• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعلیم و تربیت (بازدید: 10706)
دوشنبه 8/1/1390 - 22:14 -0 تشکر 301892
اتفاقات شنیدنی کلاس

با نام خدا و سلام

این تاپیک برداشتی آزاد از یکی از تاپیکهای موجود در انجمن صندلی داغ است.در این تاپیک از اونایی که تو مدرسه اتفاق جالبی براشون یا برا دوستانشون افتاده میخوام اون را برای بقیه تعریف کنند.

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

دوشنبه 8/1/1390 - 22:29 - 0 تشکر 301895

با نام خدا و سلام
سال78 معلم کلاس اول تو روستامون بودم.اون سالها برنامه «صبح بخیر ایران»رو آنتن بود یه روز یه بازرس از اداره اومد بازدید کلاسم و اول سلام و احوالپرسی کرد و گفت :بچه ها صبح بخیر .اما هیشکی جواب نداد.آقا پرسید بچه ها کسی نمیدونه در جواب صبح بخیر چی باید بگیم؟حامد کوچولوی کلاسم(الان سال دوم دانشگاس)با صدای بلند گفت:ایران.کلاس با گفتن این کلمه منفجر شد از خنده بچه ها و من و بازرس.

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

سه شنبه 9/1/1390 - 10:50 - 0 تشکر 302034

خاطره ی جالبی بود چه بامزه!

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
سه شنبه 9/1/1390 - 10:51 - 0 تشکر 302035

هر چی فکر کردم نتونستم تصمیم بگیرم چه خاطره ای رو بنویسم اما خاطره ای یادم اومد که خواهرم برام نقلش کرده بود.
روز اول مدرسه بود البته بهتره بگم دبیرستان دبیر خیلی منظم با لباس تمیز و اتو کشیده وارد کلاس شد و مرتب و منظم چادرش رو روی چوبلباسی انداخت برگشت که کارش رو شروع کنه و معرفی بچه ها و درس و خلاصه این جور چیزهاکه چادرش به طور عمودی بازاویه 90درجه افتاد توی سطل آشغال !!!!! فکرشو بکنید کل کلاس منفجر شد مطمئنم اگه من اونجا بودم تاساعت ها نمی تونستم جلوی خندم رو بگیرم

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
سه شنبه 9/1/1390 - 11:41 - 0 تشکر 302042

با نام خدا و سلام
خوش اومدین.خاطره جالب بود.
البته خودم خاطرات دیگه ای دارم که تو پستای بعدی میزنم منتظر همت عالی بقیه ام.

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

سه شنبه 9/1/1390 - 12:44 - 0 تشکر 302062

والا هرو روز تو دانشگاه تو كلاس اتفاقات جالب میافته كه اگر بخوام بنویسم دیگه جایی برای بقیه نیست البته بگم درسم میخونیم ولی شیطنت هم است خوب دانشگاه و دانشجو است دیگر

به وبلاگ من سر بزنيد
http://www.bia2allthing.mihanblog.com
درضمن منو با اسم (دختر بابا )ميتونيد تو گوگل پيدا كنيد
سه شنبه 9/1/1390 - 14:17 - 0 تشکر 302105

با نام خدا و سلام
بابا ما اهل یزدیم و بسیار قانع.
یکی رو برامون بنویسید هم کفایته.

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

جمعه 12/1/1390 - 14:24 - 0 تشکر 302952

سلام
سال اول دبیرستان بودیم که افراد کلاس دو گروه میشدن پنجشنبه ها یه گروه بیکار بودن و یه گروه کلاس تربیتی داشتن(یه همچین چیزایی یادم نیست!)من جزء گروهی بودم که بیکار بودیم اون هفته خلاصه اینکه رفتم دم در کلاس من که فراموش کرده بودم الان معلم سر کلاس هست برای اولین و آخرین بار با شدت با پا کوبیدم به در که باز بشه فکر کنید در که باز شد بچهها رو دیدم که ساکت روبروی معلم نشسته بودن
خشکم زد و سریع در رفتم البته باز خدا خیر بده بچهها رو که معرفت به خرج دادن و نگفتن که من رو میشناختن(-:

گاهي به آسمان خيالم عبور کن

شعر مرا نيم نگاهي مرور کن

دل مرده ام،قبول . . .!

تو اما مسيحا باش،

يک جمعه هم زيارت اهل قبور کن.

دوشنبه 15/1/1390 - 16:11 - 0 تشکر 303912

با نام خدا و سلام
بازم از سال 78 بگم و باز هم حامد کوچولوی کلاسم.
زنگ ورزش بود اوایل سال و بچه ها تو زمین خاکی مدرسه مشغول فوتبال.در حین بازی یکی از بچه ها یه پشت پا به اون یکی زد و اون افتاد .بچه ها همه گفتن خطا خطا خطا.ولی حامد کلاس که فوتبالش از بقیه بهتر بود(الانم عالیه بازیش)داد زد:نه خطا نبود آخه گریه نکرد.

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

سه شنبه 16/1/1390 - 13:42 - 0 تشکر 304225

سلام . سال 76 کلاس اول دبیرستان بودیم. ساعت اول با دبیری که اسمش رو گذاشته بودیم پرتقال درس داشتیم. یکی از بچه های شیطون کلاس بدون اینکه حواسش به کلاس باشه از پنجره کلاس پرید تو کلاس و بلند داد زد پرتقال . آقا نبودین ببینین که چه صحنه ای بود.

سه شنبه 16/1/1390 - 13:53 - 0 تشکر 304234

من سال 72 مدرسه رفتم.
فقط معلم اول و دوم خانم بودند و بقیه مرد.
چیزی که خیلی خوب یادم مونده اینه که آقایون معلما زنگای تفریح میرفتن توی اتاق استراحت و همگی سیگار می کشیدن. از قضا نمیدونم چجوری بود 1 بار کارم به اونجا افتاد.در اتاق رو که باز کردم فقط دود می دیدم و دود.
خیلی صحنه ی وحشتناکی بود واسم.
جالبه بگم که من کلاس دوم راهنمایی که رسیدم شروع کردم سیگار کشیدن!
از همه شون بدم میاد باید روزی جواب این رفتاراشون رو بدن.
البته من سالهاست که دیگه سیگار نمی کشم.

انسان همچون رودخانه است؛ هرچه عميق تر باشد، آرام تر و متواضع تر است.
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.