الهیات در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

الهیات در نهج البلاغه - نسخه متنی

لطف الله صافی گلپایگانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كهكشانها، حركات و مدارات و ارتباطات آنها با يكديگر و با زمين و پرورش و تربيت موجودات زمينى، انسان را در برابر كردگار حكيم توانا خاضع و از تكبر و نخوت و خودبينى و غرور خالص مى سازد. خوشا حال متفكران و خوشا زندگى انديشمندان.

در قرآن مجيد آياتى كه دلالت بر قدرت عظيم و بى نهايت خدا دارد بسيار است آياتى كه دلالت بر افعال خدا و خلق و آفرينش خلايق و صفات ثبوتيه مثل مميت و محيى، رازق و فاطر و خالق دارد، همه توانايى او را تذكر مى دهند خداست كه آسمان و زمين را از سقوط و زوال و خروج از مدارات در حال سريعترين حركات مستمر و غير منقطع نگه مى دارد. 'ان الله يمسك السموات و الارض ان تزولا'. [ سوره ى فاطر، آيه ى 41. ]

آرى آن خداست كه اين زمين پهناور را با كوهها و درياها و اقيانوسهايش و با همه جنبندگانى كه در آن زندگى مى كنند به دور خورشيد در مدار معين و با نظم معين گردش مى دهد و آن را از افتادن و تصادم نگاه مى دارد و خورشيدى را كه مى گويند يك ميليون و سيصد هزار برابر زمين است در فضا بدون ستون نگاه داشته است.

خداست كه از جمله هزارها و ميليونها و ميلياردها آثار قدرتش چند ستاره ريز معروف به هفت برادران است اندازه يكى از آنها را كه به سختى رويت مى شود علماى هيئت و كيهان شناسان دو هزار و پانصد برابر خورشيد معين كرده اند. [ بنابراين، اين ستاره دو هزار و هفتصد و پنجاه ميليون برابر زمين است. ]

خلاصه آثار قدرت خدا در تمام موجودات ظاهر است و اين همه نيروهاى عجيب و غريب و قدرتهايى كه در كاينات نهفته است همه برهان قدرت او هستند و همه به زبان حال با قرآن همصدا هستند كه: 'ان الله على كل شى ء قدير' [ سوره ى بقره، آيه ى 20. ] علاوه بر آنكه در وجود هر انسان ميلياردها دلايل قدرت خدا آشكار است قدرت انسان و توانايى او از
ادله محكم قدرت خالق است زيرا بديهى است كه مخلوق و قادر است و خودش مالك خود نيست و خودش به خودش قدرت نداده است چنانكه خودش به خودش گوش، جسم، دست، پا، معده، قلب، مغز و كبد نداده است پس اين قدرت به او داده شده است و اين توانايى را از كسى كه غير از خالق و آفريننده او نيست گرفته و بخشش و اعطاى اوست. آيا ممكن است بخشنده قدرت و توانايى دهنده، خود قادر و توانا نباشد. هرگز چنين امر محالى اتفاق نيفتاده و نمى افتد.

در نهج البلاغه قدرت الهى و عظمت آن مكرر بيان شده است هم در ضمن خطبه هايى كه اوصاف جلال و جمال و نعوت كماليه در آن مذكور است و هم در خطبه ها و بياناتى كه از افعال الهى سخن فرموده است و هم در مواردى كه نعمتهاى خدا را برشمرده و در ضمن مواعظ و نصايح و بيان عنايات الهى قدرت خدا را ياد كرده و عظمت آن را تذكر داده است مصاديق و متعلقات و مظاهر قدرت حق را بطور تفصيل نشان داده است و علاوه در خطبه هايى هم مستقيما و صريحا صفت قدرت مذكور شده است از جمله در خطبه اولى مى فرمايد: 'فطر الخلائق بقدرته، [ نهج البلاغه ى فيض الاسلام، خطبه ى 1 ص 22. ] يعنى: خلقها را به قدرت خود آفريد'.

در خطبه 185 مى فرمايد: 'و لو فكروا فى عظيم القدره و جسيم النعمه لرجعوا الى الطريق و خافوا عذاب الحريق'. [ نهج البلاغه ى فيض الاسلام، خطبه ى 227، ص 736. ]

يعنى: 'اگر بينديشند در عظمت توانايى و بزرگى نعمت خدا هر آينه به راه باز گردند و از عذاب خدا بيم كنند'.

و در خطبه 91 مى فرمايد: 'هو القادر الذى اذا ارتمت الاوهام لتدرك منقطع قدرته و حاول الفكر المبرا من خطرات الوساوس ان يقع عليه فى عميقات غيوب ملكوته و تولهت القلوب اليه لتجرى فى كيفيه صفاته و غمضت مداخل العقول فى حيث لا تبلغه الصفات لتناول علم ذاته ردعها و هى تجوب مهاوى سدف الغيوب
متخلصه اليه سبحانه فرجعت اذ جبهت معترفه بانه لا ينال بجور الاعتساف كنه معرفته و لا تخطر ببال اولى الرويات خاطره من تقدير جلال عزته'. [ نهج البلاغه ى فيض الاسلام، خطبه ى 90، ص 234. ]

يعنى: 'اوست توانايى كه هرگاه تمام و همها بهم پيوندند و همكارى كنند براى آنكه پايان قدرت او را درك نمايند و انديشه پاك از وسوسه ها بخواهد كه به غيبهاى عميق ملكوت او برسد و دلها واله و شيفته شوند براى اينكه در چگونگى صفات او به جريان افتند و غامض و پنهان شود محل دخول عقلها به حدى كه توصيف ناپذير باشد در رسيدن به علم او، يعنى بسيار دقيق شود به آن نمى رسند و ردع مى كند و باز مى دارد، آن عقلها و وهمها و فكرها را از آنچه در پى آن باشند از درك پايان قدرت و اسرار عميق سلطنت و چگونگى صفات و كنه ذات او و آنها "اوهام و عقول افكار" در حالى كه طى مى كنند دره هاى تاريك غيبها را براى تخلص و بيرون شدن از آنها به سوى خداوند سبحان پس برگردند زمانى كه منع شدند "يعنى به ناتوانى خود از اين ادراك پى مى برند" در حالى كه اعتراف كننده اند كه به شدت جولان، كنه معرفت او درك نمى شود و به دل صاحبان فكرها خاطره اى از اندازه بزرگى عزت خطور نمى كند'.

و در خطبه 109 مى فرمايد: 'سبحانك ما اعظم ما نرى من خلقك و ما اصغر كل عظيمه فى جنب قدرتك و ما اهول ما نرى من ملكوتك و ما احقر ذلك فيما غاب عنا من سلطانك'. [ نهج البلاغه ى فيض الاسلام، خطبه ى 108، ص 327. ]

يعنى: 'تو را تسبيح مى گويم چه بزرگ است آنچه را مى بينم از آفرينش تو و چه كوچك است هر بزرگى در جنب قدرت تو و چه هولناك است آنچه را مى بينم از ملكوت و پادشاهى تو و چه حقير است اين در جنب آنچه از ما پنهان است از سلطنت تو'.

و در خطبه 165 مى فرمايد: 'و قام من شواهد البينات على لطيف صنعته و
عظيم قدرته! ما انقادت له العقول معترفه به و مسلمه له'. [ نهج البلاغه ى فيض الاسلام، خطبه ى 164، ص 530. ]

يعنى: 'پس بر پا داشت از گواههاى آشكار بر لطف صنعت و بزرگى قدرت خود آنچه را كه عقلها براى او فرمانبر گرديده و در حالى كه معترف به او و تسليم فرمان او هستند'.

و در خطبه 185 مى فرمايد: 'مستشهد بحدوث الاشياء على ازليته و بما وسمها به من العجز على قدرته'. [ نهج البلاغه ى فيض الاسلام، خطبه ى 227، ص 733. ]

يعنى: 'استشهاد كننده ام به حدوث و پيدايش اشيا بر ازليت او "و اينكه مسبوق به عدم نيست" و به داغ و نشانه عجزى كه بر اشيا زده "استشهاد مى كنم" به قدرت و توانايى او'.

و در خطبه 183 مى فرمايد: 'خلق الخلائق بقدرته و استعبد الارباب بعزته'. [ نهج البلاغه ى فيض الاسلام، خطبه ى 182، ص 600. ]

يعنى: 'خلق فرمود خلايق را به قدرت خود و بنده ى خود قرار داد بزرگان و قدرتمندان را به عزت خود'.

و در موارد ديگر كه بيش از اين نياز به استشهاد نداريم و مشتاقان را به مطالعه خطبه هاى طولانى امام- عليه السلام- در الهيات كه بيشتر آنها راجع به صفت قدرت و عظمت آن و افعال الهى از احداث و ايجاد و انشا و ابداع و اعطا و احيا و اماته و خلق و رزق مى باشد حواله مى دهيم.

/ 80