جامعه نمی گذارد
نویسنده رمان بنویسد
محمد بهارلو معتقد است: ما فقط داستان كوتاه میتوانیم بنویسیم و فضای كلی جامعه ما، امكان نوشتن رمان را از نویسنده سلب كرده است.
این داستاننویس درباره این موضوع كه چرا خلق رمان، این سالها كم شده است، تصریح كرد: نوشتن رمان، امنیت، سلامت و آرامش فكری میخواهد كه مدتها روی آن كار كنی و وقت بگذاری؛ باید ذرهذره آن را بنویسی و به قول جلال آل احمد با هر سطرش یك موی خود را سفید كنی تا چیزی مطلوب از آب درآید؛ دست كم از نظر خودت.
وی افزود: چرا زیاد شعر میگوییم، چون شعر به اقتضای طبیعتش كوتاه است، ولی در یك روز یا چند روز رمان نمیتوان نوشت؛ چرا كه نوشتن آن كند پیش میرود و طول میكشد. رمان «مادام بواری» گوستاو فلوبر بیشتر از زمانی كه قانون اساسی فرانسه تصویب شد، وقت برده؛ فلوبر خشت خشت خانه خود را ویران كرد تا سطر سطر رمانش را بنویسد.
او همچنین گفت: در اینجا رمان هنوز به وجود نیامده و آنچه وجود دارد، رمانهای خام و نصفه و نیمه هستند كه با وجدان راحت بر آنها نام رمان نمیتوانیم بگذاریم. دو متن معروف معاصر ما یعنی «شازده احتجاب» و «بوف كور»، در معنای متعارف و حرفهیی، رمان نیستند، بلكه داستان بلنداند.
وی یادآور شد: بنابراین آنچه در ایران زیر عنوان رمان منتشر میشود، بیرودربایستی رمان نیست، تعدادی داستان كوتاه است كه به یكدیگر جوش خورده یا منگنه شدهاند، و در برخی، نویسنده حتا آب بسته است تا متنش حجیمتر توی چشم بزند.
نگارنده «بانوی لیل» گفت: آفرینش هنری از جمله رمان مستلزم آزادی كامل است و نویسنده میبایست با جمعیت خاطر - چنان كه خودش میخواهد، نه آنگونه كه دیگران از او میخواهند - اثرش را بپردازد.
بهارلو كه این روزها در حال نوشتن رمانی با موضوع جنگ است، خاطرنشان كرد: این اثر را تقریبا به اتمام رساندهام. این بار سومی است كه آن را بازنویسی میكنم، زیرا برای من مهم این است كه اول برای خودم داستان یا رمان بنویسم؛ اگر از خواندن نوشتهام راضی بودم، این احتمال وجود خواهد داشت كه رضایت دیگری هم جلب شود.
لینک: