برگی از سلوك زهرایی
اهل كار و تلاش بود. كارهای خانه را انجام میداد، گاهی دستانش تاول میزد. اسوه حجاب و عفاف و حیا و متانت بود. بر این باور بود كه بهترین چیز برای زن آن است كه نه مردان نامحرم او را ببینند، نه او مردان نامحرم را.
وقتی در برابر «آینه كمال» میایستیم، به كمبودهای خویش پی میبریم.
«فاطمه»، همان آینه كمال است.
اسوه مكتبی «زن مسلمان» و سرمشق عفاف و تلاش و خلوص و خدمت است. سطر سطر كتاب زندگیاش خواندنی و الگو گرفتنی است.
این چند سطر را مرور میكنیم:
آن قدر شیفته عبادت بود و عاشقانه به نماز میایستاد، كه قدمهایش ورم میكرد. اشكهای نیمه شبش، دعاها و تعقیبات خاص و ذكرهای ویژهاش، نشانهای از عشق به عبادت بود.
اهل كار و تلاش بود. كارهای خانه را انجام میداد، گاهی دستانش تاول میزد. اسوه حجاب و عفاف و حیا و متانت بود. بر این باور بود كه بهترین چیز برای زن آن است كه نه مردان نامحرم او را ببینند، نه او مردان نامحرم را.
از «خود» رسته بود، چه در پیشگاه خدا، چه در رابطه با مردم. گاهی شبهای جمعه، تا صبح به نماز و دعا پرداخته و برای دیگران دعا میكرد، برای خود چیزی نمیخواست. وقتی علت را میپرسیدند، میفرمود: اول همسایه، سپس خانه!
وارسته از تعلقات و تكلفات بود. سازدهزیستی شعار عملی او بود و از تجملات پرهیز داشت. سختیهای زندگی دنیا را تحمل میكرد، تا به شیرینیهای آخرت برسد.
وسایل زندگیاش ساده و مهریهاش اندك بود. یك بار پارچهای را كه داشت، نزد حضرت رسول فرستاد. آن حضرت آن را تكهتكه كرد و به تعدادی از اسیران بیلباس داد كه خود را بپوشانند.
ادب نسبت به پدر، خصلت او بود. هرگاه پیامبر خدا نزد فاطمه میرفت، وی برمیخاست، پدر را میبوسید، احترام میكرد و او را در جای خود مینشاند. وی نزد پیامبر بسیار محبوب بود.
در چشم و دل پیامبر، یادگار حضرت خدیجه بود. زهد و عبادتش، یاد خدیجه كبری را نزد پیامبر اكرم زنده میكرد و حالاتش شبیه مادر بود.
حضور در صحنه، خصلت دیگرش بود. در جنگ احد حضور داشت و به امدادگری و مداوای زخمهای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) مشغول بود. در جنگ خندق هم حضور داشت. «مسجد فاطمه»، در منطقه مساجد سبعه مدینه، به یاد آن حضور و شركت، بنا شده است.
گاهی در خانه غذایی نبود و بچهها گرسنه بودند، اما فاطمه زهرا (علیهاالسلام) چیزی به حضرت علی نمیگفت و چیزی از او نمیخواست. بیم داشت كه علی (علیهالسلام) نتواند خواستهاش را تأمین كند و شرمنده شود.
روزهای دوشنبه و پنجشنبه به دامنه كوه أحد، سر مزار شهدا میرفت و قبر حضرت حمزه را زیارت میكرد و به ترسیم صحنه جنگ برای دیگران میپرداخت و میفرمود: اینجا پیامبر بود و آنجا مشركان بودند و... .
باشد كه همه افراد جامعه ولایی ما از او سرمشق بگیرند، بهخصوص زنان و دختران، كه مدال محبت او را بر سینه دارند.
گروه دین تبیان
منبع: پنجره ؛ جواد محدثی