تبیان، دستیار زندگی
اقتصاددانان بعد از گدر از همه تئوری های توسعه به این نتیجه رسیده اند که اقتصاد اخلاق محور باید محور توسعه قرار بگیرد. در نوشتار زیر باختصار اخلاق در دیدگاه اقتصاد اسلامی و سرمایه داری بررسی می شود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهره حیدری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اخلاق اسلامی و اخلاق سرمایه‌داری


اقتصاددانان بعد از گدر از همه تئوری های توسعه به این نتیجه رسیده اند که "اقتصاد اخلاق محور" باید محور توسعه قرار بگیرد. در نوشتار زیر باختصار اخلاق در دیدگاه اقتصاد اسلامی و سرمایه داری بررسی می شود.

اقتصاد اسلامی

به طورمعمول، رفتارهای واقعی انسان از ذهنیات او نشأت می گیرد و این ذهنیات بر محیط اثر می گذارد. مثلث محیط،اخلاق و مذهب سازنده ذهنیات افراد است که بعد از نهادینه شدن بر رفتارها و کردارهای انسان مسلط شده، آنها را کنترل می کند. اثر اخلاق و مذهب در رفتارهای واقعی انسان آن قدر مهم است که می تواند به خودی خود، یک اقتصاد متفاوت ایجاد نماید. اخلاق و ذهنیت مادی می تواند منشا ایجاد اقتصاد سرمایه داری باشد و در مقابل، اخلاق اسلامی، نظام اقتصاد اسلامی را شکل خواهد داد. به بیان دیگر، در این نظام ها تصورات از دولت، نظام قیمت، تخصیص منابع، ابزارها و نهادهای مالی و اقتصادی و... تحت تاثیر پایه ها و مبانی آن نظام است.

در اقتصاد سرمایه داری انسان واقعیت خود را همین "تن" می پندارد و هر چه می کند برای تن و بدن است، خود را گم کرده و فراموش نموده و نا خود را خود می پندارد. به عبارتی به دنبال هدف و غایت انحرافی است پس به بیماری "خود گم کردن" مبتلا می شود و کارش به جایی می رسد که ماهیت و واقعیت انسان بودنش مسخ می گردد.

ذهنیت سود طلبانه و مادی انسان باعث خواهد شد نظامی همانند اقتصاد سرمایه داری شکل گیرد و در مقابل ذهنیت اسلامی، انسان را به نظام اقتصاد اسلامی خواهد کشاند. در اقتصاد سرمایه داری که انسان ها با تن و بدن سرو کار دارند و تبلیغات آنها را به مصرف بیشتر تشویق می کند در حالی که در اقتصاد اسلامی مصرف و کلیه مواهب معنوی و مادی در این جهان وسیله ای هستند برای کسب رضای خدا. اسلام به هیچ وجه راه رشد اقتصادی را نبسته است ولی این رشد باید با هدف عدالت اقتصادی- اجتماعی دنبال شود تا هیچ فرد مسلمانی در مسیر حرکت خود با مشکل روبرو نشود.

یک فیلسوف غربی علت اصلی رشد و پیشرفت غرب را وجود اخلاق پروتستان مبتنی بر روحیه تلاش و سخت کوشی و روحیه سرمایه داری می داند.

ذهنیت سود طلبانه و مادی انسان باعث خواهد شد نظامی همانند اقتصاد سرمایه داری شکل گیرد و در مقابل ذهنیت اسلامی، انسان را به نظام اقتصاد اسلامی خواهد کشاند

سود و حداکثر سود مادی نهادینه شده از ارکان اصلی اخلاق سرمایه داری و روح سرمایه داری است و تاریخ اقتصاد سرمایه داری چیزی نیست جز، تاریخ حداکثر سود. در سرمایه داری، فلسفه اقتصاد در "آزادی عمل" و دست نامرئی تجسم می یابد؛مفهوم آن این است که نباید هیچ مانعی از تلاش انسان برای تحقق مصلحت شخصی اش جلوگیری کند و اگر مردم آزاد گذاشته شوند که آنچه می خواهند انجام دهند، بین منافع اشخاص و منفعت اجتماعی هماهنگی خواهد بود.

دوره های زمانی مختلفی در نظام سرمایه داری وجود داشته است که در آن دوره ها این نظام به تکامل کنونی اش دست یافته به عبارتی از سال 1723 مبارزات دینی برای پذیرفتنی کردن نفع طلبی در این نظام صورت گرفته و در نهایت شکل گیری و تکامل این نظام در 1929 اتفاق افتاده است.

حداکثر نمودن سود در خون و ریشه اقتصاد جاری شده و  "کار یا حرفه" از یک تکلیف و مشیت الهی به امری در جهت رسیدن به حداکثر سود در امروزه تبدیل شده است و در اقتصاد خرد در تئوری کار و فراغت حداکثر کردن سود در نقطه تلاقی حداکثر سود و کار بدست می آید. هنگامی که حداکثر سود در افراد نهادینه شود، اخلاق سرمایه داری شکل می گیرد و از اینجا به بعد اقتصاددانان می توانند مبانی رفتارهای مردم را به صورت تئوری ها و نظریات اقتصادی ارائه دهند که نتیجه تلاش آنها شکل گیری اقتصاد سرمایه داری است.

بحران-اقتصاد

در اقتصاد اسلامی همانند اقتصاد سرمایه داری "فرد گرایی و عقل گرایی" وجود دارد اما به صورتی گسترش یافته تر. از آیات قرآنی نتیجه می شود که در اسلام، عقلانیت به معنی عقلانیت ابزاری در سرمایه داری نیست که اگر شخصی در راه حداکثر سازی سود فردی اش نباشد عاقل نیست؛ بلکه معنی گسترده تری دارد و اسلام نسبت به نظام سرمایه داری دیدی جامعتر از عقل گرایی دارد و فرد گرایی نیز تعریفی متفاوت دارد به طوری که اگر فرد از مال و دارایی خویش انفاق کند این انفاق را برای خودش انجام داده است.

علت تفاوت مفاهیم عقل گرایی و فرد گرایی در اسلام و سرمایه داری منشا اصلی این دو نظام می باشند. نظام اسلامی، الهی است و با دیدی جامع، آخرت انسان را مد نظر قرار می دهد، ولی نظام سرمایه داری فقط به دنیا توجه می کند. در پی این جهان بینی ذهنیات مسلمان با اصول توجه به دیگران، عمران و استفاده بهینه از منابع شکل می گیرد و آن قدر ثبات می یابد که رفته رفته نهادینه شده، اخلاق ایمانی را شکل می دهد، از این رو اخلاق ایمانی را می توان به این صورت تعریف کرد: "اخلاق ایمانی، اخلاقی است منظم، عقلانی و نهادینه شده، در جهت رسیدن به حداکثر منافع فردی گسترش یافته و بر پایه عقلانیت گسترش یافته."

هنگامی که ذهنیات افراد در جامعه مسلمان بر اساس اخلاق ایمانی شکل گیرد، رفته رفته، رفتارهای واقعی افراد بر مبنای ذهنیات جدید بروز پیدا می کند و در اینجاست که اقتصاد دانان می توانند به شناسایی تئوری ها و نظریات اقتصادی اسلام بپردازند و نظام اقتصادی اسلام را شکل دهند. شاید یکی از دلایلی که آیت ا... صدر بیان می داشت که " ما موقعی می توانیم علم اقتصاد اسلامی داشته باشیم که یک جامعه مومن وجود داشته باشد که از طریق رفتارهای آنها بتوان نظریه ها و تئوری های اقتصادی را استخراج کرد" همین موضوع باشد.

تفاوت اصلی این دو نظام در مقر فرماندهی آنهاست. در نظام سرمایه داری، فرمانده اصلی دنیا گرایی است که به صورت"اصل حداکثر سود مادی شخصی" در رفتار افراد خود را نشان می دهد و از این رو، تمام ابزارها، عمل ها و عکس العمل ها در یک فرد، با اخلاق سرمایه داری از این فرد صادر می شود؛ در حالیکه در نظام اسلامی مقر اصلی فرماندهی آخرت گرایی است که در سه اصل توجه به دیگران، عمران و استفاده بهینه از منابع نمود پیدا می کند.

علت تفاوت مفاهیم عقل گرایی و فرد گرایی در اسلام و سرمایه داری منشا اصلی این دو نظام می باشند. نظام اسلامی، الهی است و با دیدی جامع، آخرت انسان را مد نظر قرار می دهد، ولی نظام سرمایه داری فقط به دنیا توجه می کند

رعایت این اصول در اسلام تضادی بین دنیا و آخرت ایجاد نمی کند و در این رابطه از کلام گهر بار شهید مطهری بهره می بریم که می فرمایند: " از بعضی از آثار دینی چنین استنباط می شود که میان دنیا و آخرت تضاد است .... جمع میان دنیا و آخرت از نظر برخوردار شدن ممکن است. آنچه ناممکن است جمع میان آن دو از نظر ایده آل بودن و هدف اعلا قرار گرفتن است. برخورداری از دنیا مستلزم محرومیت از آخرت نیست. آنچه مستلزم محرومیت از آخرت است یک سلسله گناهان زندگی بر بادده است نه برخورداری از یک زندگی سالم مرفه و تنعم به نعمت های پاکیزه و حلال خدا.... تضاد میان دنیا و آخرت از نوع تضاد میان ناقص و کامل است که هدف قرار گرفتن ناقص مستلزم محرومیت از کامل است. اما هدف قرار کرفتن کامل مستلزم محرومیت از ناقص نیست بلکه مستلزم بهره مندی از آن به نحو شایسته و در سطح عالی و انسانی است..."

زهره حیدری

بخش اقتصاد تبیان