طنز و خنده، سلاح مبارزه
«بررسی جایگاه الکساندر هرتسن در ادبیات روسیه»
دکتر آبتین گلکار* مترجم رمان «مقصر کیست؟» اثر الکساندر هرتسن، به بررسی این رمان و همچنین جایگاه ادبی هرتسن پرداخته است:
طنز و خنده برای هرتسن، چه در داستاننویسی و چه در روزنامهنگاری، سلاح مبارزه است و خودش هم بارها در نوشتههایش به این موضوع اشاره کرده است.
به اعتقاد هرتسن، گاهی ما برای موانع پیشرفت خود چنان قداست کاذبی قائل میشویم که جرأت هیچگونه انتقادی را از آنها داریم؛ در چنین شرایطی این طنز است که به کمک ما میآید.
هرتسن در ایران بیشتر به عنوان مبارز انقلابی و مصلح اجتماعی شناخته میشود، جایگاه ادبی هرتسن چیزی کم از بزرگانی چون تولستوی و داستایوفسکی ندارد. او در شکلگیری رئالیسم نقش بزرگی داشته؛ اما ممنوع بودن انتشار کتابهایش در روسیه و تعدادی از کشورهای اروپایی در یک بازهی زمانی طولانی باعث ناشناخته ماندن او شده است.
اوج دوران شکوفایی فعالیت ادبی هرتسن در دههی 1840 می باشد؛ اولین اثر ادبی منتشرشده از او، «یادداشتهای یک مرد جوان» نام داشت که در سالهای 40 و 41 در یک نشریه معتبر به نام «یادداشتهای میهنی» چاپ شد. همچنین مشهورترین اثر ادبی او به نام «مقصر کیست؟» که نوشتن آن شش سال طول کشید، در سال 1847 در نشریه «معاصر» به چاپ رسید.
آثار هرتسن هم از لحاظ محتوا و هم فرم و ظاهر قابل توجه است، او در آثارش مرتبا از خط سیر اصلی داستان فاصله میگیرد، به موضوعات فرعی میپردازد و دوباره به خط سیر اصلی بازمیگردد که این موضوعات فرعی معمولا شرح زندگی قهرمانان ماجراست.
این سبک با قواعد متعارف آن زمان سازگار نبود؛ چنانچه خود نویسنده هم در کتاب «مقصر کیست؟» اشاره میکند که «من بلد نیستم داستان بنویسم».
مهمترین هدف هرتسن از نوشتن این رمان همین بخشهای زندگینامهیی بوده است؛ چرا که در این بخشها مشکلات اجتماعی را بیان کرده و نشان داده چگونه انسانها به واسطه شرایط اجتماعی دچار انحطاط روحی و اخلاقی میشوند.
دخالت دادن شرایط اجتماعی و به تصویر کشیدن آن یکی از عناصر تشکیلدهنده رئالیسم و بویژه رئالیسم روس بود، در این سبک، نویسنده میگوید که فردیت قهرمان به خودی خود مهم نیست و فقط در ارتباطش با شرایط اجتماعی است که اهمیت پیدا میکند.
بر اساس این اصل نگرش بود که «تیپسازی» در رئالیسم انتقادی روسیه رواج پیدا کرد و این تیپسازی به این معناست که قهرمانان داستان هیچ چیزی متمایز از مردم عادی نداشتند. البته مخالفان این رئالیسم یا تیپسازی بر این عقیده بودند که در این نوشتهها مسؤولیت فردی شخص بر اعمال و رفتارش نادیده گرفته میشود.
مهمترین تیپی که هرتسن در رمان «مقصر کیست؟» به کار گرفته، «آدم زیادی» است. «آدم زیادی» به قهرمانانی گفته میشود که علیرغم اینکه جوان سرشار از انرژی، بااخلاق، تحصیلکرده و بسیار خوشذوق هستند، در عمل کاملا بیخاصیت میشوند و این منفعل بودن را نتیجه شرایط اجتماعی میداند.
****
هرتسن در سال 1812 متولد شد. در زمان قیام «دکابریتها» در روسیه چنان تحت تأثیر این قیام قرار گرفت که به همراه دوستش نیکولای آگاریوف قسم خوردند که زندگیشان را فدای اهدافشان - که ادامه قیام «دکابریتها» و جامه عمل پوشاندن به اهداف آنها بود - کنند.
هرتسن در سال 1829 وارد دانشگاه ریاضی فیزیک مسکو شد و مدت کوتاهی بعد از اتمام دانشگاه به علت کشف مطالب ضد«تزاری» در نامههای خصوصیاش، دو بار و جمعا به مدت شش سال محکوم به تبعید شد. در سال 1846 پس از فوت پدرش و به واسطه ارثیه قابل توجه پدری به استقلال مالی رسید و چند سالی را برای راحتی کار در ایتالیا، فرانسه و سوییس زندگی کرد و از آنجا به لندن رفت و گاهنامه «ستاره قطبی» را با اهداف «دکابریتها» منتش کرد. وی همچنین نشریهی دیگری به اسم «ناقوس» را با همین اهداف انتشار داد که تا مدتی بسیار محبوب بود.
مهمترین اثر دوره مهاجرت هرتسن «گذشتهها و اندیشهها» است، نوشتن این اثر که خاطرات هرتسن است، 16 سال طول کشید و از نظر ژانر خاطرهنویسی در ادبیات روسیه و حتا جهان متمایز است؛ چرا که به دلیل بودن نویسنده در متن رویدادهای اجتماعی مهم روسیه و جهان، فراتر از خاطره است.
*آبتین گلکار ترجمه آثاری از جمله «عروسی» (گوگول)، «شرورترین دختر مدرسه» (بلایتون)، «طالع نحس» و آثاری در زمینه معماری را در کارنامه خود دارد.
فرآوری: مهسا رضایی بخش ادبیات تبیان