تبیان، دستیار زندگی
این از آن شاهکارهای نظام علمی کشور است که به کسی نخبه اطلاق می‌شود که جویای کار است و دولت باید دستش را بگیرد و در جایی استخدامش کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نخبگان بیکار


این از آن شاهکارهای نظام علمی کشور است که به کسی نخبه اطلاق می‌شود که جویای کار است و دولت باید دستش را بگیرد و در جایی استخدامش کند.

نخبگان -کار

این چه‌جور نخبه‌ای است که نمی‌تواند علم و دانش‌اش را به تولید و اشتغال و کارآفرینی تبدیل کند و اندوخته‌های علمی و نخبگی‌‌اش فقط به درد قاب‌کردن و زدن به دیوار یا درج در رزومه می‌خورد و هیچ فایده‌ای برای جامعه و کشورش یا لااقل برای خودش ندارد؟

اخیرا معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهور گفته: «ما انتظار داریم نخبگان علاوه بر اینکه برای خودشان زمینه اشتغال ایجاد می‌کنند برای دیگران هم زمینه اشتغال را فراهم کنند البته درباره جذب نخبگان در مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی هم تعاملی با وزارت علوم آغاز شده است.»

این حرف درستی است و به نوعی اذعان به مشکل بیکاری نخبگان تلقی می‌شود اما ریشه این مشکل را باید در نظام آموزش عالی و دانشگاهی کشور جست‌وجو کرد. در این نظام آموزشی، نخبه به کسی اطلاق می‌شود که توانسته باشد انبوهی از تحقیقات و یافته‌های دیگران را سرهم کرده و با رعایت اصول دقیق روش تحقیق علمی که در دانشگاه‌ها به دانشجویان آموخته می‌شود آنها را به هم چسبانده و محصولی به نام مقاله علمی و پژوهشی تولید و روانه مجلات یا کنفرانس‌های علمی کند.

فخرفروشی به تعداد مقالات علمی منتشره توسط این دسته از نخبگان و دانشگاه‌های ذی‌ربط نیز مشوق ادامه این روند معیوب است. علمی که به درد جامعه نخورد و قادر به تبدیل شدن به عمل نباشد حکایت همان زنبور بی‌عسل است که خوانده و شنیده‌ایم. پس باید در معیار نخبه‌بودن در ایران شک کنیم و کسی را نخبه بدانیم که قادر باشد از علمش تولید ثروت کند و تکانی به چرخ‌های اقتصاد و معیشت و امور زندگی مردم بدهد. این به معنای نادیده انگاشتن علوم محض و بنیادی و نظریه‌پردازی در علوم نیست چرا که این علوم نیز در جای خود بنیادهای سایر علوم را بنا می‌کند، صحبت از علوم کاربردی و کاربردی شدن علم در جامعه است که سخت به آن نیازمندیم.

علمی که به درد جامعه نخورد و قادر به تبدیل شدن به عمل نباشد حکایت همان زنبور بی‌عسل است که خوانده و شنیده‌ایم.

علمی که نتواند صاحب آن را حداقل از بیکاری و دربه‌دری نجات دهد، به دیگران به طریق اولی فایده‌ای نخواهد رساند. اگر وزارت علوم یا معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری می‌خواهد برای این نخبگان بیکار، کاری فراهم و دست و پا کند ایرادی نیست، منتهی اگر این چرخه معیوب اصلاح نشود تا ابد باید در به همین پاشنه بچرخد و جای وزارت علوم و معاونت مذکور با وزارت کار عوض شود!

نخبگان -کار

حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان که مورد تأکید مسئولین علمی کشور است امر پسندیده‌ای است، اما تجربه نشان داده که نخبگانی که به معنای واقعی نخبه‌اند نیازی به اینگونه حمایت‌ها و به‌اصطلاح دوپینگ‌های اقتصادی ندارند و خود قادرند سر پا بایستند.

واقعیت این است که جدا افتادن دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی ما از دایره صنعت و بازار کار و جامعه آنچنان عمیق است که هر یک از اینها کار خود را می‌کنند و داعیه بی‌توجهی دیگری را دارند. این‌چنین است که انبوه تحقیقات دانشگاه‌ها و نخبگان علمی نه دردی از جامعه دوا می‌کند و نه خاصیتی جز افزودن به طبقات آرشیو کتابخانه‌های دانشگاهی دارد.

چاره کار روشن است؛ مفهوم نخبگی را تغییر دهید، دانشگاه‌ها را به سمت کاربردی‌کردن سوق دهید، آموخته‌های دانشگاهی را نو و روزآمد کنید و بین دانشگاه و جامعه و صنعت آشتی برقرار کنید و روندهای ناسالم و ناکارآمد آموزشی و تحقیقاتی را حذف کنید. خواهید دید علم شکوفا خواهد شد و دارندگانش نیز به شغل نیازمند نخواهند بود.

بخش اجتماعی تبیان

منبع: هشمهری/ دکتر حمید ضیایی‌پرور