تبیان، دستیار زندگی
طلب کردن ناممکن «ناکامی» است. چیزى كه آفریده نشده باشد ، «وجود» ندارد و آنچه وجود ندارد ، «دست نایافتنى» است . همان‏گونه كه پیش از این گفتیم ، ما در منطقه خواسته‏هایمان در بیشتر اوقات ، كارى به امكان و عدم امكان نداریم؛ براى ما مهم ، آن چیزى است كه دوست م
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

طلب آرامش مطلق نکنید خلق نشده

سختی

طلب کردن ناممکن «ناکامی» است. چیزى كه آفریده نشده باشد ، «وجود» ندارد و آنچه وجود ندارد ، «دست نایافتنى» است . همان‏گونه كه پیش از این گفتیم ، ما در منطقه خواسته‏هایمان در بیشتر اوقات ، كارى به امكان و عدم امكان نداریم؛ براى ما مهم ، آن چیزى است كه دوست مى‏داریم و دوست داشتن ، پدیده‏اى روانى است كه هم مى‏تواند به امور ممكن تعلّق یابد و هم به امور ناممكن . بدیهى است دوست داشتن ، به «خواسته» تبدیل مى‏شود و تولید «انتظار» مى‏كند ؛ اما اگر ناممكن باشد محقَّق نمى‏شود و همین عدم تحقّق ، موجب ناكامى مى‏گردد . امام سجاد علیه‏السلام در ادامه در بیان علل ناكامى مى‏فرماید:

وكَیفَ یَنالُ ما لَم یُخلَق .

و چگونه به دست مى‏آید آنچه آفریده نشده است؟

كسى كه غنا و مال و توسعه زندگى دنیوى را طلب مى‏كند ، در حقیقت ، این را براى راحتى مى‏خواهد و حال آن‏كه راحتى در دنیا و براى اهل دنیا خلق نشده است . همانا راحتى در بهشت و براى اهل بهشت آفریده شده و رنج و تلاش در دنیا و براى اهل دنیا آفریده شده‏اند

در این قسمت ، حضرت به یك اصل اشاره مى‏كند : اصل «دست نایافتنى بودن آنچه خلق نشده است» . این اصل ، خیلى روشن و بدیهى است و به نظر مى‏رسد كه هیچ‏كس چنین انتظارى نخواهد داشت ؛ لذا بیان آن براى مخاطب امام ، تعجّب برانگیز بوده ، به همین جهت ، سؤال مى‏كند كه : «چگونه كسى آنچه را آفریده نشده، طلب مى‏كند؟» . حضرت در پاسخ وى مى‏فرماید:

مَن طَلَبَ الغِنى وَالأَموالَ وَالسَّعَةَ فِی الدُّنیا ، فَإِنَّما یَطلُبُ ذلِكَ لِلرّاحَةِ ، وَالرّاحَةُ لَم تُخلَق فِی الدُّنیا ولا لِأَهلِ الدُّنیا ، إنَّما خُلِقَتِ الرّاحَةُ فِی الجَنَّةِ ولِأَهلِ الجَنَّةِ ، وَالتَّعَبُ والنَّصَبُ خُلِقا فِی الدُّنیا ولِأَهلِ الدُّنیا .

بهشت

كسى كه غنا و مال و توسعه زندگى دنیوى را طلب مى‏كند ، در حقیقت ، این را براى راحتى مى‏خواهد و حال آن‏كه راحتى در دنیا و براى اهل دنیا خلق نشده است . همانا راحتى در بهشت و براى اهل بهشت آفریده شده و رنج و تلاش در دنیا و براى اهل دنیا آفریده شده‏اند .

سپس حضرت در تبیین این‏كه چرا حتى مال و ثروت ، موجب آسایش بشر نمى‏شود ، بیان روشنى دارد كه بدون هیچ توضیحى گویاست:

وما أُعطِیَ أحَدٌ مِنها جَفنَةٌ إلاّ اُعطِیَ مِنَ الحِرصِ مِثلَیها ومَن أصابَ مِنَ الدُّنیا أكثَرَ كانَ فیها أشَدَّ فَقرا لِأَنَّهُ یَفتَقِرُ إلَى النّاسِ فى حِفظِ أموالِهِ ، ویَفتَقِرُ إلى كُلِّ آلَةٍ مِن آلاتِ الدُّنیا فَلَیسَ فی غِنَى الدُّنیا راحَةٌ ولكِنَّ الشَّیطانَ یُوسَوِسُ إلَى ابنِ آدَمَ أنَّ لَهُ فى جَمعِ ذلِكَ المالِ راحَةً وإنَّما یَسوقُهُ إلَى التَّعَبِ فِی الدُّنیا وَالحِسابُ عَلَیهِ فِی الآخِرَةِ . 1

و هیچ كس ، اندكى از آن را به دست نیاورد ، مگر آن‏كه دو برابر آن حریص شد . و كسى كه از دنیا بیشتر به دست آورد ، بیشتر نیازمند مى‏گردد ؛ چون وى در حفظ اموال خود به مردم ، نیازمند مى‏شود و به هر ابزارى از ابزار دنیا نیازمند مى‏گردد . پس در ثروت دنیا راحتى و آسایش نیست؛ ولى شیطان ، آدمیزاد را چنین وسوسه مى‏كند كه آسایش او در جمع‏آورى این مال است و بدین طریق ، او را به رنج بیشتر در دنیا سوق مى‏دهد و در آخرت ، حساب خداوند به زیان اوست .

توسعه مال و ثروت ، دامنه حرص و نیازمندى را گسترش مى‏دهد! و این ، نتیجه‏اى جز افزایش رنج ندارد . این ، در حالى است كه مال را مهم‏ترین و بلكه تنها عامل آسایش مى‏دانیم! اگر بدانیم دنیا جاى آسایش نیست ، راحت زندگى مى‏كنیم. تحمّل‏ناپذیرى زندگى ، به خاطر این است كه از آن ، انتظار راحتى و زندگى بدون سختى را داریم . این انتظار، فضا را تنگ و سخت مى‏سازد .

همین واقعیت ، یكى از امورى است كه امام صادق علیه‏السلام به اصحاب خود آموزش مى‏دهد تا زندگى بهترى داشته باشند. روزى حضرت ، خطاب به اصحاب

خود فرمود:

لا تَتَمَنَّوُا المُستَحیلَ .

چیزهاى محال را آرزو نكنید.

اصحاب با تعجب پرسیدند: «چه كسى محال را آرزو مى‏كند؟» . حضرت با صراحت فرمود:

أنتُم ، ألَستُم تَمَنَّونَ الرّاحَةَ فِی الدُّنیا ؟

شما، آیا آرزوى آسودگى [مطلق] در دنیا ندارید؟

اصحاب گفتند : آرى. آن گاه حضرت فرمود:

الرّاحَةُ لِلمُؤمِنِ فِی الدُّنیا مُستَحیلَةٌ . 1

آسودگى [ مطلق] در دنیا براى مؤمن ، محال است.

اگر انسان بداند دنیا جاى راحتى نیست ، راحتْ زندگى مى‏كند و از ناملایمات ، به تنگ نمى‏آید . از این‏رو، بخش مهمى از متون دینى به آشنا كردن مردم با این واقعیت ، اختصاص دارد .

واقعیت ، این است كه سختى‏ها اجتناب ناپذیرند. انتظار زندگىِ بدون سختى، انتظارى غیر واقعى است ؛ سختى‏ها جزئى از زندگى ما هستند و انكار ما چیزى را تغییر نمى‏دهد

2 . سختى‏ها اجتناب‏ناپذیرند

این‏كه چه تصوّرى از دنیا و سختى‏هاى آن داشته باشیم ، نقش بسیار مهمّى در مقابله با سختى‏ها دارد . زمانى انسان از وقوع سختى‏ها و ناملایمات ، به شدّت دچار تنیدگى و نارضایتى مى‏گردد كه انتظارش برآورده نشود و آنچه اتّفاق افتاده ، خلاف توقّع او بوده باشد . ما از یك لیوان چاى داغ ، توقّع یك نوشیدنى خنك و گوارا را نداریم و لذا از داغ بودن آن ، نالان و ناراحت نمى‏شویم ؛ بلكه اگر آن را سرد بیابیم ، معترض مى‏شویم ؛ چون انتظارى كه از چاى داریم ، برآورده نشده است .

همین مسئله در مورد یك لیوان شربت خنك نیز صدق مى‏كند . ملاك ، این نیست كه هیچ چیز نباید سرد باشد ، بلكه باید دانست كه سردى و خنكى از چه چیزى انتظار مى‏رود و از چه چیزى انتظار نمى‏رود . همان ویژگى خنك بودن كه در چاى ، ایجاد ناراحتى مى‏كند ، در نوشابه ، مایه گوارایى و دلپذیرى است . پس ، از هر چیزى انتظار خاصى برده مى‏شود و اگر خلاف آن رخ دهد ، مایه عذاب و رنج خواهد شد .

در این جا نیز همین نكته وجود دارد . آنچه تعیین‏كننده است ، انتظار ما از دنیاست . انتظار اگر مطابق واقع باشد و با ماهیّت دنیا سازگار ، مایه نارضایتى نمى‏گردد . معمولاً كسانى كه به نارضایتى از زندگى مبتلا هستند ، تصوّر و انتظارشان از دنیا واقعگرایانه نیست . واقعیت ، این است كه سختى‏ها اجتناب ناپذیرند. انتظار زندگىِ بدون سختى، انتظارى غیر واقعى است ؛ سختى‏ها جزئى از زندگى ما هستند و انكار ما چیزى را تغییر نمى‏دهد. پیامبر خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و سلم مى‏فرماید:

مَعَ كُلِّ فَرحَةٍ تَرحَةٌ . 1

با هر خوشى‏اى، رنجى هست.

در آینده ، درباره علّت و فلسفه آن ، سخن خواهیم گفت. 2

صبر یک منش اجتماعی

اكنون ، بحث در اجتناب‏ناپذیرى سختى‏ها و نقشى است كه آگاهى از این واقعیت ، در كنترل موقعیّت دارد. قرآن كریم درباره اجتناب ناپذیرى سختى‏ها مى‏فرماید:

لَقَدْ خَلَقْنَا الاْءِنسَـنَ فِى كَبَدٍ . 3

به تحقیق ، ما انسان را در سختى آفریدیم .

شخصى از گرفتارى خود به امام صادق علیه‏السلام پناه مى‏برد. حضرت ، وى را به صبر دعوت مى‏كند . پس از مدتى سكوت ، به وى مى‏فرماید: «از زندان كوفه برایم بگو كه چگونه جایى است؟» . وى گفت: «تنگ و متعفّن با زندانبانانى در بدترین حال!». حضرت به وى فرمود:

فَإِنَّما أنتَ فِی السِّجنِ فَتُریدُ أن تَكونَ فیهِ فی سَعَةٍ ؟ المُؤمِنِ؟ 1

همانا تو اكنون در زندان هستى؛ آیا مى‏خواهى درون آن ، در گشایش باشى؟ آیا نمى‏دانى كه دنیا زندان مؤمن است؟

در این بیان ، به واقعیت زندگى ـ كه همان سختى‏هاى آن است ـ اشاره شده است . حضرت ، با توجّه دادن آن شخص به اجتناب‏ناپذیرى سختى‏هاى زندگى و با تصحیح انتظار وى از زندگى، توان مقاومت وى را بالا مى‏برد و از فشار روانى وى مى‏كاهد.

از امام صادق علیه‏السلام روایت شده است كه رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و سلم در توصیه‏هاى آموزنده خود به امیر مؤمنان علیه‏السلام فرمود :

یا عَلِیُّ ! ما مِن دارٍ فیها فَرحَةٌ إلاّ یَتبَعُها تَرحَةٌ . 2 اى على! هیچ خانه‏اى را خوشى فرا نمى‏گیرد ، مگر رنجى به دنبال خواهد داشت.

كه از ناخوشى‏ها شاكى و ناراضى مى‏شوند ، در خوشى‏ها نیز سرمست و مغرور مى‏گردند و هردو واكنش ، ریشه در شناخت نادرست و ناهماهنگ از نظام هستى دارد . دنیا هم سختى دارد و هم خوشى. فقدان شناخت صحیح ، موجب دو نابه هنجارى مى‏شود : سرمستى در خوشى‏ها و افسردگى در ناخوشى‏ها

تحمّل‏ناپذیرى حوادث ، به خاطر این است كه از زندگى ، انتظار راحتى بدون سختى را داریم و این، ریشه در غیر واقعى بودن شناخت ما از دنیا دارد . آنچه مهارت‏هاى مقابله با سختى‏ها را به وجود مى‏آورد و زندگى را تحمّل‏پذیر مى‏سازد ، پذیرش این واقعیت است كه سختى‏ها اجتناب‏ناپذیرند . اگر انسان بداند دنیا جاى راحتى نیست ، راحت زندگى مى‏كند و از ناملایمات ، به تنگ نمى‏آید . پیامبر خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و سلم در این باره مى‏فرماید :

أیُّهَا النّاسُ ! هذِهِ دارُ تَرَحٍ لا دارُ فَرَحٍ ودارُ التِواءٍ لا دارُ استِواءٍ ، فَمَن عَرَفَها لَم یَفرَح لِرَجاءٍ ولَم یَحزَن لِشَقاءٍ. 3

هان اى مردم! این [دنیا] ، خانه رنج است ، نه خانه سرور ، و خانه‏اى است پیچیده ، نه خانه‏اى ساده ؛ از این رو، هركس آن را بشناسد ، با برآورده شدن آرزویى مسرور نمى‏شود و با ناكام شدن ، محزون نمى‏گردد .

در این بیان نورانى ، حضرت ، نخست به معرّفى واقعیّت دنیا پرداخته‏اند و سپس به نقش شناخت و آگاهى‏یابى از این واقعیت اشاره كرده ، فرموده‏اند كه هماهنگى شناخت انسان با واقعیّت دنیا ، موجب مى‏گردد كه نه از خوشى‏هایش سرمست شویم و نه از ناخوشى‏هایش غمین و افسرده .

میان این دو واكنش نیز همبستگى وجود دارد . آنان كه از ناخوشى‏ها شاكى و ناراضى مى‏شوند ، در خوشى‏ها نیز سرمست و مغرور مى‏گردند و هردو واكنش ، ریشه در شناخت نادرست و ناهماهنگ از نظام هستى دارد . دنیا هم سختى دارد و هم خوشى. فقدان شناخت صحیح ، موجب دو نابه هنجارى مى‏شود : سرمستى در خوشى‏ها و افسردگى در ناخوشى‏ها.

این حالت ، خود ، عاملى براى افزایش فشار روانى در سختى‏هاست .كسى كه در اوج مستى و غرور قرار دارد و انتظار ناخوشى نیز از دنیا ندارد ، وقتى با سختى‏هاى زندگى مواجه مى‏شود ، رنج او چند برابر مى‏گردد ؛ زیرا سختى ، خود ، رنجى دارد و انتظار ناخوشى نداشتن ، عامل دیگرى براى افزایش فشار روانى است و مواجه شدن با سختى به گاه غرور و سرمستى ، رنج موقعیت را به شدّت افزایش مى‏دهد ؛ ولى اگر انسان بپذیرد كه سختى‏ها جزء اجتناب‏ناپذیر زندگى‏اند، بهتر مى‏تواند با آنها كنار آید و موقعیّت ناخوشایند را مدیریت نماید.

پاورقی ها

1- الخصال ، ص64 ، ح95 ؛ بحار الأنوار ، ج73 ، ص92 ، ح69.

2- بحار الأنوار، ج78، ص195، ح52.

1-  بحار الأنوار، ج77، ص166، ح2 ؛ تاریخ بغداد، ج3، ص116.

2 -  ر. ك: بخش سوم، فصل پنجم : «معناشناسى» (ص279).

3 -  سوره بلد ، آیه 4 .

1 -  الكافى، ج2، ص250، ح6 ؛ المؤمن، ص26، ح43 ؛ مشكاة الأنوار، ص271 ؛ بحار الأنوار، ج68، ص219، ح9.

2 -  تفسیر قمّى، ج1، ص364.

3 -  بحار الأنوار ، ج77 ، ص187 ، ح35 ؛ أعلام الدین، ص343 .

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.