زندگی، همچون حل مساله
یكی از مهمترین فعالیتها و تلاشهایی كه یك جوان باید در زندگی خود به دنبال آن باشد، كسب مهارت در زندگی كردن است. جوانی مرحلهای است كه در آن انسان پس از سپری كردن دوران كودكی و نوجوانی به رشد و بلوغی دست پیدا میكند كه در صورت كسب مهارت، راهبر او به سوی زندگی سعادتمندانه میشود، در غیر این صورت خسارتهای عظیمی در پی دارد كه مهمترین آنها نرسیدن به قله سعادت است.
دنیای امروز دنیای ارتباطات نامیده می شود باگسترش رسانه های همگانی از جمله رادیو، تلویزیون واخیراً اینترنت و ... اطلاعات زیادی در اختیار مردم قرار می گیرد بطوریکه بعضا باعث ایجاد بحران اطلاعات می شود. منظور از بحران اطلاعات هجوم بی وقفه اطلاعاتی است که متاسفانه درونی نشده برخلاف گذشته به مهارت تبدیل نمی شود. مهارت به معنی استفاده ماهرانه و توانمندانه از دانش است. به عنوان مثال بیشتر مردم می دانندرفتارهای پرخاشگرانه ، ناکارآمد و بعضا ویرانگر هستند بسیاری از ایشان حتی راههای کنترل خشم خویش رامی شناسند اما در عمل چند نفر می توانند بطور مناسب از این روشها برای کنترل خشم خود استفاده کنند؟ یا به بیان دیگر مهارت استفاده از روش های کنترل خشم را دارند؟
شاید زمانی که مهارتها به زمینه های خاص یا موارد تخصصی مربوط می شود فقدان آنها آسیب چندانی به زندگی شخصی یاجامعه وارد نکند برای مثال اگر کسی فاقد مهارت رانندگی باشد یا نتواند غذای خاصی را طبخ کند، زندگی روزمره وی مختلف نخواهد شد. اما هنگامی که صحبت از فشارهای روانی روزمره و بحران های زندگی اجتماعی به میان می آید نقص مهارتهای مقابله ای سازگارانه یاتاخیر در انتخاب مناسب ترین راه حل به آسیب های جبران ناپذیری منجر می گردد.
برای مثال همه ما در کارهای روزانه شاهد انزوا و تنهایی ناشی از رفتار غیر جرات مندانه لطمه های شدید ناشی از عدم کنترل خشم و یا بحران های ناشی از نداشتن دوست یا عوارض حاصل از دوستی های نامناسب بوده ایم.
شاید در دهدهه های گذشته به دلیل ساده تر بودن و پیش بینی پذیر بودن زندگی اجتماعی (کارآمدی الگوپذیری از والدین و حتی نسل های قبل تر از آن) این مهارتها به سادگی در طی رشد آموخته شده و نیازی به آموزش مستقیم آنها احساس نمی شد. اما امروزه آموزش مستقیم مهارتهای زندگی به عنوان بخش مهم و کلیدی در جامعه پذیری افراد در سراسر دنیا مطرح است.
اهمیت مهارتهای زندگی
پژوهش های متعدد نشان داده اند که خودآگاهی ، عزت نفس و اعتماد به نفس شاخص های اساسی توانمندی ها وضعف های هر انسان است. این سه ویژگی فرد را قادر می سازد که فرصت های زندگی اش رامغتنم شمرده برای مقابله با خطرات احتمالی آماده باشد به خانواده و جامعه اش بیاندیشد ونگران مشکلاتی که در اطرافش وجود دارد باشد و به به چاره اندیشی بپردازد. مهارت های زندگی به عنوان واسطه های ارتقای سه ویژگی فوق الذکر در آدم ها می توانند فرد وجامعه را در راه رسیدن به اهداف فوق کمک نمایند.
هدفی كه هر انسانی باید برای خود در نظر داشته باشد و با آن به شكل مطلوب و مؤثری مواجه شود، مفهوم زندگی است. اگر انسان نتواند برای این مفهوم دارای فكر و اندیشه باشد و پس از آن برنامهای نداشته باشد، اصل وجودی او در این جهان حداقل برای خودش امری بیوجه و مهمل است، البته انسان میتواند به حیات خود ادامه دهد، اما این دیگر زندگی محسوب نمیشود، بلكه نوعی زنده ماندن است، همانند موجودات دیگری كه دارای عقل و قوه تشخیص نیستند.
برای دستیابی به آنچه معنای حقیقی زندگی نامیده میشود نیازمند نیرویی هستیم كه بتوانیم به آن نوع از زندگی دست پیدا كنیم و آن نیرو چیزی نیست جز نیروی تفكر.
نیرویی جز تفكر نمیتواند انسان را از فطرت اولیه به سوی فطرت ثانویه راهنما و راهبر باشد. به همین دلیل ما نیازمند آنیم كه به گونهای دقیق و نكته سنجانه در خود تفكر كنیم و سپس آن را به محیط پیرامون خود تسری دهیم.
فكر كردن در واقع مهارتی است كه آن را از كودكی فرا میگیریم، زیرا ما همواره با حوادث فراوانی در زندگی روزمره خود در دوران كودكی مواجه بوده و تا آخر هم هستیم، چرا كه اساسا زندگی آینه حوادث است و به صورت حوادث شكل پیدا میكند، به همین دلیل ناچاریم از میان گزینههای مختلفی كه روبهروی آن مساله قرار دارد دست به انتخاب بزنیم و البته همین جاست كه برای انتخاب از فكر استفاده میكنیم؛ اما بسته به شرایط سنی این افكار از مراحل ساده و ابتدایی شروع شده تا در سنین بالاتر، به انتخابهای پیچیدهتر و انتزاعی منتهی میشود.
در حوزه فكر، ما با مهارتهای گوناگونی مانند مهارت حل مساله، مهارت تفكر خلاق و مهارت تفكر نقادانه در ارتباط هستیم. سقراط معلم بزرگ تفكر سخن والایی دارد كه زندگی ناسنجیده ارزش زیستن ندارد. این جمله دقیقاً به ارزش تفكر كردن اشاره دارد، چرا كه سنجش و سنجیدن كار كارستان تفكر است. آدمی در این زندگی همواره در حال سنجیدن و انتخاب كردن در مواجهه با گزینههای مختلف و متعددی است كه در مدار و محور تصمیمگیریش قرار میگیرد.
حال به این مساله میپردازیم كه یك انسان اهل فكر و سنجش در امور باید چه تفاوتی با انسانهای دیگری كه از این موهبت استفاده نمیكنند، داشته باشد. انسان اهل تفكر در درجه اول باید هدف خود را از زندگی مشخص كند. این مساله به قول سیاستمداران، موضوعی راهبردی است، یعنی همه هدفهای دیگر فرد حول این هدف راهبردی قرار میگیرد. برای این هدف است كه شخص باید تمام توان، تلاش و مهمتر از آن تمام عمر خویش را به پای آن بگذارد. خوردن، خوابیدن، حرف زدن، سكوت كردن، تفریح كردن، رنج بردن و... همه و همه تحتتاثیر این هدف راهبردی هستند، چرا كه این هدف در راس هدفهای زندگی قرار میگیرد.
پس از این مرحله، ما هر كاری كه در زندگی انجام میدهیم باید به گونهای باشد كه در خدمت آن هدف قرار بگیرد و به گونهای حركت كنیم كه بتوانیم راحتتر، سریعتر و با هزینه كمتری به هدف اصلی دست یابیم. پس از انتخاب هدف برای دستیابی به آن باید توانمندیهای مختلفی كسب كنیم تا در رسیدن به آن هدف و هدفهای كوچكتر متناسب با هدف راهبردی موفق باشیم.
نخستین نوع توانمندیها عبارت است از توانمندی خود آگاهی، یعنی توانایی شناخت خود، روحیات خود، روش و منش خود، ضعف و قوتهای خود، تمایلات و دلبستگیهای خود و...
پس از آن توانمندی حل مساله است.
یكی از فیلسوفان معاصر غربی جمله جالبی دارد، وی میگوید: زندگی سراسر حل مساله است. ما باید فكر كنیم رویدادها، حادثهها، اتفاقات خوشایند یا ناخوشایند، همه اینها مسائلی هستند كه ما با آن مواجه میشویم یا آنها خود را در مسیر زندگی ما قرار میدهند. حال باید همان گونه كه یك مساله ریاضی را حل میكنیم این اتفاقات را هم در زندگی خود حل كنیم و البته برای حل هر مساله زندگی، راههای مختلفی وجود دارد كه هركدام از این راهها ویژگیها، محاسن و معایب خاص خود را دارند و شخص باید با توجه به مجموعه شرایط خود، یكی از آن راهها و پاسخها را انتخاب كند.
خلاصه آنکه ،مهارتهای زندگی شامل مجموعهای از تواناییها هستند كه قدرت سازگاری و رفتار مثبت و كارآمد را افزایش میدهند و در نتیجه بدون اینكه شخص به خود یا دیگران ضربه بزند میتواند مسائل زندگی خود را حل و رفع كند.
نیازهای زندگی امروز، تغییرات سریع اجتماعی و فرهنگی، تغییر ساختار خانواده، شبكه گسترده و پیچیده ارتباطات انسانی و تنوع، گستردگی و هجوم منابع اطلاعاتی، انسانها را با چالشها، استرسها و فشارهای متعددی روبهرو كرده است كه مقابله مؤثر با آنها نیازمند توانمندیهای روانی و اجتماعی است تا فرد بتواند زندگی خود را به شكل مطلوبی به سامان برساند.
یادگیری موفقیتآمیز مهارتهای زندگی باعث میشود فرد در زمینه رسیدن به هدف اصلی و بنیادین زندگی خود موفق باشد. (این هدف میتواند در هر كسی با توجه به مجموعه خلقیات فردی و اجتماعیاش متفاوت باشد.) ثانیاً میتواند به عنوان یك انسان موفق در نزد خود و دیگران پذیرفته و برای دیگران الگوی مناسبی شود و ثالثاً خانواده و جامعه نیز به داشتن چنین فرزندانی مفتخر و سرافراز هستند، زیرا همین جوانان میتوانند چون كوهی استوار در برابر امواج توفنده تهاجمات مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... ایستادگی كرده و جامعه را به سوی قلههای سرافرازی و سربلندی رهنمون سازند.
فرآوری: نسرین صفری
بخش خانواده ایرانی تبیان
منابع: جام جم آنلاین/جهان نیوز
مطالب مرتبط :