تبیان، دستیار زندگی
یك وقت پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله حسنین را می بوسید. شخصی (عُیینه یا اقرع بن حابس) گفت: من تعداد ده فرزند دارم و هرگز احدى از ایشان را نبوسیده‏ام. رسول اعظم اسلام فرمود: «مَن لا یَرحَم لا یُرحَم» یعنى كسى كه رحم نكند، مورد ترحم قرار نخواهد گرفت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

می خواهی خدا به تو رحم کند؟

آیت الله بهجت

یك وقت پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله حسنین را می بوسید. شخصی (عُیینه یا اقرع بن حابس) گفت: من تعداد ده فرزند دارم و هرگز احدى از ایشان را نبوسیده‏ام. رسول اعظم اسلام فرمود: «مَن لا یَرحَم لا یُرحَم» یعنى كسى كه رحم نكند، مورد ترحم قرار نخواهد گرفت.

به نام خدا

در روایت نبوی می خوانیم که إِنَّمَا یَرْحَمُ‏ اللَّهُ‏ مِنْ عِبَادِهِ الرُّحَمَاءَ (1) خداوند از میان بندگانش فقط به رحماء و افراد مهربان، رحم می کند.

از امیر المؤمنین علیهم السّلام روایت است كه خداوند در شب معراج به رسول اكرم صلوات الله علیه و آله فرمود:

یَا مُحَمَّدُ وَجَبَتْ‏ مَحَبَّتِی‏ لِلْمُتَحَابِّینَ فِیَّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَعَاطِفِینَ فِیَّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَوَاصِلِینَ فِیَّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَوَكِّلِینَ عَلَیَّ وَ لَیْسَ لِمَحَبَّتِی عِلْمٌ وَ لَا غَایَةٌ وَ لَا نِهَایَةٌ.... (2)؛ اى محمّد! محبّت من به كسى اختصاص دارد كه در راه من دوستى بورزد و به سایر افراد عاطفه داشته و شئون هم پیوندى را مراعات كند. آن شخصى محبوب من است كه در امور زندگى بر من توكّل كند.

 میزان محبّت و دوستى من محدود نیست و انتهائى ندارد و هیچ فردى نمیتواند به اندازه آن پى ببرد... (3)

در این نوشتار، با ذکر نمونه هایی، می بینیم که رحم داشتن و عواطف انسانی در زندگی اولیای الهی به قدری مشهود است که آن را ابراز می کرده اند و نه تنها نسبت به خانواده و انسانها بلکه نسبت به سایر جانداران مهربان بوده اند.

مَن لا یَرحَم لا یُرحَم

احمد حنبل ، پیشوای اهل تسنن ، از ابو هریره روایت می كند كه گفت:

یك وقت پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله حسنین را می بوسید. شخصی (عُیینه یا اقرع بن حابس) گفت: من تعداد ده فرزند دارم و هرگز احدى از ایشان را نبوسیده‏ام. رسول اعظم اسلام فرمود:

«مَن لا یَرحَم لا یُرحَم» یعنى كسى كه رحم نكند، مورد ترحم قرار نخواهد گرفت.

بنا به روایت حفص پیغمبر اكرم به طورى غضب كرد كه رنگ مباركش دگرگون شد و به آن شخص فرمود:

اگر خدا ترحم را از قلب تو گرفته است پس من با تو چه كنم. كسى كه به كودكان ما رحم نكند و به بزرگان ما عزت و احترام نگذارد از ما نخواهد بود. (4)

گریه من بر ابراهیم گریه رحمت است‏

از جابر بن عبد اللّه انصارى رضى اللَّه عنه نقل شده است كه گفت: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله دست عبد الرحمن بن عوف را گرفت و به نزد فرزندش ابراهیم برد، ابراهیم در حال جان دادن بود.

حضرت او را در دامن خود گذاشت و فرمود: اى فرزند عزیزم! من در این حال مالك اختیار تو نیستم، هیچ كارى از دست من براى تو ساخته نیست و اشك از دیدگان مبارك حضرت جارى شد.

عبد الرحمن به حضرت عرض كرد: یا رسول اللَّه! آیا شما گریه مى‏كنید مگر خود شما گریه كردن در مصیبت را نهى نفرمودید؟

حضرت فرمود: من از دو نوع صدا و ناله زشت نهى كردم: 1- صداى آوازه‏خوانى لهو و لعب و موسیقى شیطانى. 2- صدایى به هنگام مصیبت كه توأم با خراشاندن صورت و پاره كردن گریبان و ناله اعتراض آمیز شیطانى باشد.

اما گریه من بر مرگ ابراهیم گریه رحمانى است، «و من لا یرحم لا یرحم؛ كسى كه رحم نكند و ترحم نداشته باشد مورد مرحمت خداوند واقع نمى‏شود.» (5)

رحم کردن حتی به حیوانات

همان طور كه اسلام حق حیات خدادادى را براى انسانها محترم شمارده و تعدّى به آن را جایز نمى داند، به فراخور حال حیوانات نیز، همین حق را براى آنها محترم شمرده است. (6)

لذا در روایات متعددى از كشتن بى‌هدف حیوانات نهى‌شده و آن را موجب عذاب الهى معرفى شده است؛ البته درباره حیوانات موذی که دفع آنها بدون کشتن ممکن نباشد، کشتن آنها را جایز دانسته اند. چنان که در روایتی درباره پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله است که «نهى عن قتل كلّ ذی روح الّا أن یؤذّی» (7)؛ ایشان از كشتن هر موجود دارى روح نهى فرمودند مگر آنكه كه موذى باشد.

هرگز از تو راضی نخواهم بود

جناب مهندس طباطبایی درباره پدر بزرگوارش «علامه طباطبایی» می گوید:

«یادم هست که در سن 12 سالگی همه روزه مرا به بیابان برده و به من تعلیم تیراندازی می دادند و به من توصیه می کردند که شکار کردن را یاد بگیر؛ ولی به کار نبر که شکار و کشتن یک جانور گناه است.

گفتم پس شکار برای چه خوب است. گفتند در صورتی می تواند مجاز باشد که انسان با یک ضرورت واقعی که جنبه حیاتی دارد مواجه بشود و الا ممنوع است.

سپس ادامه دادند:

«من هرگز از تو راضی نخواهم بود اگر یک جانور را بکشی.»

ایشان خیلی خیر خواه، بشردوست، مقید و بی اذیت بودند.» (8)

شاید آنجا دلشان گرفته باشد!

حجة الاسلام شیخ علی بهجت درباره لطافت پدر گرامی اش، مرحوم «آیت الله العظمی بهجت» می گوید:

«ایشان اینقدر رئوف بود، از جهتی که فکر ایشان را به خودش مشغول کند که امورات این حیوانی است که تو منزل آمده (مانند جوجه حیوانات کوچولو) باید تأمین بشود.

نه این که حالا دستور بدهد تأمین کنید، تمام بشود؛ دائماً این را می خواست کنترل کند، وقتی که می آمد، [می پرسید] به اینها غذا دادید؟

یک جعبه کوچولو، چهار تا جوجه مرغ تویش هست، هوای زمستان است، مثلاً فرض کنید گذاشتیم آن گوشه اتاق [می پرسید:] خب اینها غذایشان را خوردند؟ خب حالا شاید آنجا دلشان گرفته باشد.

در را باز کن بیایند توی اتاق یک گشتی بزنند! ساعت دوازده شب است! آقا مگر اینجا جای مرغ است؟! همین هم که اینجا آمده باید خدا را شکر کند.

یک بار اینها را بیرون گذاشتم که دیگر ایشان گفتند: هوا امشب شاید نزدیک صبح سرد بشود، چرا اینها را بیرون گذاشتی؟ تازه هم شاید گربه بیاید اینها را بخورد.

گفتم: خب خدا اینها را خلق کرده گربه بخورد. گربه باید چی بخورد؟ یک نگاه عاقل اندر سفیهی کرد، انگار این گربه یک انسانی را می خواهد بخورد! پا شد و رفت خودش آنها را برداشت آورد.

خودش رفت. دید که ما یک خرده با طنز داریم رفتار می کنیم. اصلاً تحمل این را نداشت، حتی یک جوجه، حتی مگس.

تو خانه صبح، صبحانه ، شام ، مگس را دائماً با عصایش رد می کرد. گاهی با بادبزن تابستان رد می کرد... یک چند تایی روی غذا ایشان نمی خواست بنشیند، اینها را هی می پراند.

من با یکی از این مگس کُشها اینها را می زدم. می گفت اینها را نکش، بیرون کن. اصلاً تو زندگیش می‌خواست مگسی کشته نشود. دیگر حالا حساب بقیه کارها را شما بکنید.

و حتی شب، نصف شب، توی هوای سرد اصرار داشت که مرغی، خروسی توی خانه باشد... این خروس را نصف شب هم شده، گاهی می‌خواست برود و خاطرش جمع بشود؛ می رفت سر می زد که این جایش خوب است، سردش نشود، سرما نخورد.

حالا خودش هم باید یکی مواظب باشد.

 حالا دنبال آن می رفت. خیلی عصبانی می شدیم. خیلی تحملش برای ما مشکل بود. آقا آخر این کارها را چرا با خودتان می کنید؟

[از سردی هوا] چلوکباب هم باشد ما حاضر نبودیم که برویم و بیاوریم بخوریم. ایشان پا می شد تا این [حیوان] را بپوشاند که ممکن است پوشیدن اینها یادتان رفته باشد. [می گفتم] آقا خب می پرسیدید. [می فرمود] نه، من گفتم شاید یادتان رفته باشد. همین اندازه هم به کسی تحمیل نمی خواست بکند.» (9)

کاری کنید که نیاز به کشتن حیوانات موذی نباشد

شخصی از حضرت آیت الله العظمی بهجت پرسید در خانه مان مورچه زیاد است؛ آیا کشتن آنها اخلاقا پسندیده است؟

آقا فرمودند: «به جای کشتن، مقداری نفت جلو لانه شان بریزید.» وی گفت: حالا که در خانه پخش شده اند چه کنیم؟

آقا با تبسمی فرمودند : [یا أیها النمل] ادخلوا مسکنکم لا یحطمنّکم سلیمان و جنوده (10) (11)


پی نوشت ها:

(1)    الجعفریات، ص208، باب الرخصة فی البكاء من غیر نیاحة

(2)    إرشاد القلوب دیلمی، ج‏1، ص199، باب54؛ بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج‏74 / 21 / باب 2

(3)    نهج الخطابة فارسى‏، ج‏1، ص291 و292

(4)    بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏43، ص283، باب12؛ مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏3، ص384؛ ترجمه از کتاب زندگانى حضرت زهرا علیها السلام (نجفى)، ص316

كَانَ رَسُولُ اللَّهِ یُقَبِّلُ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَقَالَ عُیَیْنَةُ وَ فِی رِوَایَةِ غَیْرِهِ‏ الْأَقْرَعُ بْنُ حَابِسٍ إِنَّ لِی عَشْرَةً مَا قَبَّلْتُ وَاحِداً مِنْهُمْ قَطُّ فَقَالَ ص مَنْ‏ لَا یَرْحَمْ‏ لَا یُرْحَمْ‏ وَ فِی‏ رِوَایَةِ حَفْصٌ‏ الْفَرَّاءُ فَغَضِبَ رَسُولُ اللَّهِ حَتَّى الْتَمَعَ لَوْنُهُ وَ قَالَ لِلرَّجُلِ إِنْ كَانَ قَدْ نُزِعَ الرَّحْمَةُ مِنْ قَلْبِكَ فَمَا أَصْنَعُ بِكَ مَنْ لَمْ یَرْحَمْ صَغِیرَنَا وَ یُعَزِّزْ كَبِیرَنَا فَلَیْسَ مِنَّا

(5)    آرام بخش دل داغدیدگان، ص239؛ بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج‏79 / 90 / باب 16؛ مسكن الفؤاد عند فقد الأحبة و الأولاد، باب4، ص103؛ ارمغان شهید ( ترجمه مسكن الفؤاد)، ص89

وَ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ بِیَدِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ فَأَتَى إِبْرَاهِیمَ وَ هُوَ یَجُودُ بِنَفْسِهِ فَوَضَعَهُ فِی حَجْرِهِ فَقَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی لَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى شَیْئاً وَ ذَرَفَتْ عَیْنَاهُ فَقَالَ لَهُ عَبْدُ الرَّحْمَنِ یَا رَسُولَ اللَّهِ تَبْكِی أَ وَ لَمْ تَنْهَ عَنِ الْبُكَاءِ فَقَالَ ص إِنَّمَا نَهَیْتُ عَنِ النَّوْحِ عَنْ صَوْتَیْنِ أَحْمَقَیْنِ فَاجِرَیْنِ صَوْتٍ عِنْدَ نَغَمِ لَهْوٍ وَ لَعِبٍ وَ مَزَامِیرِ شَیْطَانٍ وَ صَوْتٍ عِنْدَ مُصِیبَةٍ وَ خَمْشِ وُجُوهٍ وَ شَقِّ جُیُوبٍ وَ رَنَّةِ شَیْطَانٍ إِنَّمَا هَذِهِ رَحْمَةٌ وَ مَنْ لَا یَرْحَمْ لَا یُرْحَمْ لَوْ لَا أَنَّهُ أَمْرٌ حَقٌّ وَ وَعْدٌ صِدْقٌ وَ سَبِیلٌ بِاللَّهِ وَ أَنَّ آخِرَنَا سَیَلْحَقُ أَوَّلَنَا لَحَزِنَّا عَلَیْكَ حَزَناً شَدِیداً وَ إِنَّا بِكَ مَحْزُونُونَ تَبْكِی الْعَیْنُ وَ یَدْمَعُ [یَحْزَنُ‏] الْقَلْبُ وَ لَا نَقُولُ مَا یُسْخِطُ الرَّبَّ عَزَّ وَ جَل‏

(6)    الجامع للشرایع، ص 384. «نهى (ص) عن قتل النحل و النمل و الضفدع والصرد و الهد هد و الخطاب.» همچنین این روایت در وسائل الشیعه، ج 23، ص 392، ب 39، كتاب الصید والذباح، ح 3 ذكر شده است.

(7)    كنز العمّال، ج 15، ص 39، خبر 39981.

(8)    پایگاه صالحین

(9)    پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی بهجت، با اندکی تصرف در نقل

(10)سوره نمل، آیه 18

(11)پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی بهجت

تهیه و فرآوری : حامد رهنما ؛ گروه حوزه علمیه تبیان