تبیان، دستیار زندگی
«ما تعداد انگشت شمارى آثار ادبى در ایران داریم كه به فیلم تبدیل شده اند از جمله گاو، شوهر آهو خانم،درخت گلابى و... در حالیكه ادبیات معاصر بسیار قوى و مهمى داریم و مى توانیم بهترین فیلمنامه ها را از روى آن بسازیم اما این اتف...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بهمن فرمان آرا: وظیفه سینما، قصه گفتن است


«ما تعداد انگشت شمارى آثار ادبى در ایران داریم كه به فیلم تبدیل شده اند از جمله گاو، شوهر آهو خانم،درخت گلابى و... در حالیكه ادبیات معاصر بسیار قوى و مهمى داریم و مى توانیم بهترین فیلمنامه ها را از روى آن بسازیم اما این اتفاق نمى افتد.»

اینها حرفهای بهمن فرمان آرا است که در نشست ارتباط ادبیات و سینما بیان میکرد.البته در این نشست حرفهای دیگری هم گفته شد که به آنها به اختصار اشاره میکنیم:

-- یکی از دلایلی که سینمای ایران به سمت اقتباس ادبی نمیرود غفلت تهیه کنندگان است. چراکه ما ساختار ضعیفی در سینما داریم و در چنین ساختاری همه میخواهند کمترین ریسک و مخارج صورت گیرد.

-- یكى از منابع مهم درآمدى در سینماى دنیا،علاوه بر پخش سینما و پرده اى، فروش ویدئو و دى وى دى است كه سه برابر درآمد فروش اكران است. اما در سینماى ایران ما نمى توانیم بر روى حقوق ویدئویى فیلم هایمان حساب باز كنیم. مثلا صدا و سیما با پنج كانال كه دارد با میل خودش یكسرى از فیلمها را مى خرد ولى برخى از فیلمهاى دیگر سینماى ایران را نمى خرد چون جزء گروه هاى خودى نیستند. پس منبع درآمد مهم سینما را در فیلمسازى از دست داده ایم و هنوز فیلمها چند روز كه از اكران عمومى شان مى گذرد، در قاچاق ویدئویى عرضه مى شوند.

-- نویسندگان زمانیكه رمان را مى نوشتند، هدفشان مخاطب و خواننده بود كه از طریق نوشته هایشان و بدون هیچ واسطه اى با او مواجه مى شدند.

-- داستانها مهم ترین مواد اولیه براى فیلمنامه ها بودند و این امر حتى در فیلمهاى صامت با بهره گرفتن از داستانهاى كلاسیك اتفاق مى افتاد. زمانیكه صدا به تصویر اضافه شد و دیالوگ مهم شد، همه رفتند سراغ ادبیات نمایشى و نمایشنامه نویس و تدریجا به سوى آثار ادبى سوق پیدا كردند.

-- اگر سینما قصه نگوید، فقط به دنبال یك درصد محدودى تماشاگران خواهد بود و طبیعى است سینما به سمت قصه هاى كلاسیك برود.

-- سینما به دلیل شكلى و فرمى كه دارد، باعث شد یك عده نویسنده باشند، كسانى كه رمانهاى محبوبى با در نظر گرفتن اینكه، روزى آنها فیلم خواهند شد،بنویسند. این اتفاق در سینماى دنیا كاملا قابل مشاهده است.

-- لازمه صنعت، پخش است. شما اگر پخش نداشته باشید كه تولیدات را عرضه كنید، اتفاقى تكرار مى شود كه اكنون براى سینماى ایران رخ داده است، ما هر از گاهى كه یك فیلم خوب مى سازیم باید براى پخش جهانى آن، فیلم را به كمپانى هاى بزرگ بسپاریم و منتظر صورت حساب مالى آ نها باشیم. اما در كشورهاى بزرگ مثل امریکا این اتفاق نمى افتد، خودشان، فیلمهایشان را پخش مى كنند.

-- همین كمپانى هاى بزرگ فیلمسازى حق ساخت، برخى از رمانها را هنوز منتشر نشده مى خرند. بنابراین در دنیا، كتابهاى معروف اكثرا، به فیلم تبدیل مى شود. اما در ایران این اتفاق نمى افتد و اگر هم افتاده تعداد انگشت شمارى بودند.

-- زمانیكه یك اثر ادبى براى سینما اقتباس مى شود، اولین مشكلى كه با آن برمى خوریم این است كه نویسنده آنچه را نوشته براى یك مخاطب است اما در سینما وقتى فیلمى ساخته مى شود شاید در هر نشستى بین 200 تا 600 نفر آن فیلم را ببینند و یك عمل دسته جمعى اتفاق مى افتد و برخلاف ادبیات انفرادى نیست. در حالیكه ممكن است خواننده به دو فصل قبل برگردد و دوباره آن را بخواند اما، كارگردان سینما مجبور است مثل معلم یك كلاس 60 نفرى كه در میان آنها ممكن است 5 درصد ضریب هوشى شان بالا باشد و 3 درصد ضریب هوشى پایین، براى متوسط درس بدهد و طبقه باهوش را از دست بدهد.

-- اكثر نویسندگان ما فكر مى كنند فیلمساز هر كلمه و هرنقطه اى كه در كتاب آنها آمده است باید به تصویر بكشد در حالیكه این امكان پذیر نیست،در نتیجه اغلب نویسندگان از فیلم ساخته شده شكایت دارند.

-- زمانیكه به سراغ یك اثر ادبى براى اقتباس مى روم،فرمى كه كار مى كنم،شبیه هیچ الگوى مشخصى نیست. من قبل از شروع مثل یك آشپز تمام اجزاء داستان را تشریح مى كنم و اجزا را كنار هم مى نشانم و بعد تصمیم مى گیرم چه كار كنم. هدف من در اقتباس این است كه شیوه داستان و حرفى را كه نویسنده مى خواهد بزند،حفظ كنم. بنابراین برخى كتابها را براى اقتباس سینمایى مناسب نمى دانم مثلا «سالهاى ابرى» على اشرف درویشیان را زمانیكه خواندم متوجه شدم براى اقتباس سینمایى به خاطر زمان محدود سینما مناسب نیست. اما براى ساخت یك سریال مناسب است.همچنین ساخت یك فیلم سینمایى از روى «كلیدر» امكان پذیر نیست بنابراین صداو سیما اگر مى خواهد خدمتى به این مملكت بكند بداند این كتاب، خمیر مایه درجه یك براى ساخت سریال است.

بهمن فرمان آرا متولد سال 1321 فارغ التحصیل از دانشگاه کالیفرنیا . نویسنده کارگردان مترجم و منتقد . دارای فیلمهای :خانه قمر خانم – شازده احتجاب – شطرنج باد – سایه های بلند باد – بوی کافور عطر یاس – خانه ای روی آب و یک بوس کوچولو.

لینک:

فیلم (خانه ای روی آب)

فهرست كامل برندگان هشتمین جشن خانه سینما