تبیان، دستیار زندگی
جنگ كه آغاز شد، تبلیغات رژیم حاكم در تركیه كاملاً به نفع دشمنان ایران بود. هر روز اخباری از فتح جدیدی توسط ارتش عراق می‌شنیدیم و این برای ما كه دوستدار انقلاب اسلامی بودیم، ناگوار می‌آمد. ماندن جایز نبود. باید دل می‌كندیم و رهسپار جبهه‌ها می‌شدیم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

این 18 رزمنده از تركیه آمده بودند

گفت‌وگو با عیسی شباهت جانباز تركیه‌ای دفاع مقدس


جنگ كه آغاز شد، تبلیغات رژیم حاكم در تركیه كاملاً به نفع دشمنان ایران بود. هر روز اخباری از فتح جدیدی توسط ارتش عراق می‌شنیدیم و این برای ما كه دوستدار انقلاب اسلامی بودیم، ناگوار می‌آمد. ماندن جایز نبود. باید دل می‌كندیم و رهسپار جبهه‌ها می‌شدیم

جبهه

انقلاب اسلامی ایران ابعاد بسیاری گسترده‌ای دارد كه برچینی نظام استبداد شاهنشاهی تنها یكی از آنها به شمار می‌رود.ارزش‌های نابی كه این انقلاب با خود به جهانیان اعلام كرد، اصلی‌ترین پیام مردم ایران بود كه مسلمانان و حتی آزادگان سایر ادیان در سراسر جهان آن را دریافتند و همراهی‌اش كردند. این همدلی حتی مشاركت فیزیكی برخی از مسلمانان سایر كشورها در اتفاقاتی نظیر جنگ تحمیلی هشت ساله را برانگیخت تا با حضور در این حادثه عظیم، همه هستی خود را در دفاع از نظام اسلامی بر كف اخلاص بگذارند. آمار جالب توجه شهدا و جانبازان تبعه كشورهای خارجی در جنگ تحمیلی، به خوبی مؤید همین مطلب است.

عیسی شباهت، جانبازی از كشور تركیه كه دو پای خود را در عملیات والفجر هشت از دست داده است، یكی از همین ایثارگران به شمار می‌رود كه طی گفت‌وگویی، از حضور خود در جبهه‌های حق علیه باطل می‌گوید.

دفاع از ام‌القرای شیعیان جهان

عیسی در تركیه بود كه انقلاب اسلامی ایران به پیروزی می‌رسد. خودش می‌گوید اجداد و آن بخش از سرزمینی كه او و پدرانش در آن متولد شده‌اند، دو قرن پیش و در زمان جنگ‌های دو دولت صفویه و عثمانی به تركیه منضم شده‌اند، لیكن در اصل آنها از جمله آذری‌زبان‌های شیعه مذهبی هستند كه روزگاری جزو ایران و تبعه ایرانی به شمار می‌رفتند. شباهت در این خصوص می‌گوید: «شیعیان تركیه دل‌شان با مردم ایران است. این كشور ام‌القرای شیعیان جهان به شمار می‌رود و به همین خاطر با شنیدن وقوع انقلاب اسلامی در ایران، آن هم به رهبری یك مرجع شیعه، همگی ما واقعاً خوشحال شده بودیم.» شباهت به خوبی می‌دانست كه انقلاب اسلامی همانند بسیاری از حركت‌های آزادیخواهانه از این دست، با مشكلاتی روبه‌رو خواهد شد، به همین خاطر اخبار كشور همسایه را به خوبی دنبال می‌كرد تا اینكه متوجه هجوم ارتش بعث به گستره مرزهای غربی و جنوبی كشورمان می‌شود: «جنگ كه آغاز شد، تبلیغات رژیم حاكم در تركیه كاملاً به نفع دشمنان ایران بود. هر روز اخباری از فتح جدیدی توسط ارتش عراق می‌شنیدیم و این برای ما كه دوستدار انقلاب اسلامی بودیم، ناگوار می‌آمد. ماندن جایز نبود. باید دل می‌كندیم و رهسپار جبهه‌ها می‌شدیم.»

18رزمنده ترك

زمانی كه جنگ تحمیلی آغاز می‌شود، عیسی نوجوانی 16، 17 ساله بود و كمی بعد با جلب رضایت خانواده از مرز عبور كرده و به شهرستان بناب می‌رود، در آنجا متوجه می‌شود كه تنها نیست و چند نفر از هموطنانش نیز با چنین نیتی به ایران آمده‌اند: «توی بناب متوجه شدم غیر از من 17 نفر از جوانان ترك هم به ایران آمده‌اند. همگی برای دفاع از ایران هم قسم شده بودیم، اما هنوز تا زمانی كه مسئولان به ما اعتماد كنند، باید چند صباحی را در بناب می‌ماندیم تا این جلب اعتماد صورت گیرد.»

«من دوست ندارم از شهدا چهره‌ای دست نیافتنی برای جوان‌ها به تصویر بكشیم، جوان‌ها باید بدانند امثال مهدی باكری‌ها و تمامی شهدا، افرادی چون خودشان بودند كه تنها به خاطر مراقبت‌هایی كه از نفس‌شان به عمل آوردند به چنین انسان‌های والایی تبدیل شده بودند.»

بعد از عملیات فتح خرمشهر، پادگان شهید مصطفی خمینی در دزفول اولین جایی است كه شباهت و دوستانش به آنجا اعزام می‌شوند. آنها در زمره لشكر 31 عاشورای تبریز قرار می‌گیرند تا به لحاظ زبانی با همرزمان آذری‌زبان‌شان راحت‌تر كار كنند. اما به گفته او این همزبانی با بچه‌های باصفای آذربایجانی نبود كه شرایط را برای‌شان مناسب می‌كرد، بلكه همدلی خاصی كه در میان رزمندگان وجود داشت، آنها را شیفته فضای موجود در جبهه‌های جنگ تحمیلی می‌كرد: «واقعاً قرار گرفتن در كنار رزمندگانی كه هر كدام دنیایی از اخلاص و معرفت داشتند، غنیمتی به شمار می‌آمد. كسانی چون شهید مهدی باكری، فرمانده لشكر عاشورا كه وقتی با او روبه‌رو می‌شدی، اصلاً نمی‌توانستی

حدس بزنی یك فرمانده است. سادگی افرادی چون او و سایر رزمنده‌ها، هر انسان منصفی را مجذوب خود می‌كرد.»

شباهت روزهایی را به خاطر می‌آورد كه برای اولین‌بار با شهید باكری روبه‌رو شده و به خاطر سادگی رفتار و ظاهرش، متعجب می‌شود. اما می‌خواهد این پیام را به جوانان برساند كه: «من دوست ندارم از شهدا چهره‌ای دست نیافتنی برای جوان‌ها به تصویر بكشیم، جوان‌ها باید بدانند امثال مهدی باكری‌ها و تمامی شهدا، افرادی چون خودشان بودند كه تنها به خاطر مراقبت‌هایی كه از نفس‌شان به عمل آوردند به چنین انسان‌های والایی تبدیل شده بودند.»

جنگ ما در پی احقاق حق بود

عیسی تسلط خوبی به زبان فارسی دارد و حتی از سكونت چندین ساله خود در شهر قم و خواندن دروس حوزوی می‌گوید. اما این تسلط تنها مربوط به چنین اموری نیست و در پاسخ به شبهاتی كه برخی در خصوص مسائل دفاع مقدس ابراز می‌كنند، می‌گوید: «آن زمان شعارهایی همانند جنگ جنگ تا پیروزی داشتیم، الان شاید برخی از آنها ایراد بگیرند و بگویند كه ما در جنگ پیروز نشدیم. به نظر من هدف ما در جنگ تصرف خاك نبود. ما از انقلاب و آرمان‌هایش دفاع كردیم و هدف‌مان دفع ظلم بود. اگر ما در جنگ حتی صدام را از بین می‌بردیم، اتفاق خاصی نمی‌افتاد. او یك شخص بود ولیكن هدف ما دفع ظالم بود نه حذف یك شخص. ما در پی رساندن پیام انقلاب بودیم و شرایط كنونی عراق و بیداری مردم آن به خوبی نشان می‌دهد چه كسی موفق بوده است.»

«درویش یك مسلمان سنی مذهب اهل تركیه و البته ساكن آلمان بود. خودش تعریف می‌كند كه وقتی در آن كشور یك زن چادری ایرانی را می‌بیند تحولی در او ایجاد می‌شود. درویش از آن زن كه ظاهراً همراه یك جانباز ایرانی بوده از چرایی حجاب كاملش سؤال می‌كند و رفته رفته با انقلاب ایران آشنا شده و با پذیرش مذهب شیعه به ایران می‌آید.»

شباهت درخصوص نحوه جانبازی خودش تنها به این اشاره می‌كند كه در والفجر هشت دو پایش را از دست داده و آن زمان خدا را شكر كرده كه پاهایش از زیر زانو قطع شده‌اند و باز می‌تواند خودش را به جبهه‌ها برساند: «جانباز كه شدم ابتدا متوجه نوع مجروحیتم نبودم. بعدها كه در بیمارستان فهمیدم هر دو پایم قطع شده، خدا را شكر كردم كه از زیر زانو قطع شده‌اند و همچنان می‌توانم در جبهه‌ها حضور یابم. البته مسلماً مشكلاتی در حضور من به عنوان یك رزمنده تمام‌عیار وجود داشت، با این حال توانستم به نوعی به جبهه‌ها خدمات‌رسانی كنم و حتی در عملیات مرصاد حاضر شدم و مقام معظم رهبری را در دزفول ملاقات كردم.»

بهشتی كه بهشتی شد

عیسی، باقی صحبت‌هایش را به بیان خاطره‌هایش از یك شهید تركیه‌ای به نام درویش دده اختصاص می‌دهد كه برای مدتی با او در جبهه‌ها همراه بوده و به شهادت می‌رسد اما بارزترین نكته‌ای كه باعث شده درویش در آسمان خاطراتِ شباهت بدرخشد، نحوه حضور او در جبهه‌های جنگ بود: «درویش یك مسلمان سنی مذهب اهل تركیه و البته ساكن آلمان بود. خودش تعریف می‌كند كه وقتی در آن كشور یك زن چادری ایرانی را می‌بیند تحولی در او ایجاد می‌شود. درویش از آن زن كه ظاهراً همراه یك جانباز ایرانی بوده از چرایی حجاب كاملش سؤال می‌كند و رفته رفته با انقلاب ایران آشنا شده و با پذیرش مذهب شیعه به ایران می‌آید.»

درویش دده كه بعد از شیعه شدن نام حسین بهشتی را برای خود برمی‌گزیند، همانند شباهت، خدمت در مسیر آرمان‌های انقلاب اسلامی را برمی‌گزیند و با دستیابی به شهادت به راستی بهشتی می‌شود. اما شهادت حسین برای عیسی یادآور چنین حقایقی است: «خون شهدا و حجاب بانوان ایرانی سبب شد كه من و امثال حسین به این سمت كشیده شویم و در جبهه‌ها حضور یابیم. اینكه می‌گوییم شهدا سرخی خون خود را به سیاهی‌ها داده‌اند مؤید همین مطلب است. به نظر من، حجاب خانمها در كنار رعایت سایر شئونات اسلامی مسائل مهمی هستند كه اگر به آنها توجه كنیم مسلماً اسلام زنده و پویا خواهد ماند. اگر اكنون شاهد نهضت بیداری اسلامی در سراسر جهان هستیم به بركت خون شهدا و عملكرد جوانان به نمادهای اسلامی همانند حجاب است.»

او كه ‌ حضور در جبهه جنگ نرم را بهترین روش مقابله با هجوم جدید دشمن می‌داند، حتی در كاروان‌های راهیان نور شركت كرده و به عنوان یك راوی انجام وظیفه می‌كند. در واقع عیسی شباهت، مجاهدی است كه همچنان ایستاده و با وجود خدمات بسیاری كه برای نظام اسلامی ایران انجام داده‌، همچنان خود را وامدار خون شهدا می‌داند و این دلدادگی را این گونه با اشعاری به تصویر می‌كشد: ای شهیدان عشق مدیون شماست / هرچه ما داریم از خون شماست...

مجاهدی كه هنوز ایستاده است

امروز عیسی شباهت، این جانباز تركیه‌ای دوران دفاع مقدس همانند هر مجاهد دیگری همچنان مسیر مبارزه خود را ادامه می‌دهد و هرچند بازنشسته شده، هرگز از پا ننشسته و اكنون به عنوان یك مبلغ، در كشورش تركیه فعالیت می‌كند و ندای آزادیخواهانه ایران اسلامی را به گوش مسلمانان و جوانان این كشور می‌رساند. او كه ‌ حضور در جبهه جنگ نرم را بهترین روش مقابله با هجوم جدید دشمن می‌داند، حتی در كاروان‌های راهیان نور شركت كرده و به عنوان یك راوی انجام وظیفه می‌كند. در واقع عیسی شباهت، مجاهدی است كه همچنان ایستاده و با وجود خدمات بسیاری كه برای نظام اسلامی ایران انجام داده‌، همچنان خود را وامدار خون شهدا می‌داند و این دلدادگی را این گونه با اشعاری به تصویر می‌كشد:

ای شهیدان عشق مدیون شماست

هرچه ما داریم از خون شماست...

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع : جوان آنلاین