تبیان، دستیار زندگی
حاضر شدن در مجلس علم – آن علمی که شما را به وظیفه‌تان آگاه کند. آن که به من بگویید چه خاکی بر سرم کنم. - افضل‌تر از خواندن هزار رکعت نماز است. همین که شما در مجلس علم حاضر شوید و وظیفه خود را در آن دریابید، از هزار رکعت نماز بالاتر است و از عیادت هزار مری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیامبر (صلی الله علیه و آله) چه دعایی می‌خواند؟

پای درس اخلاق آیت الله میرزا عبدالکریم حق شناس


ابوذر روایتی است که حاضر شدن در مجلس علم – آن علمی که شما را به وظیفه‌تان آگاه کند. آن که به من بگویید چه خاکی بر سرم کنم. - افضل‌تر از خواندن هزار رکعت نماز است. همین که شما در مجلس علم حاضر شوید و وظیفه خود را در آن دریابید، از هزار رکعت نماز بالاتر است و از عیادت هزار مریض.


آیت الله حق شناس

«یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَة (التحریم:6)»، «أشَدَّ النَّاس عَذابِ یوْمِ الْقِیامَ»، «مِن جَهلِ أَهلِه»؛ این اشاره به موقعیت‌هاست که انسان موقعیت خودش را مغتنم بشمارد. «عَالِماً أَوْ مُسْتَمِعاً أَوْ مُحِبّاً لأهلِ العلم» دیگر چهارمی نباش.

یعنی یا عالم باش، یا مستمع علم باش یا محل اهل علم. چهارمی نباش که هلاک خواهی شد. این اشاره به موقعیت‌هاست که قدر موقعیت خودتان را بدانید.

عن النبی (صلی الله علیه وآله وسلم) : ‌ «فضل العالم علی العابد کفضل القمر لیلة البدر علی سائر الکواکب؛ (نهج الفصاحةص: 589)» در شب چهارده که ماه به تمام و کمال ظهور می‌کند، فضل دانشمند بر عابد همین طور است.

عابد کیست آقا جون؟

او گلیم خویش می‌برد ز موج         وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را

در روز قیامت سه طبقه دیگران را شفاعت می‌کنند «الأنبیاء، ثُم العُلَماء، ثم الشُّهداء» یعنی رتبه دانشمندان از رتبه شهدا هم بالاتر است.

عالمی که افراد جامعه از علم او منتفع شوند، «عَالِمٌ ینْتَفَعُ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِینَ أَلْفَ عَابِد؛ (بحار الأنوار ج‌2 :1)» هفتاد هزار عابد یک طرف یک دانشمند که رهبر افراد اجتماع است،یک طرف

آن را که علم و دانش و تقوا مسلم است          هرجا قدم نهد، قدمش خیر مقدم است

زبان یاد بگیرید.

«الْعِلْمُ عِلْمَانِ، عِلْمُ الْأَدْیانِ وَ عِلْمُ الْأَبْدَان(بحار الأنوار: ج 1/209 )» اینکه علم ابدان را مقدم داشته، نه اینکه افضل از علم ادیان است، تقدم موضوعی دارد عزیز من.

اگر می‌خواهید علم طب بخوانید، باید زبان یاد بگیرید. زبان از جهت موضوعی، بر آن علم مقدم است. شرافت هر علم به موضوع آن است. موضوع علم دین، پروردگار است. موضوع علم طب، جسم انسان است.

جاهل اگرچه یافت مقدم، مؤخر است           عالم اگرچه یافت مؤخر، مقدم است

حالا یک جاهل جلو بیفتد، باز هم مؤخر است عزیز من. آن عالم که عقب ترایستاده، باز هم مقدم است.

جاهل به روز فتنه ره خانه گم کند                عالم چراغ جامعه و چشم عالم است

رهبر کبیر دنیایی را تکان داد تمام دنیا یک طرف، او یک طرف.از تمام حیثیتش صرف نظر کرد و با اهل ظلم در عالم تا آخر جنگید.

آقای شاه آبادی (رضوان الله علیه) استاد رهبر کبیر بود. سر کلاس درس بود، به او گفتند فلانی فوت کرده، برای تشییع می‌آیید؟ گفت: اگر من نیایم، به تشییع او اهانت می‌شود؟ گفتند: نه، جمعیت زیاد است. گفت پس فعلا این مقدم است. افضل از حاضر شدن نزد جنازه هزار مسلمان است.

عالم چراغ جامعه و چشم عالم است

فرمود: «الفرصة تمرّ مرّ السّحاب فانتهزوا فرص الخیر؛ (تحریرالمواعظ 87 : 87)» ؛ فرصت‌های خیر را مغتنم بدانید و به بطالت و این طرف و آن طرف رفتن نگذرانید.

روی سخن با افراد آگاه است. فرمود: «للعلماء» درجه‌هایی است فوق مؤمنان. مؤمنان هم درجه‌ای دارند، اما آن‌ها بالاتراز «بسبغ مأه». هفتصد درجه و بین هر درجه با بعدی پانصد سال فاصله است. چقدر فاصله دارند عزیز من!

علم افضل است.

از ابوذر روایتی است که حاضر شدن در مجلس علم – آن علمی که شما را به وظیفه‌تان آگاه کند. آن که به من بگویید چه خاکی بر سرم کنم. - افضل‌تر از خواندن هزار رکعت نماز است. همین که شما در مجلس علم حاضر شوید و وظیفه خود را در آن دریابید، از هزار رکعت نماز بالاتر است و از عیادت هزار مریض.

آقای شاه آبادی (رضوان الله علیه) استاد رهبر کبیر بود. سر کلاس درس بود، به او گفتند فلانی فوت کرده، برای تشییع  می‌آیید؟ گفت: اگر من نیایم، به تشییع او اهانت می‌شود؟ گفتند: نه، جمعیت زیاد است. گفت پس فعلا این مقدم است. افضل از حاضر شدن نزد جنازه هزار مسلمان است.

گفتند یا رسول الله، از قرائت قرآن هم بالاتر است؟ فرمود قرائت قرآن که علمی در آن نباشد، نفعی ندارد.«أفضل أعمال أُمََّتی قرائَة القرآن مَع التَدبر» چه جوابی داده است.

جدیت پیامبران بر چه بوده؟ چرا ما کار نمی‌کنیم؟   چرا جدیت نداریم؟ نبی اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) وقتی بر می‌خاست، آب وضو و مسواک و سجاده کوچکش را آماده می‌کرد. برای همین که بیدار شده سجده می‌کرد. ممکن است در همین خواب بمیری عزیز من!

حضرت محمد

پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) چه دعایی می‌خواند؟

سر به سجده می‌فرمود:«الحمد للَّه الّذی أحیانی بعد ما أماتنی؛ (الآداب الدینیه؛ ص: 121)» بعد از اینکه مردم «النوم اخ الموت» مرا زنده کرد.

آن وقت آیه‌هایی از سوره آل عمران  تلاوت می‌کرد:«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ  الَّذِینَ یذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی‌ جُنُوبِهِمْ وَ یتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا (آل عمران: 191)».

این را قبل از نماز شب می‌خواند:

ِ «رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیتَهُ وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ» و «رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً ینادِی لِلْإِیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا» و «رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنَّا سَیئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلی‌ رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یوْمَ الْقِیامَه (الآداب الدینیه ص: 251)» ای پروردگار عزیز، مبادا ما را در حضور خلق اولین و آخرین رسوا کنی.

این بیان نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) است. پس من باید این فرصت را مغتنم بدانم. فرمود حسن جان «أحی قلبک بالموعظة، و أمته بالزّهادة؛ (الحیاة ج 2 : 513)» یعنی اگر بخواهی قلب زنده شود، باید در مواعظ الهی شرکت کنی، یعنی کم کم علاقه‌ها را از خودتان بگیرید.

امام هادی (علیه السلام) می‌فرماید: «الْحِکْمَةُ لَا تَنْجَعُ فِی الطِّبَاعِ الْفَاسِدَ؛ (بحار الأنوار ج‌75/ 365)» یعنی دانش غذاست دیگر، غذای روح. فرمود در طبع فاسد قرار نمی‌گیرد اگر اهل دنیا باشد، خودش را برای دنیا به آب و آتش بزند، نمی‌تواند این‌ها را بشنود و در قلبش مستقر شود.

چه باید کرد؟

پس چه کنیم؟ وقتی من به طبیب مراجعه می‌کنم،حال نداشته باشم و تب کرده باشم، دستور تنقیه می‌دهد که مزاج را پاک کند تا بعد توان پذیرش غذای خوب را پیدا کنم.

«اذْکُرْ مَصْرَعَکَ بَینَ یدَی أَهْلِکَ- وَ لَا طَبِیبَ یمْنَعُکَ وَ لَا حَبِیبَ ینْفَعُ (بحار الأنوارج‌75 /367)» آن وقت که بین اهل خود افتاده‌ای و آخر عمرت رسیده، نه دوستی به دادت می‌رسد و نه طبیبی مشکل گشاست. حالا چه کنیم ؟

می‌فرماید: « إِذَا أَتَاکَ الشَّیطَانُ مُوَسْوِساً لِیصُدَّکَ عَنْ سَبِیلِ الْحَقِّ وَ ینْسِیکَ ذِکْرَ اللَّهِ فَاسْتَعِذْ بِرَبِّکَ وَ رَبِّه؛ (بحار الأنوار ج‌69/ 123)»

یکی از دوستان من می‌گفت اگر کسی بخواهد بداند چه زمانی شیطان آمد که وسوسه کند، اگر در مقام مراقبت و ذکر خداوند باشد، آمدنش را می‌فهمد.

این طور نمی‌شود مگر اینکه مراقبت کنید و استقامت داشته باشید در کار خدا. ذکر خدا هم نه فقط  « لا إله إلا الله» و «سبحان الله و ألحمدالله و لا إله إلا الله و الله اکبر» است. بلکه وقتی در معرض چیزی از منهیات قرار گرفتید،باید یاد خدا باشید. باید اگر امر خداوند آمد، مواظب آن باشید.

گر برکنم دل از تو و برادرم از تو مهر         این مهر بر که افکنم و این دل کجا برم؟

امام هادی (علیه السلام) می‌فرماید: «الْحِکْمَةُ لَا تَنْجَعُ فِی الطِّبَاعِ الْفَاسِدَ؛ (بحار الأنوار ج‌75/ 365)» یعنی دانش غذاست دیگر، غذای روح. فرمود در طبع فاسد قرار نمی‌گیرد اگر اهل دنیا باشد، خودش را برای دنیا به آب و آتش بزند، نمی‌تواند این‌ها را بشنود و در قلبش مستقر شود

حضرت فرمود: «أَلا إِنَّهُمْ فِی مِرْیةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِ ( بحار الأنوار:ج‌68/314)» ای نبی اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) ما آیه‌های خودمان را در شما و در آفاق قرار دادیم، اما پرده‌های غفلت و غرور که بر قلب شما افتاده، باعث شده ملاقات پروردگار را فراموش کنید و شما را از اوج عظمت انسانی به سقوط حیوانی کشانده است.

ای پیغمبر ما این‌ها که در تصمیم گیری غافلند، از این مقام محرومند. در دعای عرفه می‌فرماید:«عَمِیتْ عَینٌ لَا تَرَاکَ وَ لَا تَزَالُ علی‌ها رَقِیب؛ (بحار الأنوار: ج‌64/130)» کور باد چشمی که تو را مراقب خود نبیند. کور باد، یعنی کور است.

یعنی کسی که تمام عالم را محضر حق تعالی نمی‌داند و در مراقبت نیست و خود را در محضر پروردگار نمی‌بیند، در دعای عرفه نیست وخود را در محضر پروردگار نمی‌بیند.

در دعای عرفه می‌فرماید: « عَمِیتْ عَینٌ لَا تَرَاکَ وَ لَا تَزَالُ علی‌ها رَقِیب؛ (بحار الأنوار: ج‌64/130)»، « إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ (سوره فجر آیه 13)» تمام حرکت‌ها و نیت‌های شما، باطن و ظاهر شما در معرض و نمایش پروردگار است. «وَ خَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصِیب؛ (بحار الأنوار ج‌64: 130)» آن بنده‌ای که نصیبی از حب و عشق تو ندارد، زیان کار است.

کی رفته‌ای که تمنا کنم تو را؟

یا رسول الله، پروردگار من کجاست؟ حضرت فرمود در قلب است.

باباجون پروردگار پیش خودت است. موسی (علیه السلام) عرض کرد بار الها فریاد کنم یا ملایم بگویم؟ پروردگار فرمود از رگ گردن به تو نزدیک‌ترم. داد زدن نمی‌خواهد عزیز من!

با صد هزار جلوه برون آمدی که من     با صد هزار دیده تماشا کنم تو را

در اثر احیای عقل و مرگ نفس که جوان‌ها آن را با مجاهدت به دست خواهند آورد، این روایت راحتی اهل تسنن هم نقل می‌کنند که وقتی موسی عرض کرد: «رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری (طه/25)» پروردگارا سینه من را روشن کن، به او خطاب آمد: «نور تقذف فی القلب».

إن شاءالله آن نورانیت نصیب جوان‌ها شود. نوری است که در اثر احیای عقل و مرگ نفس و از بین بردن اثر نفس، در قلب‌ها و دل‌های پاک شما جوان‌ها می‌نشیند تا راهی که هدف پیامبران بزرگ (علیهم السلام) است، دریابید.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع: ماهنامه مهر نو- سال دوم ،شماره سوم- ص 82

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.