طبقه بندى سیستم ها
سیستمها را مىتوان به دو طریق طبقه بندى كرد: طبقه بندى بر اساس تعاملو یا نداشتن تعامل با محیط؛ و طبقه بندى بر اساس سطح پیچیدگى سیستم.
1- سیستمهاى باز و سیستمهاى بسته:
سیستمها از لحاظ تعامل و داد و ستد انرژىوامكانات با محیط خود، به دو دسته سیستمهاى باز و سیستمهاى بسته تقسیممىشوند.
سیستم بسته، سیستمى است كه با محیط خود هیچ گونه ارتباط و تعاملى ندارد. در حقیقت،این نوع سیستم هیچ انرژى و هیچ نوع ورودى اى از محیط خود دریافت نمىكند و درصورت دریافت انرژى از محیط، از بین خواهد رفت؛ مانند ذرّه اتم.
سیستم باز، سیستمى است كه با محیط خود ارتباط و تعامل دارد و از محیط انرژى و مواد دریافتمىكند. این نوع سیستم، دادههاى خروجى نیز به محیط مىدهد. همچنین، از محیط اثر مىپذیرد وبر محیط اثر مىگذارد؛ مانند انسان و سازمانها.
2- طبقه بندى سیستمها بر اساس پیچیدگى:
« بولدینگ » سیستمها را بر اساسپیچیدگى، به نُه سطح تقسیم كرده است؛ چنان كه هر طبقهاى نسبت به طبقه پیش،كاملتر، و علاوه بر ویژگى خود، از ویژگىهاى طبقه پایینتر نیز برخوردار است.
1 - سطح نخست، سطح ساختار ایستا و یا سطح چارچوبهاست. در این سطح،جغرافیا و آناتومى جهان هستى مورد بررسى قرار مىگیرد؛ مانند نقشههاى زمین ونمودار سازمان.
2 - سطح دوّم، سطح سیستمهاى پویا و ساده است. در این سطح، سیستمهاداراى حركتند، ولى حركات آنها ساده و از پیش تعیین شده است؛ مانند ساعت ودوچرخه.
3 - سطح سوم، سایبرنتیكى یا مكانیزمهاى خود تنظیم است. سیستمها در این سطح، خودتنظیم هستند و بدون دخالت عامل خارجى، تعادل خود را حفظ مىكنند؛ مانند ترموستات.
4 - سطح چهارم، سطح سیستمهاى باز یا سلولى است كه مرز میان موجوداتزنده و جمادات است.
5 - سطح پنجم، نباتى و یا گیاهى است كه در این سطح، سیستم از حسّ - هر چند به گونهضعیف آن - برخوردار است. و از نوعى تقسیم كار ساده - مانند تقسیم كار میان برگ و ساقه وریشه گیاهان - نیز بهره مىبرند.
6 - سطح ششم، حیوان است. در این سطح، سیستم از گیرندههاى اطلاعاتى - مانند چشم و گوش -برخوردار است و با دریافت اطلاعات به وسیله گیرندههاى حسّى توسط مغز، آنها را تجزیه وتحلیل مىكند و عكس العملى مناسب بروز مىدهد.
7- سطح هفتم، انسان است. هر یك از افراد انسان، یك سیستم خود آگاه است. در این سطح،سیستم، اهدافى خاص دارد و از گیرندههاى اطلاعاتى قوى برخوردار است و علاوه بر فكرمىتواند حوادث آینده را پیش بینى كند.
8- سطح هشتم، سازمانهاى اجتماعى است. سیستمها در این سطح بسیار پیچیدهاند.نظامهاى ارزشى، هنر و دانشهاى گوناگون، از جمله دانش مدیریت، در این سطح موردبررسى قرار مىگیرد.
9- سطح نهم، سیستمهاى ناشناخته - یا ماوراء الطبیعه - است كه دانش بشرى نتوانسته است بهآن راهى یابد.
سطوح نه گانه سیستمها را مىتوان در سه دسته گرد آورد :
دسته اوّل، كه شامل سطوح 1 و 2 و3 خواهد بود، بُعد فیزیكى و مكانیكى دارند و در حوزه علم فیزیكى و مهندسى بررسىمىگردند.
دسته دوم، شامل سه سطح پس از آن است كه بُعد بیولوژیكى دارند و در علومىچون گیاهشناسى، زیستشناسى و پزشكى از آن بحث مىشود.
دسته سوم، شامل سه سطحواپسین سیستمها است كه از انسانشناسى، علوم اجتماعى، هنر و مذهب بحث مىكنند
ویژگىهاى سیستمهاى باز:
پس از آشنایى با تعریف سیستم باز و جایگاه آن در سطوحسیستمها، باید گفت كه نظریه سیستمها، در قالب سیستم باز بیان شده است. همچنین،در بحث مدیریت، سازمانها از جمله سیستمهاى سطوح عالىاند كه ارتباط با محیط یكىاز ویژگىهاى آنهاست. از این رو، لازم است ویژگىهاى سیستم باز مورد بحثو بررسى بیشتر قرار گیرد. این ویژگىها عبارتند از:
1- ورودى داده: سیستم باز، به شیوه هایى گوناگون از محیط خارج، انرژىمىگیرد. ضرورت دریافت انرژى توسط سیستم، براى تحقق اهدافش و همچنین ادامهحیاتش، انكارناپذیر است؛ مانند ضرورت دریافت مواد مصرفى یك كارگاه و یا ضرورتغذا براى انسان.
2- فرایند : سیستم باز، مواد و انرژىهاى دریافتى را تغییر شكل داده، با فعل وانفعالات به محصول مورد نظر مبدّل مىكند.
3- خروجى ستاده: هر سیستم باز؛ مواد و انرژى دریافتى را به محصول مبدّلو به محیط خارج صادر مىكند.
4- گردش رویدادها: كار دریافت مواد و انرژى و تبدیل آن به محصول و سپسصدور آن به محیط خارج از سیستم، پایان كار آن نیست؛ زیرا سیستم با دریافت مجدّدانرژى، دوباره كار خود را آغاز مىكند و این فعالیتها تداوم مىیابد و به شكل گردشىتكرارى روى خواهد داد.
5- مرز سیستم : مرز هر سیستم، موجب جدایى و تشخیص آن از محیط است.سیستمهاى باز، مرزهایى قابل نفوذ دارند، در حالى كه مرز سیستمهاى بسته غیر قابل نفوذاست. تشخیص مرز سیستم در سطوح عالى سیستمها - مانند سیستمهاى اجتماعى -بسیار مشكل است.
6 - باز خور: سیستم باز، در باره عملكرد خود اطلاعاتى دریافت مىكند كه براساس آن، انحرافهاى احتمالى از مسیر را اصلاح مىكند. در حقیقت، سیستم باز بااستفاده از مكانیزم بازخور، بخشى از خروجى را، به عنوان ورودى، به داخل سیستم بازمىگرداند و بدین وسیله، حركات و فعالیتهاى بعدى را تنظیم مىكند.
7- آنتروپى منفى : آنتروپى، موجب زوال و نابودى سیستم است و از تمایلسیستم به كهولت و نابودى ناشى مىشود. یك سیستم، براى ادامه حیات، مجبور استبا این عامل مقابله كند. از این رو، سیستم باید براى مبارزه با نابودى و كهولت، نیروىجدید دریافت كند. به این عمل، آنتروپى منفى مىگویند.
8- تعادل: هر سیستم، متشكل از اجزا و خرد سیستمهاى گوناگون است كه ممكن است میانآنها تضاد و تعارض برقرار باشد. این تضاد و تعارض، حیات سیستم را با خطر مواجهمىسازد. از این رو، سیستم مىباید میان اجزاى درونى خود تعادل برقرار كند و در ارتباطخود با محیط نیز از تعادل برخوردار باشد.
9- ثبات: سیستمهاى باز، با دریافت نیرو و مواد از محیط، پایدارى و ثبات خود را حفظمىكنند و از استمرار و ثبات برخوردار مىشوند. در غیر این صورت، سیستم نمىتواند دربرابر تعهدهاى ناشى از تغییر و تحوّل محیط، مقاومت كند. بیشتر سلولهاى بدن انسان در هرسال مىمیرند و با سلول هایى نو جایگزین مىشوند، ولى ظاهر فیزیكى بدن، چندان تغییرنمىیابد. بنابر این، در حالى كه یك سیستم باز، در فرایند تبدیل دادهها به باز دادهها فعّالاست، تمایل سیستم به حفظ خود در طول زمان پابرجاست.
10 - هم نیروزایى تضایف: در اثر تعامل و همكارى اجزاى سیستم، بهره ورىافزون مىگردد. مفهوم هم نیروزایى آن است كه كلّ، از مجموع اجزاء بزرگتر است. براىنمونه، اگر در یك سازمان، به جاى اینكه هر بخش داراى واحد استخدام باشد، یكاداره استخدام فراگیر مشغول به كار باشد، بازدهى بیشتر خواهد داشت.
11- همپایانى: براى رسیدن به هدف و انجام هر كارى، راههاى گوناگون در پیشاست. در واقع، مفهوم همپایانى، به عنوان ویژگى سیستم، آن است كه مىتوان از راههاىگوناگون به وضعیت یا حالت نهایى واحد رسید. بنابراین، مدیران باید بدانند كه براىدستیابى به اهداف خود، مىتوانند از راههایى گوناگون بهره برند.