تناسب اعمال با ثواب و عقاب
اعمال دنیایی، حیات آخرت انسان را تعیین میکند و رابطه دنیا و آخرت«کشت» و «درو» ست. لذا، به این اشکال که«میان اعمال انسان و عذاب با ثواب الهی تناسب وجود ندارد» به سادگی میتوان پاسخ گفت. زیرا، رعایت نکردن احکام شرع، همچون نماز و روزه، ملکه انسان را شکل میدهد، ملکه او هویتش را میسازد و در روز قیامت همان هویت دنیایی انسان است که ظهور و بروز میکند و اعمال خود انسان است که در عالم آخرت تجسم مییابد. بنابراین، عمل و مجازات دو چیز جدا نیست،بلکه یک چیز است و نباید همچون قانون یا قرار دارد تلقی شود تا تناسب بین گناه و کیفر در آن شرط باشد، بلکه این دو شبیه علت و معلولند.
عینیت عمل و جزا
طبیعی است که وقتی نوشیدن جرعهای زهر علت مرگ انسانی میشود،جای این اشکال نیست که علت با معلول تناسب ندارد و کسی نخواهد گفت یک لحظه اشتباه و نوشیدن اندکی زهر چرا با نتیجه عمل، که مرگ است، تناسب ندارد. مثل«عمل» و «جزا»ی آن مثل نوشیدن زهر و «مرگ» است. البته، بحث تجسم اعمال از علت و معلول بالاتر است زیرا، بحث از«عینیت» است. یعنی،«عمل» و «جزا» عین یکدیگرند.
«...وان کان خیرا فخیرا وان کان شرا فشرا.» [1]
پس، هر چه در عالم آخرت مهیاست، به وسیله خود انسان از پیش فرستاده شده است.
عمل و جزا نظیر وجود ذهنی و وجود خارجی است. یعنی، این دنیا همچون وجود ذهنی است و جهان آخرت نظیر وجود خارجی است. این دو وجود یک حقیقت واحدی هستند و تفاوتشان در این است که وجود ذهنی مقداری ضعیفتر از وجود خارجی است.با این بیان معلوم شد که اصل اشکال وارد نیست.
توبه
نکته دیگری که در این مقام باید یادآوری شود،مسئله توبه و بخشش گناهان است. زیرا، با مطالبی که در مورد اعمال و جزا گفته شد، این شبهه در ذهن شکل میگیرد که اگر عمل و جزا دو وجود از حقیقت واحدی هستند، پس، چگونه جزای گناهان با توبه آمرزیده میشود و انسان به نتیجه اعمالش گرفتار شد؟
آنچه از روایات استفاده میشود این است که توبه از گناه موجب خلاصی از آتش جهنم و رهایی یافتن از مار و مورهای قبر و عذاب در برزخ و گرزهای آتشین جهنم و غل و زنجیرها و زقوم و حمیمها است.
و قرآن نیز در این باره میفرماید:
« قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا .» [2]
ای بندگان من که بسیار گنه کردهاید، از رحمت خدا مأیوس نشوید، همانا خداوند همه گناهان را میآمرزد.
گناه هر چه سنگین باشد ، نباید از رحمت الهی ناامید شد. زیرا:
«... وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ.» [3]
از رحمت بی منتهای خدا ناامید نباشید، چه از رحمت خداوند مأیوس نمیشوند مگر کافرین.
بنابراین،کسی که توبه کند و به سوی خدا باز گردد، خداوند گناهان او را میآمرزد و میفرماید:
«کسی که از گناه توبه کرده باشد همچون کسی است که گناهی نکرده است.» [4]
از این بحث نتیجه میشود که بر اثر توبه خداوند گناهان انسان را میآمرزد. اما،در بحث تجسم اعمال گفتیم که گناهان انسان تجسم مییابد و در عالم آخرت با گنهکار خواهد بود. حال ممکن است این سؤال پیش آید که«پس از توبه اعمال تجسم یافته انسان چه خواهد شد؟!»
در این باره به دو نظر اشاره میکنیم.
نظر مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی(کمپانی)
مرحوم کمپانی، که مردی عارف بود، میفرماید: بین توبه کننده و گناهانش جدائی افکنده میشود و اعمال زشت تجسم یافته از او دور میشوند. این همان درخواست گنهکاران، در روز قیامت است،که هرگز اجابت نمیشود.
«یوم تجد کل نفس ما عملت من خیرا محضرا و ما عملت من سوء تود لو ان بینها و بینه امدا بعیدا.» [5]
یعنی عمل زشت و نیک هر دو، در روز قیامت، حاضر میشوند و گنهکار آرزو میکند که بین او و اعمالش فاصله یادی افتد.
مرحوم محقق کمپانی میفرماید:«توبه» بین اعمال زشت انسان و خود وی چنان فاصلهای میاندازد که آن اعمال دست و پا پیچ او و باعث عذابش نخواهند شد. ایشان غفران را نیز به همین معنا میگیرد.
کلام امام خمینی در توبه و اثر آن روی اعمال
استاد بزرگوار ما، رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی، در این باره میفرماید: توبه اعمال زشت و گناهان گنهکار را معدوم میکند و پرونده سیاه انسان با آب توبه شسته میشود. به سخنی دیگر اعمال ناپسند انسان که در روز قیامت به صورت سگ و مار و مور و عقرب و زقوم و حمیم و زنجیرهای آتشین تجسم مییابد، در اثر توبه از بین میرود و شعلههای فروزان جهنم خاموش میشود.
نظر تحقیق
ظاهراً حق با استاد بزرگوار ما است. زیرا، قرآن میفرماید: ای گنهکار پیشآی که اگر آمدی گناهت را نابود میکنم. یعنی، گناهکاران به جهنم میروند و در آنجا مدتی بسیار طولانی در خواری و ذلت خواهند بود، مگر آنان که توبه کنند. نامه سیاه توبه کنندگان نابود میشود، و جای آن را نامه درخشان میگیرد و خداوند تعالی اعمال زشت آنان را به اعمال نیکو بدل میکند. این نامه درخشان ثواب توبه آنان است.
«... إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا.» [6] ؛...مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و به خدا ایمان آورند، و عمل صالح انجام دهند. پس، خداوند گناهان ایشان را بدل به ثواب گرداند که خداوند در حق بندگان بسیار آمرزنده و مهربان است.
مؤمن به جهنم نمیرود
در روایات میخوانیم: حتیالمقدور مؤمن به جهنم نمیرود. او را در دنیا با فقر و مصیبت و رنج، که کفاره گناهان است، پاک میکنند در صورتی گناهانش بیش از اینها باشد، هنگام مرگ بدو سخت میگیرند تا آمرزیده شود. اگر همچنان گناه آلوده باشد، با فشار قبر و عذابهای برزخ آلودگیهایش زدوده میشود، اگر همچنان باقی بود با دشواری روز قیامت پاک میشود و اگر با همه این مقدمات آمرزیده نشد، به جهنم میرود و آنقدر در آتش آن میسوزد و عذاب میکشد تا کدورتهایش زدوده پاک شود. سپس او را از دوزخ بیرون آورند و در حوض کوثر تطهیرش کرده و روانه بهشتش میکنند.
جهنم یکی از الطاف بزرگ الهی
گفتار حکیمانه امام خمینی، که جهنم«جهنم یکی از الطاف بزرگ الهی، است»، آشکار میشود. زیرا، جهنم به مثابه زدودن کدورتها و تطهیر انسان است و هویت انسانی را که در اثر گناه به خوک تبدیل شده است، دوباره به هویت انسانی بدل خواهد کرد.
البته، اینها همه برای کسانی است که زمینه داشته باشند. اما، کسانی که فاقد زمینهاند، به آتش جهنم پاک نخواهند شد، و تا ابد در آتش جهنم خواهند ماند که:
« إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاء »[7] ؛ هر آینه خدا گناه کسانی را که به او شرک آورند نمی آمرزد ، و گناهان ، دیگر را برای هر که بخواهد می آمرزد .
اثر توبه روی نفس
همانگونه که پیشتر اشاره رفت، اعمال انسان دارای آثاری است:
اول- تجسم اعمال در آخرت به یکی از دو معنائی که گذشت.
دوم- اثری که روی نفس باقی میگذارد و آن عبارتست از این که کردار و گفتار و نیات ما یا جنبه انسانیت ما را شکوفا میکند و یا انسانیت ما را به حیوانیت مبدل میسازد.
اثر دیگری که در این مقام قابل تذکر است این است که اعمال و نیات بر دل ما اثر میگذارد و دل ما را نورانی یا تیره میکند.
قرآن در این باره چنین میفرماید:
«... فَوَیْلٌ لِّلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکْرِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ» [8] ؛ وای بر آنان که دلشان از عدم ذکر خدا تیره است، اینان در ضلالت و گمراهی روشنی هستند.
سخن حق در دل سنگ اینان بی اثر است، چون به احکام شرعی و نماز و روزه اهمیت نمیدهند. اما، آنان که به احکام الهی متعبدند و در حفظ بیتالمال، خدمت به مردم و شاد کردن دل مسلمانان کوشا هستند، دلشان نورانی و با صفاست و دلی که نورانی باشد محل نزول رحمت الهی است.
اثر علت و معلولی اعمال
اثر چهارم اعمال و نیات ما اثر علت و معلولی است. یعنی گناه انسان و خانوادهی او را گرفتار میکند و عاقبت گنهکار و خانوادهاش به خیر نمی انجامد. نه تنها عاقبت گنهکاران ختم به خیر نمیشوند، بلکه عاقبت فرزندانشان نیز به خیر نمی انجامد. قرآن تقوا و سخن راست والدین را عاملی برای نیکفرجامی فرزندان معرفی میفرماید:
« وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافًا خَافُواْ عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَلْیَقُولُواْ قَوْلاً سَدِیدًا.» [9]
کسانی که بیم آن دارند که کودکان ناتوان و زیردست از آنها به جای بماند، باید از خدا بترسند، و سخن به اصلاح و درستی بگویند.
تقوا و شهادت به حق علت نیکبختی فرزندان است. با این بیان، نمیتوان گفت که چرا گناه والدین دامن فرزندان را میگیرد. زیرا، این دو از سنخ علت و معلول است و این آتشی است که والدین به درون خانوادهی خویش میزنند و تر و خشک را با هم میسوزانند. و قرآن اینگونه فتنهها را چنین هشدار میدهد:
«وَاتَّقُواْ فِتْنَةً لاَّ تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنكُمْ خَآصَّةً .» [10] ؛بترسید از بلائی که چون آید تنها مخصوص ستمکاران شما نباشد.
همچنین، یک نزاع جزئی و بی اساس در جبهه یا شهر تحقیر یک مسلمان و... ممکن است تنها به خود ستمکار برنگردد، بلکه همه را در آتش خود بسوزاند. کار نیکوکردن نیز علت نیک فرجامی نیکوکار و فرزندانش میشود، مثلاً کار خیر پدر و مادر نه تنها بدانها برمیگردد، بلکه باعث سعادت فرزندانشان نیز میشود.
پاسخ به یک پرسش
گاهی در برخی روایات ثواب برخی اعمال برابر است با ثواب مثلاً هزار حج این گونه روایات را توضیح دهید.
در این باره باید به چند نکته توجه داشت:
1. باید توجه داشت که ثواب دو گونه است؛ 1. ثواب حقیقی، 2. ثواب حکمی توضیح مطلب آن که برخی اعمال آثار تکوینی برای فرد دارد و قابلیتی در فرد ایجاد میکند که منشأ آثار در دنیا و آخرت میباشد. مانند آثار شهادت و خون شهید. اما گاهی برخی از اعمال به تفضل الهی اعتبار ثواب شهید به او داده میشود و هم طراز میشود مانند اینکه روایت شده: «من مات علی حب محمد و ال محمد مات شهیداً» ؛ «هر کس بر محبت محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) بمیرد، شهید از دنیا رفته است»،(بحار، ج 27، ص 233، ب 13)
البته اعتبار ثواب حکمی نیز گزاف نیست بلکه بیانگر همسانی با آن عمل حقیقی باشد و چه آثار معنوی و اجتماعی آن را دارا باشد.
2. تأثیرگذاری اعمال در روحیه معنوی انسان و آثار اجتماعی آن متفاوت است. لذا طبقه بندی ثواب اعمال غیر قابل انکار است. گاهی اهمیت یک عمل را میتوان از مقایسه پاداش آن عمل با اعمال دیگر مشخص کرد. به طور مثال، از امام صادق(علیه السلام) روایت شده: «قضاء حاجأ المؤمن افضل من طواف و طواف و طواف حتی عد عشراً» ؛ «برآوردن نیاز مؤمن از طواف [خانه خدا] برتر است. و همین گونه شمرد تا ده طواف»، (حر عاملی، محمد، وسایل الشیعه، ج 9، نامه 42، ح 1)
این گونه روایات اهمیت کارهای اجتماعی و رفع نیاز مردم را برجسته میکنند.
هم چنین گاهی اثر معنوی یک رفتار بسیار عمیق است مانند شرکت در مجالس امام حسین(علیه السلام) و گریه برای مظلومیت آن حضرت، که موجب تلطیف روحیه بسیاری و توبه بسیاری شده است و اصلاح فرد و اصلاحات در جامعه را به ارمغان آورده است. لذا در روایات از ثواب آن معادل با هزار حج یاد شده است و اهمیت آن برجسته شده است، (بحار، ج 27، ص 233، ب 13)
3. گاهی برخی روایات ثواب اعمال، جهت نهادینه کردن یک هنجار و رفتار دینی در جامعه میباشد و منظور از عدد هزار و غیره کنایه از زیادی ثواب میباشد.
4. باید دانست انجام هر کار نیکی از جهت کمیت و کیفیت دارای مراتب و شرایط است. و ثوابی که ذکر شده برای کسانی است که با اخلاص و شرایط کامل اعمال را انجام داده باشند و به تناسب دیگران نیز بهرهمند میشوند.
5. البته باید دانست ثواب هیچ عمل مستحبی نمیتواند جانشین عمل واجب شود. لذا اگر روایت شده باشد که ثواب روزه عید غدیر ثواب شصت سال روزه را دارد، (حر عاملی، وسائل شیعه، ج 10، ص 442) نشانه فراوانی ثواب است نه جایگزینی یک روزه مستحبی به جای شصت سال روزه واجب باشد.
پی نوشت ها :
1 علمالیقین، فیض کاشانی(ره)، صفحه884، جلد2.
2. سوره زمر، آیه53.
3. سوره یوسف، آیه87.
4. وسائل الشعیه، ج11، ص358.
5. سوره آل عمران، آیه30.
6. سوره فرقان، آیه70.
7. سوره نساء، آیه116.
8. سوره زمر، آیه22.
9. سوره نساء، آیه9.
10. سوره انفال، آیه25.
فرآوری : محمدی
بخش قرآن تبیان
منابع :
کتاب معاد در قرآن
آیت الله مظاهری
سایت جواب