضيح دهد. هنگامى كه حذيفه، جوان ايرانى را مشتاق دانستن جواب سوالاتش مى بيند به او مى گويد: 'اگر چه گفتن آن مرا "بخاطر كهولت سن" ناراحت مى كند، اما حيف است برايتان نگويم زيرا دوست ندارم كسى به منزلت ساختگى و دروغين ايشان در بين مردم فريفته شود'!

حذيفه از جوانى همراه و يار پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بوده و در فراز و نشيبهاى زندگانى آن حضرت حضور داشته و تمامى جريانات غدير و سقيفه و اقدامات ضد صاحب غدير را با جزئيات آن مى داند. او اين داستان را در آخرين روزهاى عمرش نقل كرده تا هم سندى زنده براى تاريخ شود و هم نسلهاى بعدى حق و باطل را بشناسند و تشخيص دهند.

مرورى بر زندگى جوان ايرانى


جوان ايرانى كه با سؤالهاى عميق خود حذيفه يمانى را در آن سن كهولت بر سر حرف مى آورد نيز شخصيت بزرگ داستان ماست و جا دارد مرورى بر سرگذشت او داشته باشيم.

جوان ايرانى كيست؟

[ مناقب ابن شهر آشوب: ج 2 ص 339. بحارالانوار: ج 32 ص 174. ]

'مسلم مجاشعى' جوان ايرانى اهل مدائن كه در برابر منبر حذيفه با شنيدن كلمه ى 'اميرالمؤمنين حقيقى' بپا خاست و از انتهاى جمعيت با صداى بلند اولين ضربه ى فكرى را بر اذهان به خواب رفته مردم پس از 25 سال زمامدارى سقيفه وارد كرد.

با توجه به اينكه فتح مدائن در سال 15 هجرى بوده و از سال 16 سلمان به عنوان حاكم اين شهر آمده و با در نظر گرفتن جوان بودن او، مى توان تخمين زد سن او هنگام مطرح شدن بيعت اميرالمؤمنين عليه السلام در

مدائن به سال 35 هجرى حدود 20 سال بوده است و در واقع ولادت او مقارن با فتح مدائن بدست مسلمانان بوده است.

دقيق بودن او در پاسخهاى دريافتى از حذيفه و اينكه موردى مبهم باقى نماند، ظرافت او در انتخاب سؤالات از نظر اهميت آنها، صراحت گفتار او و بيباكى و بى پرده بودن در گفتارش، روحيه آزاده و جوانمرد و تصميم گيرى بجاى او و شجاعت فوق العاده ى او كه در جنگ جمل نشان داد، همه حاكى از شخصيت بلند اوست.

مادر جوان ايرانى و روحياتش


روحيه ى شجاع مادر جوان ايرانى نيز قابل تحسين است، چرا كه او هم در جنگ جمل حضور داشته و پس از اتمام جنگ نزد پيكر پاك و قطعه قطعه شده ى پسرش مى رود و او را مى بوسد و مى گريد و ابياتى نيز همانجا درباره ى پسرش و جنگ جمل مى سرايد.

اسناد و منابع بلندترين داستان غدير


حديث حذيفة بن يمان داراى منابع متعدد با اسناد معتبر است كه ذيلاً به معرفى آنها مى پردازيم:

معرفى منابع


منابع معتبر زير حديث مفصل حذيفه را نقل كرده اند:

1. اليقين، تأليف سيد ابن طاووس: ص 384 تا 387 عليه السلام38 باب 138، كه در بحار الانوار: ج 37 ص 325، از كتاب 'اليقين' نقل كرده است.

2. ارشاد القلوب، تأليف ابومحمد حسن ديلمى: ج 2 ص 180 تا 210، كه در بحار الانوار: ج 28 ص 86 از 'ارشاد القلوب' نقل كرده است.

3. نزهة الكرام و بستان العوام، تأليف محمد بن حسين رازى "قرن هفتم ": ص 201.

/ 12