این غریزه را دست کم نگیرید
باید توجه داشت كه قدرت غرایز و كشش نیروهای درونی انسان، یكسان و مساوی نیست انگیزه بعضی از تمایلات بسیار قوی و نیرومند است؛ در جوانی غرایز جنسی و احساسات و شیفتگی به جذابیتهای ظاهری، در حدّ زیادی خودنمایی كرده، حاكم بر دوستیها و تصیمگیریهای جوانان است. روان شناسی می گوید:
«دیر یا زود غریزه جنسی مخصوصاً در نزد پسران تا سرحدّ وجدان نفود كرده و تحریكات شهوانی همچون تصادم امواج به ساحل شروع به مبارزه مینماید، عمل این غریزه آن قدر قوی است كه در واقع، مركز تحریكات مستقیم برای تمام آرزوهای اعضای مختلف بدن میگردد... و در سن هفده - هجده سالگی مالك اصلی (حساسیت انسان) میشود و آنگاه تمام نظاهرات محبتآمیز انسان از غریزه جنسی سرچشمه میگیرد.»
بدیهی است در ایام جوانی، شوق جنسی و احساسات بر روان آدمی سایه انداخته، و ناخودآگاه به رفتار و كردار آنان رنگ و لعابی دیگر میبخشد.
با توجه به نیاز روانی دختر و پسر پس از بلوغ و شرایط ویژه غرایز جنسی و تحریكپذیری جوانان باید اعتراف نمود كه گسترش و عادیسازی روابط بستری مناسب برای كشیده شدن جوانان به دامن پر جاذبه هواهای نفسانی و زمینهساز روابط جنسی است.
محرك اصلی این گونه روابط همان نیاز طبیعی دختر و پسر به یكدیگر میباشد و از اینكه بستری مناسب چون ازدواج فراهم نیامده به بیراهه كشیده شده و در قالب كامجوئیهای بُدلی خودنمایی میكند.
در بسیاری از برخوردها دختر و پسر هر چند به بهانههای گوناگون با هم آشنا میشوند اما اندك اندك بر اساس تسلّط طبیعی غرایز، نگاه و سخن و رفتارشان رنگ و بویی دیگر گرفته، معنای خاصی پیدا میكند چه بسا بعد از مدتی به یكباره متوجه میشوند عواطف و احساسات آنان بازیچه هوس شده است.
قرآن و حدیث چه می گویند:
به راستی در این گونه روابط رفتار «چشمها» چگونه است، مگر نه این است كه نقش اول را در روابط چشمها باز میكنند، آیا این نگاههای به نامحرم پاك و به دور از شهوت است؟!
خداوند در قرآن كریم میفرماید:
"به مؤمنان بگو چشمهای خود را از نگاه به نامحرمان فرو گیرند و عفاف خود را حفظ كنند این برای آنان پاكیزهتر است. خداوند از آن چه انجام میدهند آگاهتر است. و به زنان با ایمان بگو: چشمهای خود را (از نگاه هوسآلود) فرو گیرند و دامان خویشتن را حفظ كنند. "
و در حدیث دیگری از رسول اكرم (ص) آمده است: "هر كس چشم را از نگاه حرام و هوسآلود پر كند، خداوند در روز قیامت آن را از آتش پر مینماید؛ مگر توبه كند و از این راه (نادرست) باز گردد. "
متأسفانه امروزه با كمرنگ شدن اعتقادات دینی و باور به معاد و حسابرسی در دادگاه عدل الهی، دنیا و دنیا طلبی پر رنگتر از همیشه در زندگی انسان جلوهگری میكند و همه مسائل با غفلت از جهانبینی توحیدی و تنها در سایه بهرهوری بیشتر از لذت جسمانی مطرح شده و با توجیهات مختلف به آن پرداخته میشود كه اگر انسان اندكی این زنگارها را كنار زده و با خود خلوت نماید و به قضاوت نشیند. به راحتی انگیزههای مادی و حیوانی را كشف كرده و تحلیل مسائل برایش آسان میشود.
به اعتراف دانشمندان اروپایی، در جوامع آزاد كه جاذبههای ظاهری و شوق جنسی حاكم است، عشق اوّلین قربانی است در این صورت عشقهای برخاسته از نهاد درون به افسانه تبدیل شده، جز مدعیّان دروغین كسی یافت نمیشود؛ زیرا پسری كه هر روز با دختری میگردد و هر دم كه نگاه میكند، عدهای را در حال جلوهگری میبیند، تنوع طلبی در او حاكم شده و عشق و انتظار در او به خاموشی میگراید.
«موریس مترلینگ» میگوید: «عشق در تمامی موجودات وجود دارد، ولی درك آن تابع شرایطی است كه تا آن شرایط جور نشود امكان آن وجود ندارد... بعضی آن را منحرف میكنند و ندانسته به صورت تمتع از لذّات، مصرف مینمایند و هیچ از حقیقت آن برخوردار نمیشوند».
روان شناس دیگری میگوید: «ارتباط بین محبّت و تمایلات جنسی را ملاحظه میكنیم؛ مثلاً بسیاری از تمایلات و كششهای جنسی، اوّلش با مهربانی و دوستی صاف و ساده شروع میشود؛ گاهی هم شخص ممكن است دارای تمایلات جنسی باشد، ولی خودش آن را با تمایل به مهروندی اشتباه كند. چنان كه كششهای جنسی هم ممكن است انگیزهی احساسات محبتآمیز باشد».
وی در بیان فرق میان محبت واقعی و ابزار علاقهای كه ناشی از احتیاج به جلب محبّت و برای كمبودهای روحی و نیاز جسمی و جنسی است میگوید: فرق بین عشق، و نیاز به جلب محبّت، آن است كه در عشق، احساس دوستی و محبّت بر همه چیز مقدم است؛ در حالی كه در نیاز عصبی به جلب محبّت، همواره نیاز به رفع تشویش درونی مقدم است بسیاری از این نوع روابط بین انسانها گرچه اساسش سود جویانه است، مع ذلك ماسك عشق و دلبستگی به چهره میزنند... به همین جهت یكی از مشخصات عشق حقیقی، پایدار بودن احساس محبّت است».
اما نکته قابل توجه این است که در بیشتر مواقع جوانان غریزه و نیاز فیزیولوژیکی خود را با عشق اشتباه گرفته و انرژی زیادی صرف آن می کنند. بهتر است که در این سنین برای آنکه غریزه آزار دهنده نشود و بتوان تصمیم مناسبی گرفت ،راهکارهای خویشتن داری و دوری از محیط های پر تحریک را در پیش گرفت.برای زندگی آینده برنامه ریزی کرد و ارضای غریزه را به زمانی موکول کرد که امکان ازدواج مهیا شود.
اگر غریزه ی جنسی کنترل نشود و مهار فرد را به دست بگیرد ،بسیاری از جنبه های زندگی را تحت تاثیر قرار داده و به آن لطمه می زند.
فرآوری: نسرین صفری بخش خانواده ایرانی تبیان
منابع: عصبانیتهای عصر ما نوشته:كارن هورنای/ فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره 29،نوشته فرامرز سهرابی/سایت پایگاه حوزه