تبیان، دستیار زندگی
در روزگاری که هرکس با هر نیت و مقصودی به دنبال کسب شهرت و محبوبیت ظاهری است و کمتر کسی پیدا می‌شود که از راه درست و مناسب کسب اعتبار کرده وعده‌ای را با خود همراه کند, هستند سوءاستفاده گرهایی که انگشت روی حساس‌ترین و حیاتی‌ترین بعد وجودی هر انسان یعنی فطرت
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهرا تعالی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جای خدا خالی...


در روزگاری که هرکس با هر نیت و مقصودی به دنبال کسب شهرت و محبوبیت ظاهری است و کمتر کسی پیدا می‌شود که از راه درست و مناسب کسب اعتبار کرده و عده‌ای را با خود همراه کند, هستند سوءاستفاده گرهایی که انگشت روی حساس‌ترین و حیاتی‌ترین بعد وجودی هر انسان یعنی فطرت یگانه جوی او گذاشته و به انحاء گوناگون سعی در تحریک و تخریب آن دارند.


نقد و بررسی آیین شیطان‌پرستی

مخلوقات خداوند با هر دین و آیینی که باشند در یک چیز مشترکند و آن پرستش یک موجود برتر و بالاتر و تواناتر است که قدرت انجام هر کاری که آن‌ها ندارند را او داشته باشد و به گونه‌ای آن‌ها را به خواسته‌هایشان برساند.

هرچند آداب و رسوم این ادیان ( همانند :اسلام- مسیحیت...) متفاوت است ولی در اصل وجودیشان به یگانگی خداوند ایمان و اعتقاد دارند. البته تا بدین جا هیچ خطری فطرت خداجویی را تهدید نمی‌کند و آنچه در این میان و در عصر حاضر نگرانی پیروان آیین حق پرستی و زمامداران سعادت و سلامت جامعه  را برانگیخته, مسئله بروز و ظهور عرفان ها و فرقه‌های گمراه و به نوعی شیطانی می‌باشد که در جای خود رهبران و رهروان زیادی دارند.

این فرقه‌ها با ادله و برهانی که فقط برای خودشان قابل توجیه و توضیح است دست به تحریک احساسات دیگران می‌زنند ونهایتا موضوع را به اینجا می کشانند که ما ملزم به رعایت اصول و پیروی از دین و آیین خاصی نیستیم و می‌توانیم از اختیاری که داریم استفاده کرده وآن گونه که مایل و راغب هستیم زندگی کنیم. اندیشه آن‌ها از همین جا آشکار می‌شود که آن‌ها حتی از خود نمی‌پرسند این اختیار را چه کسی به آن‌ها داده و آیا هم او نمی‌تواند این اختیار را از آن‌ها سلب کند؟؟

ما اختیار داریم که بتوانیم راهی را انتخاب کنیم که دست آخر به سعادت و رستگاری ما منجر شود نه اینکه اسباب غرق شدن در منجلاب بی دینی و ضلالت را فراهم کند!!

آری, آیین‌هایی که مثلاً آزادی و شهوترانی و لاقیدی , اصول اولیه و پایه‌ای آن‌ها را تشکیل می‌دهد و فرد را به رعایت هیچ یک از اصول اخلاقی ملزم نمی‌کند.

مطمئناً بدترین بلایی که ممکن است بر سر هر جامعه‌ای بیاید این است که تفکر و اندیشه جوانان آن جامعه را که به نوعی پاشنه آشیل آن  جامعه هستند را نشانه گرفته و تیر بی اعتقادی و لاقیدی وبی مسئولیتی را به سمت آن‌ها پرتاب کنند.

جوانان هم که شاید بتوان گفت به علت برخی کوتاهی‌های مروجان دینی و مبلغان آیین یکتاپرستی و یا به علت ضعف ایمان و در نطفه ماندن و رشد نکردن ریشه‌ی اندیشه‌های اعتقادی در وجودشان به این فرقه‌ها گرایش پیدا می‌کنند و نادانسته خود را در گردابی اسیر می‌کنند که به راحتی مجال خلاصی نمی‌یابند, چرا که این فرقه‌ها با آموزش‌ها و رسوم ضد دینی و اخلاقی و حتی اجتماعی و رواج پوچ گرایی چنان در روح و جان افراد رخنه می‌کنند که به کلی از اعتقادات پیشین خود دست می‌کشند و دنباله رو کسانی می‌شوند که خود نیز به گفته‌ی حضرت موسی (ع) به بدترین عذاب یعنی بی خدایی و محرومیت از سایه رأفت ورحمت الهی دچارند.

مطمئناً بدترین بلایی که ممکن است بر سر هر جامعه‌ای بیاید این است که تفکر و اندیشه جوانان آن جامعه را که به نوعی پاشنه آشیل آن  جامعه هستند را نشانه گرفته و تیر بی اعتقادی و لاقیدی وبی مسئولیتی را به سمت آن‌ها پرتاب کنند.

شیطان پرستی

جامعه روی محور جوان می‌چرخد و اگر جوان فکر و دلش بیمار باشد, راهی که انتخاب می‌کند و هدفی هم که برایش تلاش می‌کند هم سالم نیست. البته اگر هدفی در بین باشد! زیرا آموزه‌های این عرفان‌ها همان نیهیلیسم یا پوچ گرایی است و اینکه جهان به سمت پوچی در حرکت است و هیچ هدفی از آفرینش قابل تصور نیست و ما در این دنیا آمده ایم که فقط لذت ببریم و حساب و کتابی در کار نیست. این طرز فکر ذهن را به تباهی می‌کشاند و فرصت  پیشرفت و ترقی در عرصه‌های مختلف اجتماعی را از جوان می‌گیرد و امیدهای او را برای نیل به اهداف دور و نزدیک  را به ناامیدی مبدل می‌کند. جوان به علت تازگی و طراوت قوای فکری و روحی که دارد توانایی پذیرش راه‌ها و مسلک‌های متنوع را دارد و اگر این قابلیت و پتانسیل او در زمینه‌های مفید و سازنده  صرف نشود، بلایی سوزنده  خواهد شد و زندگی و آینده او را تباه خواهد کرد.

اگر قرار باشد  طبق رسوم این فرقه‌های گمراه, فقط به دنبال لذات آنی و حتی دور از شرافت انسانی  باشیم, پس دیگر جایی برای ارزش‌های وفضائل اخلاقی نمی‌ماند و هرگاه اخلاقیات اصلاح نشود  جامعه وعناصر وابسته به آن نیز اصلاح نخواهد شد و این‌ها همچون دانه‌های زنجیر به هم پیوسته‌اند و خلل در یکی دیگری را  نابود می‌کند.

جامعه متشکل از همه افراد است و تک بعدی نیست و نمی‌شود این‌گونه تصور کرد که اگر عده‌ای به این آسیب‌های اخلاقی- اجتماعی دچار شدند , می‌شود به حال خود رهایشان کرد و کاری به کارشان نداشت! چرا که این مسئله اگر با راهکارهای موثر ریشه کن نشود  می‌توان گفت قسمت اعظم جامعه را فرا می‌گیرد .به راستی علت این همه گرایش به این نوع فرقه‌ها گروه‌ها چیست؟

آیا جوان امروز در طلب چیزی است که فقط این فرقه‌ها  صاحبان آنند؟ اگر جامعه شناسان  ما در جستجوی علل این انحرافات و از همه مهم‌تر یافتن راهی برای خلاصی از این معضل  باشند شاید ما هر روز شاهد افزایش تعداد افرادی نباشیم که به این فرقه‌ها ملحق می‌شوند!!  راه سعادت یک جامعه از بین تک تک افراد آن جامعه می‌گذرد نه عده‌ای محدود. این آیین‌ها خودخواهی را به جای دیگر خواهی و آسایش جسم را به آرامش روح  و منفعت خویش را به موفقیت همه ترجیح می‌دهند و مادامی که راهنمای افراد جامعه این گونه اندیشیدن باشد، می‌توان گفت پیشروی در  زمینه‌های علمی و دینی و اجتماعی رویایی بیش نیست که نمی‌توان در واقعیت به آن جامه عمل پوشاند.

زهرا تعالی 

بخش اجتماعی تبیان