تبیان، دستیار زندگی
امام صادق (علیه السّلام) می‌فرماید: ارواح با بدن آمیخته نمی‌شوند بلکه به آن متکی هستند. ارواح بدن را در میان گرفته و بر آن احاطه دارند.(1) ـ امام صادق (علیه السّلام) در جواب هشام بن حکم که از حقیقت روح پرسید، فرمود: روح، ماده‌اش خون و رطوبت بدن اس
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پرسش و پاسخی اندر احوالات روح


اگر پدر یا یـکی از بسـتگان خود را در خـواب ببیـنید با همـان بدن می‌بینید، اگرچـه آن بدن متعلّق به ده‌ها سـال قبل می‌باشـد که در خاک پوسیده‌است امّا در قالـبی سالم به خواب شـما می‌آید. مطالب  واقعی را برای شـما می‌گوید و بعد از بررسی معلوم می‌شـود هـمه موبه مو درست بوده است.


روح جدایی
سؤال اوّل: حقیقت روح چیست؟

ـ امام صادق (علیه السّلام) می‌فرماید:

ارواح با بدن آمیخته نمی‌شوند بلکه به آن متکی هستند. ارواح بدن را در میان گرفته و بر آن احاطه دارند.(1)

ـ امام صادق(علیه السّلام) در جواب هشام بن حکم که از حقیقت روح پرسید، فرمود:

روح، ماده‌اش خون و رطوبت بدن است. هرگاه خون بخشکد، روح از بدن جدا می‌شود.(2)

توضیح: البتّه این گفته به این معنا نیست که روح همان خون باشد بلکه منظور این است که جریان خون وقتـی در رگ‌ها متوقّف شـد روح از بدن جدا می‌گردد. در انتهای روایت هم، حضرت می‌فرماید. روح از بدن جدا می‌شود و همین حکایت یـکی از ادّله‌ی نـقلی، در استقلال روح از بدن می‌باشد.

سؤال دوّم: ارواح چند نوع می‌باشند؟

ـ امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در ذیل آیه‌ی (وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُون، اوُلَئِک المُقَرَّبوُن) در سوره‌ی واقعه می‌فرماید:

منظور از( پیشتازان سبقت گیرنده) درآیه، پیامبران مرسل و غیر مرسل می‌باشند. خداوند در آنها پنج نوع روح را نهاده است.

1ـ روح القدس     2ـ روح ایمان        3ـ روح قدرت         4ـ روح شهوت       5ـ روح بدن (3)

همین سؤال را عبدالله بن فضل هاشمی از امام صادق (علیه السّلام) پرسید و حضرت در جواب فرمودند: زیرا خداوند تبارک و تعالی می‌دانست که اگر ارواح در همان‌موقعیت والا و بلند مرتبه‌ای که دارند رها شوند، بیشـترشان در برابر خـداوند عزّوجل دعوی ربوبیت خواهند کرد

ـ امام صادق(علیه السّلام) و امام باقر(علیه السّلام) در دو روایت شبیه به هم، این ارواح را به شرح ذیل توضیح داده و می‌فرمایند:

1ـ روح القدس

پدر پسر روح‌القدس

خداوند انبـیاء و اوصـیاء خود را با روح القـدس تأییـد کرد کـه بـه وسیله‌ی آن اشیاء را می‌شناسند (از مطالب و امور زیر عرش تا زیر فرش (خاک) آگاهند) . چهار روح دیگر تحت تأثیر شب و روز قـرار می‌گیرند، به جز روح القدس،  زیرا او به سرگرمی و بازی‌نمی‌پردازد.

2ـ روح ایمان

با روح ایمان ایشـان را تأییـد کرد که به سـبب آن، از خـدای عـزّوجـل می‌ترسند.

3ـ روح قدرت

آنان را با روح قدرت کمک کرد که به وسیله‌ی آن، بر طاعت خداوند توانایی داشته باشند.

4ـ روح شهوت

با روح شهوت ایشان را تأیید کرد که به وسیله‌ی آن میل به طاعت خدای عزّوجل دارند و از معصیت او گریزانند.

5 ـ روح بدن

این روح را (که به آن روح حرکت هم می‌گویند )داد، تا به وسیله‌ی آن میان مردم رفت و آمد کنند.(4)

سؤال سوم: چرا ارواح که در ملکوت اعلی بودند در پیکرها قرار گرفتند؟

همین سؤال را عبدالله بن فضل هاشمی از امام صادق (علیه السّلام) پرسید و حضرت در جواب فرمودند:

زیرا خداوند تبارک و تعالی می‌دانست که اگر ارواح در همان‌موقعیت والا و بلند مرتبه‌ای که دارند رها شوند، بیشـترشان در برابر خـداوند عزّوجل دعوی ربوبیت خواهند کرد.(5)

در هنگـام خـواب،روح به طـور کـلّی عـلاقـه‌ی خود را از بدن قـطـع نمی‌کند،بلکه علاقـه ‌و پیوندی جزئی دارد. ولی در هنـگام مـرگ، روح علاقـه‌ی خود را بسـیار کـم می‌کنـد و فـقط از دور بـدن را مـشاهده می‌نماید زیرا قصد ندارد تا روز قیامت به آن برگردد

سؤال چهارم: قالب مثالی چیست که روح بعد از جدایی از بدن، وارد آن قالب مثالی می‌شود؟

بدن مثالی از لحاظ شکل و قیافه همانند بدن خاکی است و فرق آن با بدن خاکی این است که بدن مثالی از جسـم و مادّه نیسـت،و لـذا سنـگینی ندارد. بدن مـثالی لطـیف‌تـر از هواسـت، چیـزی مانـع آن نخواهد شد، و در هر نقطه‌ای که قرار بگیرد همـه چیز و همـه جا را می‌بیـند. برای او ایـن طـرف و آن طرف دیـوار، راه دور و نزدیـک، تفاوتی ندارد، در یک چشم به هم زدن همه‌ی جهان را سِیر می‌کند و در آسمان‌‌‌ها پرواز می‌نماید.

ـ امام صادق (علیه السّلام) می‌فرماید:

بدن مثالی (برزخی) را اگر ببینید می‌گویید این همان بدن دنیایی است.

ـ در کتاب (انسان از مرگ تا برزخ ) ضمن بیان روایت فوق این چنین آمده‌است:

اگر پدر یا یـکی از بسـتگان خود را در خـواب ببیـنید با همـان بدن می‌بینید، اگرچـه آن بدن متعلّق به ده‌ها سـال قبل می‌باشـد که در خاک پوسیده‌است امّا در قالـبی سالم به خواب شـما می‌آید. مطالب  واقعی را برای شـما می‌گوید و بعد از بررسی معلوم می‌شـود هـمه موبه مو درست بوده است.

ـ در همین دنیا هم دو بدن داریم: سنگین و سبک

عذاب

بدن سنگین، همین بدنی است که در بیداری با هم گفتگو می‌کنیم. بدن سبک، همان بدنی است که در حالت خواب با آن برخورد کنیم. جاهایی را که نرفته و ندیده‌ایم مشاهده می‌کنـیم و حتّی به آسـمان هم می‌رویم.

در هنگـام خـواب، روح به طـور کـلّی عـلاقـه‌ی خود را از بدن قـطـع نمی‌کند، بلکه علاقـه ‌و پیوندی جزئی دارد. ولی در هنـگام مـرگ، روح علاقـه‌ی خود را بسـیار کـم می‌کنـد و فـقط از دور بـدن را مـشاهده می‌نماید زیرا قصد ندارد تا روز قیامت به آن برگردد.

در قیامت هم روح،  قالب مثالی را رها کرده و به همـین بـدن خـاکی برمی‌گردد. در آخرت برای انسان با آلتی که در دنیا اعمال خیر و شـر انجام می‌داده‌است، پاداش یا مجازات قایل می‌شوند.(6)

سؤال پنجم: آیا عذاب برای جسم است یا روح؟

فشار و عذاب قبر حتمی است. که هم به جسم وارد می‌شود و هم بر روح؛ زیرا جسم و روح هیچ کدام مستقّلاً نمی‌توانند عملی انجام دهند.

مناظره‌ی روح و جسم

ابوبکر خوارزمی، به نقل از ابن عباس، حدیثی را بیان می‌کندکه: جسد میت، در پیشگاه خداوند در مقام مناظره با روح می‌گوید: پروردگارا مرا خلق کردی در حالی که من مانند مار هستم، نه دستی دارم که با آن چیزی را بگیرم و بدهم و کاری انجام دهم، نه پایی که به واسطه‌ آن، آمد و رفت کنم، نه چشمی که اشیاء را ببینم، نه گوشی که با آن صداها را بشنوم، مگر این که روح داخل من شود. چون روح داخل شد زبانم گویا، گوشم شنوا، چشمم بینا، دستم گیرا و پایم پویا گردید.

بار خدایا ! عذاب را حواله‌ی روح کن و مرا خلاصی ده.

فشار و عذاب قبر حتمی است. که هم به جسم وارد می‌شود و هم بر روح؛زیرا جسم و روح هیچ کدام مستقّلاً نمی‌توانند عملی انجام دهند

بعد از آن روح میت عرض می‌کند:

بارخدایا ! مرا خلق کردی در حالی که مانند آن بودم. برای من دست، پا، چشم و گوش قرار دادی و من حرکتی نمی‌توانستم بکنم مگر به واسطه‌ی آلات و اجزایی که در بدن است و سکونت نیابم مگر به واسطه‌ی تسکین آن‌‌‌ها، پس جرم من کدام است و جنایت من چیست؟ خدایا! عذاب را حواله‌ی جسدم قرار ده و مرا از عذاب رهایی بخش.(7)

از این حدیث معلوم می‌شود که، عذاب قبر هم متوّجه جسم و هم روح است. مانند انسانی که خواب وحشتناک می‌بیند این خواب هم بر روح و هم بر جسم اثر می‌گذارد.

مثالی زیبا برای رابطه‌ی روح و جسم

یک نابینا و یـک زمین‌گیر را در نـظر بـگیریم کـه می‌خواهـنـد از میوه‌های درخت های باغ دزدی کنند. شخص نابینا، آن فرد فـلج و زمین‌گیر را بلند می‌کند و شـخص فـلج با چشـم‌هایش میـوه‌هـا را دیده و از درخت می‌چیند، اگر بخواهیم مُجرم و مقصّری پیدا کنیـم، کدام یک مجرم هستند؟ مسلّماً هر دو، مثل روح و جسم هم مانـند نابینا و فلج می‌باشد، اگر روح نبود جسم مانند چوب خشـک بـود و اگر قالب و بدن نبود عملی از روح صادر نمی‌شد پس ثواب و عقاب، هم برای روح است و هم  جسم.

پی نوشت ها :

1ـ میزان الحکمه، ج5، ص2154

2ـ همان مدرک

3ـ میزان الحکمه، ج 5، ص2157 ـ تحف العقول، ص189

4ـ همان مدرک

5ـ میزان الحکمه، ج5،  ص2155 به نقل از التوحید، ج9، ص402

6ـ انسان از مرگ تا برزخ، ص66

7ـ همان مدرک، ص122

گروه دین تبیان


برگرفته از کتاب در محضر امیر المؤمنین(علیه السّلام) - جلد2 /حجت الاسلام حاتم پوری کرمانی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.