تبیان، دستیار زندگی

به نام خدا سلام

همونطور که می دونید دیروز توفیق نصیبمون شد تا بازدیدی از شهدای زنده ، جانبازان عزیزمون در مرکز توانبخشی جانبازان شهید بهشتی داشته باشیم

قبل از قرار دادن عکس ها تشکر می کنم از مدیریت انجمن دفاع مقدس ، فال نیک عزیزم و جناب عاشق ترین مرد زمین که این برنامه رو تدارک دیدن

و همچنین از همکاری بخش انجمن تبیان و آقای تقی زاده بزرگوار

*************

اینا تصویر اولیه و غیر حرفه ای از نگاه موبایل من هست 

انشاءالله گزارش کتبی همراه با تصاویر حرفه ای توسط دوستان قرار داده میشه

شاد باشین

لابی موسسه

دیگه وقت رفتنه

در راه رفتن هستیم

( ون آقایون )

رسیدیمو رسیدیم

" باید منتظر موند ! جانبازای عزیزمون دارن استراحت می کنن

جمعیت منتظر

گربه ی جالب !!!! آسایشگاه که فکر می کنم بیشترین سهم رو از عکس های ما داشت !

نمای بیرونی

( در مورد ظاهرش زود قضاوت نکنید ! چون خودتونم مثل ما متعجب میشید )

اجازه ی ورود داده شد

برای هممون این صحنه خیلی جالب بود

این عزیز تنها جانبازی بودن در آسایشگاه که می تونستن راه برن اما نمی تونستن حرف بزنن

منتظریم تا جانباز عزیزمون آماده بشن

اولین جانباز عزیز ما رو می پذیرن ( اسمشون در خاطرم نیست ، فقط از اهالی جنوب بودن )

کتابخونه ی ایشون

میز ایشون

با ایشون هم چند تا عکس یادگاری گرفته شد که توسط دوستان قرار داده میشه

میریم به دیدار جانباز بعدی که جنس حرفاش قشنگ بود

برامون حرف زد از آدمای خوب و آسمونی

آقای عبدالرضا شفیعی ( هنرمند هم هستن )

نذاشتن از خودشون عکس بگیریم اما رو در اتاقشون یه تصویر جالب بود

تصویر ملاقات آقای احمدی نژاد با ایشون

از ایشون هم خداحافظی می کنیم اما حرفاشونو تو دلمون و یادمون حفظ می کنیم

سر در یکی از اتاقها

عزیز بعدی که اسم کوچیکشون یادم هست ؛ امیر حسین

که برای خودش ماجرای جالبی داره

سقوط ته دره ، کما ، شیمیایی ، مادری که ازش مراقبت کرده و حالا پدرش

بعد از 12 سال ، هنوز خسته نشدن ، هنوز پروانه وار از پسرشون مراقبت می کنن

-------------------------

ایشون هم آقا موسی

عقربه های ساعت میگه ساعت بیست دقیقه به هفت ه

کم کم باید بریم

خداحافظی می کنیم از همه

میریم پایین و باز با این گربه مواجه میشیم

عکس یادگاری دسته جمعی با بچه ها میگیرمو میریم سمت ون

بعد از یه تهرانگردی میرسیم به ساختمون موسسه اما به در بسته میخوریم !

 ( نگران نباشید ! هر در بسته ای بالاخره یه روزی باز میشه  )

از دوستان خدا حافظی می کنیمو بازم یه خاطره از یه روز خوب حک میشه تو دل و یادمون

----------------

این هم نمایی از بلوار کشاورز و خ نادری

و منو نوای آسمانی بعد از حل معادله چند مجهولی نه اتوبوس میاد نه تاکسی از کجا بریم ؟! جوابهای معادله رو پیدا می کنیمو میریم خونه هامون

 ( قرار بود من دیشب عکس ها رو بذارم که متاسفانه ساعت 9 رسیدم خونه ، خسته و خوابالود ! )

جای همه دوستانی که نیومدن خالی ، به یادشون بودیم 

و باز هم تشکر از بانیان این بازدید 

***** تمام شد *****