تبیان، دستیار زندگی
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: اگر کسی خواست بداند حجّ او قبول شده یا نه، ببیند بعد از بازگشت از بیت الله، دست به گناه دراز می کند یا نه، اگر گناه نکرد، بداند که حجّش مورد پذیرش خداوند است و اگر باز گناه انجام می دهد، نشانه آن است که حج او مردود اس
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نشانه قبولی حج

کعبه

امامان ـ علیهم السلام ـ از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل کرده اند که فرمود: اگر کسی به زیارت خانه خدا و حجّ موفق شد و  بازگشت و انسان صالحی شد و دست و پای او به سوی گناه نرفت، این نشانه قبولی حج او است. و اما اگر بعد از زیارت خانه خدا، باز تن به تباهی و گناه داد، نشانه آن است که حجّ او مردود است.

این نکته می تواند به نوبه خود بیانگر سرّ حجّ باشد; زیرا اسرار عبادتهای ما در قیامت ظهور می کند که روز ظهور باطن است و در آن روز هر انسانی می فهمد که عمل او مقبول است یا مردود. نه تنها نتیجه را، که دلیل و سرّ ردّ یا قبول را هم مشاهده می کند. در قیامت هم قبول و هم نکول مشهود است. همچنین سرّ قبول و نکول نیز معلوم می شود چون قیامت روز ظهور حق و فاش گردیدن اسرار است; «یوم تُبلی السّرائر »(1) اگر کسی در دنیا توانست به مرحله ای برسد که نظیر قیامت بفهمد حجّش مورد قبول واقع شده یا نکول، او به گوشه ای از اسرار حجّ رسیده است. و قهراً سبب قبول یا ردّ را هم بررسی می کند.

آری، حرمتِ کعبه به احترام امامتِ امام است. جان کعبه ولایت است. روح کعبه امامت است. اگر کسی امام را نشناخت مصداق «من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتةً جاهلیة» (7) خواهد بود و او اگر حتّی به درون کعبه پناه ببرد از امن الهی برخوردار نیست

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: اگر کسی خواست بداند حجّ او قبول شده یا نه، ببیند بعد از بازگشت از بیت الله، دست به گناه دراز می کند یا نه، اگر گناه نکرد، بداند که حجّش مورد پذیرش خداوند است و اگر باز گناه انجام می دهد، نشانه آن است که حج او مردود است.(2) این معنا در سایر عبادتها نیز هست; مثلا قرآن کریم درباره نماز فرموده است: «انّ الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر» ;(3) نماز یک حقیقتی دارد که جلو اراده های زشت را می گیرد، گر چه خودِ نماز یک امر اعتباری است. لیکن حقیقت آن یک امر تکوینی است. اگر کسی بخواهد کاری را انجام دهد، مبادی نفسانی دارد، تصور و تصدیق و شوق و عزم و اراده و مانند آن پیدا می شود، همه این ها جزء امور تکوینی هستند.

نماز برای نمازگزار یک نقش تکوینی دارد. انگیزه ها، اراده ها، شوق ها، تصمیم ها و عزم های او را تعدیل می کند که نسبت به خیر مصمّم باشد و نسبت به شرّ تصمیم نگیرد. چیزی که در محور تصمیم گیری انسان سهم تکوینی دارد، حقیقت نماز است. آنچه که در انسان شوق به شرف و  شرع و فضیلت ایجاد می کند، حقیقت نماز است. همین معنا در حج نیز هست. این روح حجّ است که امر تکوینی است و جلوی تصمیم ها و  اراده های زشت را می گیرد.

ولایت
روح و جان کعبه ولایت است

باید بگوییم که کعبه و حرمتش، زمزم و شرافتش، صفا و مروه و  صفایش، قربانگاه و تقوای قربانی اش، رمی جمرات و طرد شیطانش، عرفات و نیایش خالصانه اش، و سرزمین حرم با تمام برکاتش، در پرتو ولایت و امامتِ رسول خدا و اهل بیت است. اگر کعبه به همه این شرافت ها مزیّن است، روح عمل و مناسکش ولایت و امامت و شناخت امام و خضوع در برابر امام است.خداوند متعال به مکّه ای سوگند یاد می کند که پیغمبر در آن باشد. مکّه ای که پیامبر در آن نباشد، جز سنگ و گِل نیست; «لا اقسم بهذا البلد وأنت حِلٌّ بهذا البلد» (4)

آری اگر خداوند به مکه سوگند یاد می کند، به پاس احترام معصوم است. اگر کعبه و مسجدالحرام را به عظمت ستود و فرمود:

«ومن یُرد فِیه بإلحاد بِظُلْم نُذِقهُ مِن عذاب ألیم (5)»هر کس نسبت به کعبه و حرم اراده و قصد سوء و الحاد کند ما او را به عذاب دردناک گرفتار می کنیم

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: اگر کسی خواست بداند حجّ او قبول شده یا نه، ببیند بعد از بازگشت از بیت الله، دست به گناه دراز می کند یا نه، اگر گناه نکرد، بداند که حجّش مورد پذیرش خداوند است و اگر باز گناه انجام می دهد، نشانه آن است که حج او مردود است

و اگر می فرماید: «ألم تَرَ کیفَ فعلَ ربّک بأصحاب الفیل ألَم یَجْعل کیْدَهم فی تضلیل فأرسل عَلَیهم طیراً أبابیل تَرمیهم بحجارة من سجّیل فجعلهم کعصف مأکول» (6)

اگر ابرهه با همه فیل هایش، به وسیله طیر ابابیل ذلیل می شود و فرار می کند، این همان خشم خدا است که: «ومن یرد فیه بالحاد بظلم نذقه من عذاب ألیم.»افرادی چون ابن زبیر که حسین بن علی و علی بن الحسین ـ  علیهماالسلام ـ را تنها گذاشت و به یاری شان نشتافت اگر به درون کعبه هم پناه ببرد، کعبه با همه قداستی که دارد دیگر حرمِ امن خدا نیست و با منجنیق حَجّاج بن یوسف ویران می شود.

خدایی که روزی با طیر ابابیل جلو ابرهه را گرفت، این بار مهلت داد تا حَجّاج از بالای کوه ابوقبیس، با نصب منجنیق و سنگهای آن کوه، کعبه را ویران کند.

آری، حرمتِ کعبه به احترام امامتِ امام است. جان کعبه ولایت است. روح کعبه امامت است. اگر کسی امام را نشناخت مصداق «من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتةً جاهلیة (7) خواهد بود و او اگر حتّی به درون کعبه پناه ببرد از امن اله برخوردار نیست. چرا که:

به امید آن که حج با تمام ابعادش و زیارت کعبه با شیوه ای که ابراهیم ـ سلام الله علیه ـ از خدا مسألت کرد که:«وأرِنا مناسکنا و تُب علینا اِنّک أنت التوّاب الرّحیم نصیب همه زائران بیت الله الحرام بشود و طواف کنند و همانند فرشته از آن دیار بازگردند و حامل نور باشند.

پی نوشت ها:

1. طارق : 6

2. بحار طبع قدیم، کتاب الحج، ص59

3. عنکبوت : 45

4. بلد : 1

5. حج : 25

6. فیل : 1

7. وسائل الشیعه، ج16، ص246

 بخش عترت و سیره تبیان


منبع:

عرفان حج؛ آیة الله جوادی آملی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.