تبیان، دستیار زندگی
2. یكى دیگر از فرزانگان قم، «حسین بن اشكیب» است . «كشّى» او را چنین وصف مى‏كند: «هوالقمى خادم القبر... عالم متكلم مؤلف لكتب.» (40) او از دانشوران كلامى قم بود. وى مدتى در قم افتخار خدمتگزارى به آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قم در عصر امام حسن عسکری علیه السلام (2)


2. یكى دیگر از فرزانگان قم، «حسین بن اشكیب» است. «كشّى» او را چنین وصف مى‏كند:

«هوالقمى خادم القبر... عالم متكلم مؤلف لكتب.» (40)

او از دانشوران كلامى قم بود. وى مدتى در قم افتخار خدمتگزارى به آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام را داشته و یكى از حلقه‏هاى پیوند تشیع قم با حوزه سمرقند بوده است كه در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجرى شكل گرفت.

نجاشى از دو اثر او به نام: «الرّدّ على من زعم انّ النّبىّ صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله‏ و سلم كان على دین قومه» و «الرّدّ علىّ الزّیدیّة» یاد كرده است.(41)

3. از چهره‏هاى دیگر این دوران، «محمد بن خالد برقى» و فرزند نامورش «احمد بن محمد» مى‏باشند. كتاب «المحاسن» احمد برقى، دائرة المعارفى مشتمل بر احادیث امامان در زمینه‏هاى معارف دینى از قبیل اخلاق و تفسیر است. از جمله تألیفات وى كتاب «التبیان فى اخبار البلدان» در باره جغرافیاى تاریخى دنیاى اسلام است.(42)

4. یكى دیگر از رجال نامور این دوران، «على بن الحسین بن موسى بن بابویه» است. «شیخ عباس قمى» در شأن او چنین مى‏نگارد:

«... العالم الفقیه المحدّث الجلیل، بل شیخ القمیین فى عصره و فقیههم و ثقتهم، صاحب المقامات العالیه و الدّرجات الرّفیعة.»

«شهید» در ذكرى نیز او را چنین مى‏ستاید:

«اِنّ الاصحاب یأخذون الفتاوى مِن رسالة على بن بابویه اذا اعوزهم النّص ثقةً و اعتماداً علیه؛ مكانت و وثاقت «على بن بابویه» چنان است كه فتواى او هنگامى كه نصّ و روایتى پیدا نمى‏شد، منبع فتاواى فقهاى ما بود.»(43)

از این رو، برخى معتقدند: در شأن او توقیعى بدین شرح از سوى امام حسن عسكرى علیه‏السلام صادر شده‏ است:

«اما بعد أوصیك یا شیخى و معتمدى و فقیهى أباالحسن علىّ بن الحسین القمى؛ وفّقك الله لمرضاته، و جعل من صلبك أولاداً صالحین برحمته، بتقوى الله و اقام الصّلاة و ایتاء الزّكاة فانّه لاتقبل الصّلاة من مانعى الزّكاة... و علیك بالصّبر و انتظار الفرج فانّ النّبىّ صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله ‏و سلم قال: افضل اعمال امّتى انتظار الفرج.»(44)

از آن جا كه رحلت ابن بابویه در سال 329 ق. بود و در زمان امام حسن عسكرى علیه‏السلام 20 سال بیش‏تر نداشت، بیان چنین تعابیر و القابى موجب تردید بعضى از بزرگان در صدور این توقیع، گردیده است.

5. چهره دیگرى كه بسیار فروزان است، دانشور نامى «سعد بن عبدالله» مى‏باشد. «نجاشى» در وصفش مى‏گوید:

«سعد بن عبدالله بن ابى خلف الاشعرى القمى ابوالقاسم شیخ هذه الطّائفة و فقیهها و وجهها... .»(45)

بعضى معتقدند: او به محضر امام حسن عسكرى علیه‏السلام شرفیاب گردید. نجاشى مى‏نویسد:

«و لقى مولانا ابامحمّد علیه‏السلام و رأیت بعض اصحابنا یضعّفون لقاءه لأبى محمد علیه‏السلام و یقولون هذه حكایة موضوعة علیه؛ والله اعلم.»(46)

برخى دیگر، این دیدار را تكذیب مى‏كنند. او در سال 299 یا 301 ق. رحلت كرد. وى كتاب‏هاى فراوانى دارد.

6. از جمله ستارگان این آسمان، «محمد بن حسن صفّار قمى» است. «نجاشى» در شرح حالش مى‏نویسد:

«كان وجهاً فى اصحابنا القمیین ثقة عظیم القدر... توفّى بقم سنة تسعین و مأتین؛(47) او سیماى تابناك حوزه حدیثى قم و بسیار جلیل القدر است... وى در سال 290 ق. در قم رحلت كرد.»

انقلابیّون قم

قم در زمان امام حسن عسكرى علیه‏السلام كانون فرهنگ شیعى بود؛ از این رو، مردم به بهانه‏هاى مختلف از پرداخت خراج به دولت بنى‏عباس امتناع مى‏ورزیدند. مردمى كه در یك نوبت، احمد بن اسحاق 160 كیسه طلا و نقره آنان را به پیشگاه امام حسن عسكرى علیه‏السلام نثار كرد، به بهانه كسر خراج، پرچم انقلاب را علیه حكومت بغداد برافراشتند. «بلاذرى» در این راستا چنین مى‏نویسد:

«به روزگار ابوعبدالله معتز ـ پسر متوكل ـ مردم قم باز پیمان بشكستند. معتز، موسى بن بُغا را بدان جاى فرستاد. موسى خود از جانب او امارت جبل داشت تا با طالبیان كه در طبرستان قیام كرده بودند، بجنگد. وى قم را به جنگ فتح كرد و خلقى بسیار بكشت. المعتز نامه‏اى به او نوشت كه گروهى از سرانِ ایشان را نزد وى فرستد.»(48)

معتز در سال 255 ق. درگذشت. برادرش، «مهتدى» به جاى او نشست. او نیز در سال 256 ق. درگذشت و «معتمد» جاى او را گرفت. مردم قم بار دیگر در زمان معتمد شورش كردند و «حسین كوكبى» و یارانش را یارى نمودند تا بر قزوین و زنجان تسلط یافته، حكومت مستقل تشكیل دهند. مردم قم این بار نیز از پرداخت مالیات به حكومت بغداد خوددارى كردند. در سال 258 ق. «معتمد»، موسى بن بُغا را كه والى بلاد جبل بود، مأمور كرد تا قزوین و زنجان را از دست سادات علوى بیرون آورد و شعله انقلاب قم را فرو نشاند. او «عبدالرّحمن بن مفلح ترك» را همراه سپاهى بزرگ به قم روانه داشت. مردم قم او را به شهر راه ندادند؛ ولى او با نیرنگ، شبانه خود را به درون شهر رساند و رهبران نهضت را قتل عام و گروهى را نیز زندانى كرد. مردم متوارى شدند؛ او شهر را ویران كرد و خراج چهار ساله قمیّون را وصول كرد و به سمت رى رفت و به موسى پیوست.

«تفرشى»، نویسنده «نقد الرّجال» در این باره مى‏نویسد:

«لمّا توجّه موسى بن بغا الى قم فوطئها وطئة خشنة و عظم بها ما كان فعل بأهلها فكتبوا بذلك الى ابى محمّد علیه‏السلام صاحب العسكر یسألونه الدّعاء لهم فكتب الیهم: ان ادعوا بهذا الدّعاء فى و تركم(49)؛ پس از بیداد موسى بن بغا به مردم قم، آنان به ساحت مقدس امام عسكرى علیه‏السلام متوسل شدند و از آن حضرت خواستند تا دعایى به آنها یاد دهد و شرّ آن ستمگر را از آنان رفع نماید... .»

حضرت دعایى بسیار طولانى به آنان آموخت كه در قنوت نمازهاى خود ـ خصوصاً نماز وترـ بخوانند تا خداوند شرّ آن ستمگر را برطرف نماید:

«اَللّهُمَّ وَ لاتَدَعْ لِلْجَوْرِ دَعامَةً اِلاّ قَصَمْتَها وَ لا جُنَّةً اِلاّ هَتَكْتَها، وَ لا كَلِمَةً مُجْتَمِعَةً اِلاّ فَرَّقْتَها... اَللّهُمَّ فَكَوِّرْ شَمْسَهُ، وَ حَطِّ نُورَهُ، وَ اَطْمِسْ ذِكْرَهُ، وَ ارْمِ بِالْحَقِّ رَأْسَهُ، وَ فَضِّ جُیُوشَهُ، وَ ارْعَبْ قُلُوبَ اَهْلِهِ...»(50)

نامه‏اى ماندگار

لطف و احسان امام نسبت به مردم قم فراوان بود. در نامه‏اى كه آن حضرت براى اهل قم نوشت، از خداوند متعال براى آنان آرزوى رحمت، عمر طولانى، رشد و هدایت نمود:

«أَنَّ اللهَ تَعالى بِجُودِهِ وَ رَأْفَتِهِ قَدْ مَنَّ عَلى عِبادِهِ بِنَبیِّهِ مُحَمَّدٍ بَشیراً وَ نَذیراً وَ وَفَّقَكُمْ بِقَبُولِ دینِهِ وَ اَكْرَمَكُمْ بِهِدایَتِهِ وَ غَرَسَ فى قُلُوبِ اَسْلافِكُمُ الْماضِینَ رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِمْ وَ اَصْلابِكُمُ الْباقینَ تَوَلّى كِفایَتَهُمْ وَ عَمَّرَهُمْ طَویلاً فى طاعَتِهِ، حُبَّ الْعِتْرَةِ الْهادِیَةِ فَمَضى مَنْ مَضى عَلى وُتَیْرَةِ الصَّوابِ وَ مِنْهاجِ الصِّدْقِ وَ سَبیلِ الرَّشادِ.»(51)

امام علیه‏السلام نامه‏اى با مضامین عالى براى مردم قم ارسال داشت و در پرتو دعاى خود آنان، گذشتگان و آیندگانشان را مشمول لطف خویش قرار داده، زندگى سرشار از صفا و معنویت را براى آنان در سایه سار هماى امامت و عترت هادى، در پیمودن منهج پارسایى و امامت خواستار شد.

پی نوشت‌ها:

40. همان.

41. رجال نجاشى، ج 1، ص 44، ش 88.

42. حیات فكرى و سیاسى امامان شیعه، رسول جعفریان، ص 555.

43. سفینة ‏البحار، ج 1، ص 110.

44. همان؛ بحارالانوار، ج 50، ص 317، ح 14/ روضات الجنّات، ج 4، ص 273، ش 397/ مناقب آل ابیطالب(ع)، ج 4، ص 425.

45. رجال نجاشى، ص 177، ش 467.

46. همان.

47. همان، ص 354، ش 948/ فهرست، شیخ طوسى، ص 170، ش 622.

48. فتوح البلدان، ترجمه آذرنوش، ص 74.

49. نقدالرّجال، ص 331.

50. بحارالانوار، ج 85، ص 229 و 230.

51. همان، ج 50، ص 317، ح 14/ مناقب آل ابیطالب(ع)، ج 4، ص 425/ الكنى والالقاب، شیخ عباس قمى، ج 3، ص 71/ معادن الحكمة فى مكاتیب الائمّه، فیض كاشانى، ص 264.

"غلامعلى عباسى"

منبع:

مجله كوثر، شماره 60 .

لینک مقالات مرتبط:

- مبارزات امام حسن عسكرى علیه السلام

- درس‌هایی برای زندگی

- شیعه یا محب؟!

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.