اینترنت بی طرف است؟!
در گذشته ای دور، امپراطوری روم باستان، به ساخت شاهراه های ارتباطی پرداخت تا از این طریق بتواند به فعالیت های بازرگانی خویش، وسعت دهد. البته در این اقدام علاوه بر توسعه اقتصادی، به توسعه و انتقال فرهنگی هم می پرداخت.
بدون شک در چنین سیستم ارتباطی، انتقال و تبادل پیام های فرهنگی، امری تدریجی،سخت و نیازمند فرصتی دراز مدت بود. اما اکنون با ظهور شبکه های جدید اطلاع رسانی، واژه هایی از قبیل دموکراسی، آزادی و ارزش انسان و خواسته هایش، موجب بروز تغییرات زیادی در کل دنیا شده است.
بدین ترتیب، تلاش دولتهای غربی در جهت استفاده از روشهای مختلف نظیر ایجاد ابر شرکتهای بزرگ رسانهای و ارتباطی و ایجاد محتواهای همسو با سیاستهای خویش، تا حد زیادی قابل توجیه است.
البته در این میان، رهبران این دولتها سعی دارند به مردم اطمینان دهند که تلاش می کنند تا منافع مردم و دموکراسی را حفظ نمایند.
به نظر می رسد این داستان پردازی و فلسفه چینی، در دورههای پیدایش رادیو و تلویزیون و شبکههای کابلی نیز وجود داشته است. آیا با آغاز قرن بیست و یکم، عصر طلایی شبکه اینترنت پایان نیافته است؟
در داستانها و فیلم های مربوط به زمان گذشته بارها و بارها،دیده و شنیده ایم که همه راهها به گونه ای به شهر «رم» می رسیدند. از قدرت طلبی و امپراطوری آنها بسیار شنیده ایم. از اینکه امپراتوری باستانی رومیان به دنبال کنترل دنیای قدیم بودند.
در طی سالیان متمادی، بزرگراههای رومی، ایالات مختلف را با یک شبکه تار مانند متمرکز، به یکدیگر متصل کرده بود. جریان تجارت مثل خونی در شاهرگ امپراطوری، بر درهم پیچیدگی این مسیرها استوار بود.
شهروندان رومی قادر بودند از هر راهی عبور نمایند، به همین دلیل در مسیر مسافرتهای خویش، این امکان وجود داشت تا ایدههای فرهنگی روم باستان را نیز به سراسر اروپا انتقال میدادند.
رومیان عصر امروز، همان کسانی هستند که از تکنولوژی خود در جهت ساخت یک زیربنای گسترده اقتصادی، بهره برده، و بر قابلیت جابجایی و تحرک جوامع، افزوده است. لذا با توجه به اهمیت این تأسیسات، میتوان بیشتر به نقش شبکه ارتباطی اینترنت پی برد. میتوان گفت که جریان جابجایی اطلاعات از طریق این شبکه روز به روز سادهتر می شود. امروزه اینترنت یک بازار جدید و گسترده از تجارت کالا و خدمات و فرهنگ ملتها را ایجاد کرده است.
امروزه اینترنت به خط مقدم عرصه رویارویی نیروهای ابداع، قدرت سازمانی، منافع عمومی و همگرایی قوانین دولتها تبدیل گردیده است. هماینک نیز، آنچه از آن به عنوان «بیطرفی شبکه» یاد می شود، زیر سلطه نیروهای قدرتمندی است که تلاش میکنند از این میدان در جهت تأمین منافع خویش بهره ببرند
ممکن است شما معتقد باشید که مقایسه امپراتوری روم و اینترنت، چندان مناسب نیست؛ چرا که در این شبکه، شما فاقد یک سزار الکترونیکی هستید. همچنین هیچ مرکزی وجود ندارد تا چگونگی استفاده از شبکه ارتباطی جهانی را کنترل نماید.
بله، این نظر درست است. چرا که اینترنت رسانهای انقلابی است که دموکراتترین رسانه دنیا نیز به شمار میرود. چیزی که شما بدان نیازمندید این است که با یک کامپیوتر و یک خط تلفن و یا یک دریافت کننده امواج اینترنتی، به این انقلاب بپیوندید. ما تنها بدین شبکه متصل نمیشویم که تصاویری مشاهده کنیم، بلکه در آن با یکدیگر مشارکت مینماییم. همفکری میکنیم و دست به ابداع میزنیم. برخلاف تلویزیون، رادیو و شبکههای کابلی، که برنامهسازان این رسانهها، اندیشههای خود را به هم تحمیل میکنند، با اینترنت، هر شهروندی به یک تهیه کننده و تولید کننده بالقوه تبدیل شده است.
امروزه اینترنت به خط مقدم عرصه رویارویی نیروهای ابداع، قدرت سازمانی، منافع عمومی و همگرایی قوانین دولتها تبدیل گردیده است. هماینک نیز، آنچه از آن به عنوان «بیطرفی شبکه» یاد می شود، زیر سلطه نیروهای قدرتمندی است که تلاش میکنند از این میدان در جهت تأمین منافع خویش بهره ببرند.
هرچند افشای این گونه خبرها نیز از سوی رسانههای جمعی و مطبوعاتی با انعکاسی بسیار ضعیف روبهرو گردید و به سادگی به دست فراموشی سپرده شد.
البته این مبارزه برای قرنهایی متمادی وجود داشته، اما آنچه مشخص است اینکه قدرت و انحصار رسانه ای در دستان امپراطوری مشخصی قرار دارد
هرچند با تصویب قانون ارتباطات در سال 1996 میلادی، کنگره آمریکا، موانع فراوانی را در مسیر فعالیت رسانههای ایالات متحده ایجاد نمود. ولی در نهایت، تصویب این قانون باعث شد که در سایه موج ادغامها، شرکتهای رسانهای غولپیکری تشکیل گردیده و در نهایت، به ایجاد ابر شرکتهای ثروتمندی منجر شود.
آنچه مشخص است اینکه امروز، فعالیتهای گذشته این ابر شرکتها قابل مخفی کردن نیست؛ چرا که شکلگیری امپراتوریهای دیجیتال باعث ایجاد محدودیت و یا نابودی توانمندیهای کاربران کوچک شبکه اینترنت گردیده است. بیش از یک میلیون نامه به کنگره ارسال کردند و با جمعآوری امضاهای فراوان، خواستار آن شدند که بیطرفی شبکه اطلاعرسانی اینترنت همچنان حفظ گردد. هرچند این موضوع محقق نشد.
در حقیقت، این مبارزه، برای دستیابی به نقش و موقعیت آزادی انسانی و آزادی اظهارنظر بوده است. البته این مبارزه برای قرنهایی متمادی وجود داشته، اما آنچه مشخص است اینکه قدرت و انحصار رسانه ای در دستان امپراطوری مشخصی قرار دارد.
در دنیای امروز شاهد شکل گیری زیر ساختهایی هستیم که به سرعت و در بخشهای مختلف، در حال رشد میباشند. همان طور که در دوره امپراتوری رومیان، بزرگراهها نقشی اساسی داشتند، امروز نیز شبکههای اطلاعرسانی، داد و ستد سریع دادهها را ممکن نمودهاند. امروزه، انحصارگران نوین عصر دیجیتال خواهان آنند که از قدرت خود برای تغییر راهی که ما هم اینک از اینترنت بهره میبریم، استفاده کنند. آنان مضامین موردنظر خویش را در شبکهها قرار میدهند، اما دیگران را با محدودیت روبهرو می کنند. همچنین اگر آنان در به دست آوردن رسانهای که طبیعتی دموکراتیک داشته، موفقیت یابند، با افزودن شکاف کنونی فقیر و غنی، به فاصله میان دارندگان اطلاعات و دانش و انسانهای فاقد آن نیز میافزایند.
ابر شرکتهای رسانهای دنیا معتقدند که اختلافات موجود در مورد بیطرفی اینترنت، محدود است. در این میان، داریوش نوتافت در مقالهای در روزنامه «ییل دیلی نیوز» مینویسد: «برخلاف آنچه گفته میشود، قدرت اینترنت به عنوان یک نیروی اجتماعی، این مجادلات را به وجود آورده است... یک شبکه اینترنت غیر بیطرف عملاً رقابت را با چالشهایی جدی روبهرو مینماید. چرا که مشتریان باید هزینه بیشتری بپردازند و در غیر این صورت، دسترسی به اینترنت با مشکل روبهرو میگردد. به علاوه باید خاطرنشان نمود که امروزه مردم برای دسترسی به اینترنت، پول پرداخت میکنند، در حالی که عملاً به اطلاعاتی دست مییابند که سیاستهای پشتپرده این ابر شرکتها، این کاربران را به آن سو هدایت مینماید. این غیر بیطرفی، پایههای در حال تغییر اینترنت را دگرگون نموده و در نتیجه، محصولات به وجود آمده توسط کاربران را کم ارزش نموده است.»
امروز نیز شبکههای اطلاعرسانی، داد و ستد سریع دادهها را ممکن نمودهاند. امروزه، انحصارگران نوین عصر دیجیتال خواهان آنند که از قدرت خود برای تغییر راهی که ما هم اینک از اینترنت بهره میبریم، استفاده کنند
لذا امروزه شبکه جهانی اینترنت به تقاطع سرنوشتسازی در مرحله پیدایش خویش دست یافته است. اما آیا ما از این رسانه در جهت گسترش دموکراسی بهره خواهیم برد؟ و آیا به این اطمینان دست مییابیم که «تجارت» نباید به عنوان تنها عامل مؤثر در تجربه آمریکایی به شمار آید؟ امروزه، انحصارگران به ما می گویند که نگرانی به خود راه ندهید. ادعا میکنند که از ما حمایت نموده و معتقدند که منافع عموم افراد جامعه و دموکراسی را در سایه این تکنولوژیها پاس میدارند.
البته آنها در مورد رادیو نیز همین را میگفتند. در مورد تلویزیون نیز همینطور. و البته در مورد شبکههای کابلی.
آیا مورخان آینده از یک عصر طلایی اینترنت سخن خواهند گفت که با آغاز قرن بیست و یکم پایان یافته است؟
فاطمه ناظم زاده بخش ارتباطات تبیان
منابع:
مقاله اسکات فوگدال / ماهنامه سیاحت غرب / 1386 / شماره 51
کتاب عصر اطلاعات مانوئل کاستلز