تبیان، دستیار زندگی
حکومت ولایتی حکومت وکالتی در حكومتى كه بر اساس ولایت است ، فقیه جامع الشرایط نائب امام عصر علیه السلام و عهده دار همه شوون اجتماعى آن حضرت مى باشد. حكومت ولایتى ، حكومت وكالتى اگر سرپرست جامعه ، سمت خود را از مردم دریافت كند تا كارهاى آنان را
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حکومت ولایتی حکومت وکالتی

آیت الله جوادی آملی
در حكومتى كه بر اساس ولایت است ، فقیه جامع الشرایط نائب امام عصر علیه السلام و عهده دار همه شوون اجتماعى آن حضرت مى باشد.

حكومت ولایتى ، حكومت وكالتى

 اگر سرپرست جامعه ، سمت خود را از مردم دریافت كند تا كارهاى آنان را بر اساس مصلحت و راى خودشان انجام دهد، وكیل آنان خواهد بود و چنین حكومتى ، حكومت وكالتى است ، ولى اگر حاكم اسلامى ، سمت خود را از خداوند و اولیا او یعنى پیامبر اكرم صلى اللّه علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام دریافت نموده باشد، منصوب از سوى آن بزرگان ، و سرپرست و ولى جامعه خواهد بود و چنین حكومتى ،  است .

در حكومتى كه بر اساس ولایت است ، فقیه جامع الشرایط نائب امام عصر علیه السلام و عهده دار همه شوون اجتماعى آن حضرت مى باشد و تا آن زمان كه واجد و جامع شرایط لازم رهبرى باشد، داراى ولایت است و هرگاه همه آن شرایط یا یكى از آنها را نداشته باشد، صلاحیت رهبرى ندارد و ولایت او ساقط گشته است و او از سرپرستى امت اسلامى منعزل است و نیازى به عزل ندارد.

اما اگر حاكمى بر اساس وكالت از مردم ، اداره جامعه را در دست گیرد، وكیل مردم است و همان گونه كه مردم وكالت را به او داده اند و او را به این مقام نصب كرده اند، عزل او از این مقام نیز به دست خود آنان است و چون عزل وكیل ، طبعا جایز است مردم مى توانند هرگاه كه بخواهند، او را عزل كنند، اگر چه هنوز شرایط لازم را دارا باشد.

و هیچ تخلفى از او سر نزده باشد. از سوى دیگر، اختیارات چنین حاكمى ، اولا مربوط به انجام كارهایى است كه مردم در جامعه اسلامى اختیار آنها را دارند و در كارهایى كه در اختیار مردم نیست و در اختیار امام معصوم است ، حق تصرف و دخالت ندارد. (1)

و ثانیا در غیر این مورد نیز اختیارات او به اندازه اى است كه مردم بپسندند و صلاح بدانند و لذا دایره حكومت و اختیارات او، از جهتى مقید به زمان است و از جهت دیگر، محدود به مواردى است كه مردم مشخص كنند.

جز نظام جمهورى اسلامى ایران كه مبتنى بر ولایت و رهبرى الهى است ، همه حكومت هاى دموكراتیك و شبه دموكراتیك جهان ، حكومتى بر مدار وكالت دارند.

 در آن جوامع ، به دلیل بد فهمیدن دین خداوند از سویى ، و به دلیل غرورى كه از پیشرفت هاى علم تجربى حاصل گشته و علم پرستى و اومانیسم و انسان مدارى رواج یافته از سوى دوم ، و نیز شهوت گرایى و لذت طلبى بى حد و حصر آنان از سوى سوم ، اساسا احساس نیازمندى به وحى الهى و هدایت انسان هاى معصوم منصوب از سوى خداوند وجود ندارد و آنان ، عقل خود را در ساختن جامعه اى مطلوب و رساندن انسان به سعادت نهائى كافى مى دانند و به همین دلیل ، قوانین كشور را خود وضع مى كنند و هر آنچه اكثر مردم بخواهند متن قانون خواهد شد، اگر چه آن قانون ، موافق با وحى الهى نباشد.

 محور حكومت وكالتى ، همانا حكومت مردم بر مردم است یعنى حكومت آرا جامعه (نمایندگان جامعه ) بر خود جامعه و بازگشت چنین حكومتى به حكومت هوا بر هوا خواهد بود، زیرا هر چه مخالفت وحى است ، هواى نفس است و مشمول كریمه افرایت من اتخذ الهه هواه (2) مى باشد.

این نكته كه در گذشته به آن اشاره شد و در فصل پنجم نیز به تفصیل از آن سخن خواهیم گفت (3) نباید مورد غفلت قرار گیرد كه درحكومت مبتنى بر ولایت فقیه ، همانند حكومت مبتنى بر ولایت پیامبر صلى اللّه علیه و آله و امام معصوم علیه السلام مردم ، ولایت خدا و دین او را مى پذیرند نه ولایت شخص دیگر را، و تا زمانى ولایت بالعرض و نیابتى فقیه را اطاعت مى كنند، كه در مسیر دستورها و احكام هدایت بخش خداوند و اجراى آنها باشد و هر زمان كه چنین نباشد، نه ولایتى براى آن فقیه خواهد بود و نه ضرورتى در پذیرش آن فقیه بر مردم ، و از این جهت ولایت فقیه و حكومت دینى ، هیچ منافاتى با آزادى انسان ها ندارد و هیچ گاه سبب تحقیر و به اسارت در آمدن آنان نمى گردد.


منبع: آیه الله جوادی آملی – ولایت فقیه

1-براى توضیح بیشتر رك : ص 172 و 217

2-سوره جاثیه ، آیه 23

3-رك : ص 94، 133، 254

تهیه و تنظیم: محمد حسین امین – گروه حوزه علمیه تبیان