تبیان، دستیار زندگی
مردى كه قسمتى از عمرش را در جهانگردى بسر برده بود روزى در حضور جمعى یكى از مشهوداتش را بدین مضمون بازگو كرد كه براى عده‏اى قابل قبول نبود او گفت: در سفری مرغى را دیدم كه با منقار خود آتش‏ها را یكى پس از دیگرى مى‏خورد و مى‏بلعید ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نمایشنامه مرغ آتش خوار

(ویژه دانش آموزان ابتدایی)

نمایشنامه مرغ آتش خوار

مربیان عزیز این نمایشنامه بر اساس حکایتی قدیمی است. برای مشاهده نمایش نامه های مدرسه ای بیشتر به بخش مناسبت های فعالیت های پرورشی مرکز یادگیری تبیان مراجعه نمایید.

نمایشنامه مرغ آتش خوار

داستان نمایشنامه:

مردى كه قسمتى از عمرش را در جهانگردى به سر برده بود، روزى در حضور جمعى یكى از مشهوداتش را بدین مضمون بازگو كرد كه براى عده‏اى قابل قبول نبود. او گفت: در سفری مرغى را دیدم كه با منقار خود آتش‏ها را یكى پس از دیگرى مى‏خورد و مى‏بلعید.

حاضرین به عنوان (عدم پذیرش و قابل قبول نبودن) قاه قاه خندیدند و او را مسخره و این مصرع معروف را زمزمه كردند:

 (جهاندیده بسیار گوید دروغ)

مرد جهانگرد كه به شدت ناراحت و تحقیر شده بود، تصمیم گرفت براى اثبات ادعاى خود به سفر برود و چنان مرغى را خریدارى و با خود به ایران بیاورد. این كار را كرد به سفر رفت و مرغ مورد ادعایش را خریدارى و با تحمل مشقات و زحمات طاقت فرسایى به ایران آورد. روزى یا شبى همان آقایان را دعوت كرد منقلى پر از آتش را در وسط مجلس گذاشت مرغ را رها كرد، مرغ درحضور حاضرین، دانه دانه آتش‏ها را بلعید.

این بار حاضرین بیشتر از پیش به او خندیدند جهانگرد كه سخت ناراحت شده بود گفت: آن روز مطلب برایتان غیر قابل قبول بود خندیدید حال كه مطلب را به اثبات رسانیدم چرا مى‏خندیدید؟ گفتند: مرد حسابى مگر مجبور بودى راستى را بگویى كه براى اثبات آن این همه خودت را به زحمت بیندازى؟!

شخصیت های نمایشنامه:

1-    گوینده

2-    حکیم

3-    ندیم

4-    پادشاه

5-    مرد1

6-     مرد2

7-    قاضی

8-    داروغه

گوشه ای از نمایشنامه:

نمایشنامه مرغ آتش خوار

ندیم: این همان چیزی است که برای اثباتش ماه ها رنج و زحمت کشیدم.

پادشاه: تحسین برانگیز است؟

مرد1: باورنکردنی است.

مرد2: مثل این است که خواب می بینم.

ندیم: خواب نمی بینید، عین واقعیت است، مرغ آتش خواری که گلوله های آتشین می بلعد و بر روی زمین گداحته به راحتی فدم می زند.

حکیم: حق با تو بود ای ندیم دانشمند، من از جانب همه، از تو در مورد حرف هایی که زدیم پوزش می خواهم.

پادشاه: من هم با وجود اطمینان به گفته های ندیم، مشاور دانشمندم، آن روز تحت تاثیر گفته های دیگران واقع شدم. در هر حال این موضوع باعث شد شعری را که آن روز قرائت کردی مجدداً به زبان بیاوریم:

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی

ندیم: بله، انسان پس از هر سفر متوجه می شود که بازهم پخته تر شده و هنوز خام است.

پادشاه: تعجب من در آن روز این بود که چرا باید حرفی بزنی و ادعایی بکنی که ثابت کردنش این قدر زحمت و دردسر داشته باشد. انسانی به کمالات شما باید جای هر کار و حرفی را بشناسد و بسنجد. به قول شاعر:

هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.

ندیم: (آهی کشید.) بله پادشاه بزرگ حق با شماست، همه چیز را باید دانست و فهمید، اما همه چیز را همه جا و همه وقت نباید گفت.

.

.

.

نویسنده این نمایشنامه مسلم قاسمی است و توسط انتشارات مدرسه به چاپ رسیده است. برای تهیه کتاب می توانید به فروشگاه اینترنتی تبیان  مراجعه نمایید.

پس از اجرای نمایشنامه در مدرسه، تصاویری از اجرای نمایش نامه را به ایمیل مرکز یادگیری به آدرس

نمایشنامه مرغ آتش خوار

ارسال نمایید.


مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: سمیرا بادامستانی

تنظیم: خدیجه آلچالانلو