تبیان، دستیار زندگی
اشاره: در مورد کتاب «مسئله حجاب» که مجموعه سخنرانی های استاد مرتضی مطهری برای انجمن اسلامی پزشکان است، مطالب زیادی گفته و نوشته شده که بیشتر شرح و بسط موضوع و محور کتاب یعنی همان پوشش و حجاب بوده است. اما حدود ده سال پس از ش...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مسأله "مسأله حجاب"..!*

اشاره: در مورد کتاب «مسئله حجاب» که مجموعه سخنرانی های استاد مرتضی مطهری برای انجمن اسلامی پزشکان است، مطالب زیادی گفته و نوشته شده که بیشتر شرح و بسط موضوع و محور کتاب یعنی همان پوشش و حجاب بوده است. اما حدود ده سال پس از شهادت استاد، انتشارات صدرا کتاب دیگری را منتشر کرد که حاوی حاشیه هایی بر کتاب مسئله حجاب بود و پاسخ هایی که به آنها داده شده بود. نام کتاب اخیر «پاسخ های استاد به نقدهایی بر کتاب مسئله حجاب» انتخاب شد، اما اهمیت کتاب دوم از آن جهت بود که نشان دهنده ی حواشی و واکنش های قشر خاصی از مذهبیون جامعه و بیانگر فضایی بود که کتاب اوّل یعنی «مسئله حجاب» در آن شکل گرفته بود. متن حاضر اشاراتی به این دو کتاب دارد. پراکندگی و عدم تمرکز اشارات متن نیز ناشی از پراکندگی نقدها یا به قول استاد «بهانه ها» یی است که طرح شده است.
کتاب که درآمد، یک نسخه اش را دست گرفته بودند و رفته بودند پیش آقا که این شاگردتان نصف تهران را با این کتابش بی حجاب کرد؛ آقا هم در جوابشان فقط یک جمله گفته بود، همان جمله ی خودشان با یک تفاوت کوچک، به جای «بی حجاب» گفته بود «با حجاب».


شما فریب خورده اید

ذیل عنوان «چهره و دو دست (وجه و کفیّن)» نوشته بود: «... [ما] طرفدار فلسفه ی دیگری هستیم و آن فلسفه این است که لزومی ندارد زن الزاماً به درون خانه رانده شود و پرده نشین باشد بلکه صرفاً باید... هر نوع لذت جنسی اختصاص داشته باشد به محیط خانواده، و کانون اجتماع باید پاک و منزّه باشد... بنابراین زن می تواند هر نوع کار از کارهای اجتماعی را عهده دار شود.»

برایش نوشته بودند؛ برای هر پاراگراف که ممکن بود چیزی در موردش نوشت؛ تعلیقه نوشته بودند. مثل تعلیقه هایی که طلبه ها برای کتاب استادشان می نویسند. اتفاقاً این یکی هم برای استادش نوشته بود: «رعایت این فلسفه، وقتی امکان دارد که زن محصور در خانه باشد والا هر چه پای زن به اجتماع بیشتر باز شود؛ زمینه برای تمتـّعات عمومی و زنا فراهم تر می گردد... هیچ گاه طبقه ی عفیف و متدین مردم به حجاب ایراد نمی گیرند؛ همیشه ایراد گیری ها از ناحیه ی مردم نانجیب یا فریب خورده های آنان است. دکتر... در مطبش یک مینی ژوب پوش درجه ی یک را به عنوان سکرتر استخدام می کند و در جلسات آقای مطهری شرکت می کند و منافقانه اظهار می کند که به اسلام پایبند است و آقای مطهری هم فریب او و امثال او را می خورد.»

استاد هم تعلیقه ی شاگرد را بی جواب نگذاشته بود:

«در پایین صفحه نوشته اید دکتر... (که شما را معالجه کرده است) منافق است. آری این است پاداش کسی که بیش از ده سال، صمیمانه به فکر و روح شما خدمت کرده است و آن است پاداش کسی دیگر که به تن شما (و ظاهراً بدون ویزیت) خدمت کرده است. شما چگونه به شخص به صِرف اینکه یک گناه مرتکب شده و زنی مینی ژوب پوش استخدام کرده، تهمت نفاق می زنید و چه مجوزی دارید؟ این نسبت ها حرام است و موجب فسق. آنچه من در این حواشی می بینم آن قدر خالی از موازین اخلاقی است که گاهی تردید می کنم، جواب بگویم. ...»


اینها را شما به دین اضافه کرده اید

از «تاریخ تمدن» ویل دورانت و «نگاهی به تاریخ جهان» جواهرلعل نهرو نقل کرده بود که گفته بودند اصلاً حجاب به خاطر تأثیرپذیری اعراب از ایرانی ها و دیگر اقوام وارد اسلام شده است.

«سخن درستی نیست. فقط بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غیرعرب، حجاب از آنچه در زمان رسول اکرم وجود داشت؛ شدیدتر شد؛ نه اینکه اسلام اساساً به پوشش زن هیچ عنایتی نداشته است.»

به همین مقدار بسنده کرده، چندین جای دیگر هم بین حکم و توصیه اخلاقی، تمایزاتی قایل شده بود. اما... «آنچه مولف به عنوان توصیه های اخلاقی ذکر کرده است، از همان اول در اسلام به وسیله ی اولیاء دین بیان شده بود و همان موجب بوده است که کسانی با دقت بیشتر به دستورهای اسلام عمل می کرده اند و در امر حجاب بیشتر شدّت عمل به خرج بدهند، چنان که امروز همین طور است.»

و مولّف... .

«آنچه بعدها حتی در میان متشرعین، تحت تأثیر عادات و عرف ها پیدا شد، مافوق توصیه های اخلاقی اسلام است. در عرف های متأخر حتی ذکر نام همسر نوعی کشف عورت تلقی می شود. پیغمبر اکرم(ص)، امیرالمومنین و سایر ائمه اطهار در محاورات خود نام همسرشان را می بردند که خدیجه یا فاطمه یا امّ حمیده چنین و چنان کرد ولی امروز اگر یک مرجع تقلید، نام همسر خود را بدون تعبیراتی از قبیل «اهل بیت» یا «والده ی فلانی» یا «خانواده» و امثال اینها ببرد، کاری زشت تلقی می شود؛ در صورتی که رسول اکرم از همسرش با کلمه «حمیرا» تعبیر می کند که نشان دهنده ی زیبایی و رنگ پوست اوست. امروز یک ملّای معروف و مورد توجه عوام اگرهمسرش سرتاپا پوشیده نباشد و بخواهد از جلوی جمعی عبور کند، امری مستنکر تلقی می شود.»


نقد اباطیل و آدم های مصلحت نشناس

«هنگامی که قانون مدنی ایران تدوین شد، هنوز از برده فروشی در بعضی از نقاط دنیا اثری به جا بود و در ایران نیز با اینکه این کار علی الظاهر از میان رفته بود، ولی باز در مغز قانون گذاران آثاری از برده فروشی و آزار به زیردستان وجود داشت. زن را در آن دوره چون «مستأجره» می پنداشتند...

اگر صدای زن را نامحرم می شنید، آن زن بر شوی خود حرام می شد. خلاصه مردان آن دوره زن را چون ابزاری می دانستند که کار او منحصراً رسیدگی به امور خانه و پروردن فرزند بود...»

قبل از این پاراگراف نوشته بود: «در کتاب انتقاد بر قوانین اساسی و مدنی ایران- صفحه ی 27»؛ مسئله حجاب پر بود از این ارجاعات، از راسل گرفته تا ویل دورانت همه آنهایی را که فکر می کرد حرفهایی زده اند که ممکن است تأثیرگذار باشد، پاسخ می داد. دیگرانی هم بودند که اعتقاد داشتند، لزومی ندارد به این حرف ها پرداخت، برایش نوشته بودند «نقل این اباطیل در کتابتان زائد است» به آنها هم این طور پاسخ داده بود: «این اباطیل همانهاست که همه روزه در صدها هزار نسخه در جراید و مجلات، نوشته می شود و در مغزهای جوانان مسلمان فرو می رود و بالاخره یک بدبخت مصلحت نشناسی مثل من لازم است که علی رغم منافعی که در میان عوام دارد، با این اباطیل درگیر و روبه رو شود تا لااقل یک عده بفهمند که هستند اشخاصی که می توانند به اینها پاسخ گویند.»


مرده شوی فضول ها را ببرد

وقتی قرار می شد در یک مورد خاص تحقیق کند حرفی را که مطمئن می شد که موثق و صحیح و مناسب است، از هر کسی که بود نقل می کرد، فرق نمی کرد از یک روشنفکر اروپایی باشد یا از یکی از کتب حدیث اهل سنت. آن قدر به این مسئله مقیّد بود که گاه باعث می شد بعضی ها از کوره در بروند.

«مرده شوی، صحیح مسلم را ببرد که دست از سر ِ ما برنمی دارد. گمان کنم استاد در این ایام، کتب صحاح را مطالعه می کرده اند و هر چه به نظرشان مناسب این کتاب [مسئله حجاب] بوده است؛ والاّ نمی خواهند بگویند که در کتاب های دیگر، مطلبی در این باره یافت نمی شده است.»

برای این تعریف که آن را ذیل یکی از نقل قول هایش از کتاب صحیح مسلم (از کتب حدیث اهل تسنّن) در کتاب مسئله ی حجاب نوشته شده بود، چند خطی هم پاسخ نوشت. پاسخی که کمی هم آمیخته با طنزی تلخ است: «ایّاک اعنی و اسمعی یا جاره بدیهی است که حضرت تعلیقه نویس هرگز در مورد کتابی که به هر حال به علم اجمال، دهها و شاید صدها حدیث نبوی قطعی دارد؛ چنین تعبیری نمی کند: مرده شوی، فضول ها را ببرد که از این کتاب ها نقل می کنند.»

اسلام مهم تر است یا حیثیت حضرات؟

«امّا این که چطور شد در عصر اخیر به جای اصطلاح رایج فقها یعنی ستر و پوشش، کلمه ی حجاب و پرده و پردگی شایع است؛ برای من مجهول است، و شاید از ناحیه ی اشتباه کردن حجاب اسلامی به حجاب هایی که در سایر ملل مرسوم بوده است باشد. ما در این باره توضیح بیشتری خواهیم داد.»

صفحه 81 کتاب مسئله ی حجاب را بخوانید حتماً این پاراگراف را پیدا خواهید کرد، اما این جملات را نه.

بدون شرح؛ انتقاد منتقد و پاسخ مولف:

«شاید وجه آن، مبالغه در پوشیدگی زن است که در حدّ حجاب ممدوح است، و تعبیر استاد در اینجا پسندیده نیست، تحریک مردم است علیه متدینین.»

«مثل اینکه علیه اسلام هر چه صورت بگیرد مانعی ندارد فقط کاری که نباید بشود این است که خاطر مبارک آنان که دانسته و ندانسته، اسلام را مسخ کرده¬اند؛ رنجه نشود و غبار کمی هم بر اعتبار و حیثیت آنها ننشیند»


از روحانی های روشنفکر بگویید

شانه به شانه با هم پیششان می¬برد، مسئله حجاب در کنار تحجّر وتجدد و اگر دو تا به تجدد می¬زد و حرفی برای روشنفکرها یکی هم نصیب متحجرین می¬شد.

«اول از تیپ خودم که روحانی هستم، مثال می¬زنم: اگر یک روحانی برای خودش، قیافه و هیکلی برخلاف آنچه عادت معمول است بسازد، عمامه را بزرگ و ریش را دراز کند، عصا و ردائی با هیمنه و شکوه خاص به دست و دوش بگیرد، این ژست و قیافه خودش حرف می¬زند، می¬گوید برای من احترام قائل شوید، راه برایم باز کنید، مؤدب باشید، دست مرا ببوسید.» وقتی به او گفته بودند چرا به جای این مثال از روحانی های متظاهر به روشنفکری و تجدد، مثال نمی¬زنید:

«شما یک مثال پیدا کنید تا اضافه کنیم. خیلی خدانشناسی است که انسان از این تظاهر و ریاها که بر احدی پوشیده نیست، به خاطر تعصب صنفی دفاع کند.»


آب را از پایین گل نکن

«این جمله ایهام می¬کند که دیگران شما را از آشنا شدن با متون اسلام مانع می¬شوند. این گونه جملات بسیار زننده است و مردم را نسبت به فقهاء بدبین می¬سازد.»

این مطلب را در حاشیه¬ی صفحه 151 کتاب نوشته بودند، در آن صفحه نوشته بود: «غرض ما از این بحث این است که شما با متون اسلام از نزدیک آشنا شوید و به منطق متین و محکم اسلام مجهز گردید.»

اما تعریض را که دیده بود، چنان تعجب کرده بود که جمله¬اش را با سبحان¬الله آغاز کرد: «سبحان¬الله، سکوت دیگران و توضیح و تفسیر مقنع نکردن آنها، سبب بدبینی نمی¬شود؛ اما اینکه بیچاره¬ای جان بکـَنـَد و بعد بگوید می¬خواهم شما از نزدیک با اسلام آشنا شوید، موجب بدبینی می¬شود؟ ... فرضاً بدبین کند، به پیشنمازها بدبین می¬کند نه به فقها. حتماً شنیده¬اید که گرگ و بره از یک نهر آب می¬خوردند و گرگ در بالا و بره در پایین قرار گرفته بود. گرگ می¬خواست، بهانه¬ای برای پاره کردن بره پیدا کند، گفت آب نخور که آب ها را گل می¬کنی. بر? بیچاره گفت: آخر من که پایین¬ترم. فرضاً آب گل بشود که به طرف بالا برنمی¬گردد. گرگ گفت: عجب! فضولی و زبان درازی هم می¬کنی. فوراً پرید و بره را درید. دریدن یک فرد تنها در یک شهر از طرف افراد به هم بست? فامیلی و طبق? آن، بهان? زیادی نمی¬خواهد. کافی است که گفته شود عرض وجود کرده¬ای و عرض وجود ذنب لایغفر است. وجودک ذنب لایقاس به ذنبّ.» و این رشته سر دراز دارد؛ صفح? 159 کتاب فلسفه حجاب این طور حاشیه¬نویسی شده:

در این سخن، حمل? به فقهاء شده است. و پاسخ: «هم? کتب فقه مشتمل بر حمل? علمی به فقهاست و تازه آنچه در اینجا هست، حتی حمله هم نیست. این چیزهاست که نشان می دهد غرض از انتقادها، بهانه¬گیری است و حسن نیتی در کار نیست.» و بالاخره برای حاشیه نویس این طور می¬نویسد:

«برعکس، بزرگ¬ترین خدمت این کتاب است. من خودم قبل از نشر این کتاب با برخی مراجع صبحت کردم و دیدم باطناً همه موافقند ولی از امثال شما بیم دارند. فاید? امثال این کتاب این است که امثال من، چوب امثال شما را می¬خورند اما بعد راه فقها باز می¬شود و آزادانه فتوای خود را ذکر می¬کنند.»


یادی از هیچکاک و مسئل? حجاب

نقد فلم می¬نویسد، مجله می¬خواند، کتاب های فلسفی غربی هم تحلیل می¬کند؛ حتی وقتی قرار است در مورد حجاب نقل قول کند سراغ فیلم¬سازانی چون هیچکاک هم می¬رود.

«از همه عجیب¬تر سخنی است که یکی از مجلات زنانه از آلفرد هیچکاک نقل می¬کند. او می¬گوید: من معتقدم که زن هم باید مثل فیلمی پرهیجان و پرآنتریک باشد، بدین معنی که ماهیت خود را کمتر نشان دهد و برای کشف خود، مرد را به نیروی تخیل و تصور زیادتری وادارد. باید زنان پیوسته بر همین شیوه رفتار کنند و بگذارند مرد برای کشف آنها بیشتر به خود زحمت دهد».


و سرانجام باز هم جدال سنت و مدرنیته!

«صفح? 257 کتاب مسئل? حجاب:

آنچه مصلحت ایجاب می¬کند، جز این نیست که باید این خیال را از سر زنان امروز خارج کنیم که می¬گویند حجاب در عصر حاضر غیر عملی است؛ ثابت کنیم که حجاب اسلامی، کاملاً منطقی و عملی است، این است که با تقلید از نظام اجتماعی اروپا نمی¬سازد. و منظور مؤلف این است که چرا می¬سازد؟ یعنی می¬توان نظام اجتماعی اروپا را پیروی کرد و در عین حال حجاب اسلامی را حفظ کرد. خلاصه آنکه مخالفان حجاب، پیروی از نظام جدید را لازم می¬دانند و مؤلف هم تجویز می¬کند؛ و این خیال خام است، حق این است که این دو نظام با یکدیگر سازگار نیست و کوشش مؤلف، اثرش این است که مردمی را که در پرتگاه سقوط اند یک باره ساقط می¬سازد.

و پاسخ:

خدا لعنت کند کسی را که بخواهد نظام اروپا در ایران عملی شود و خدا لعنت کند مفتری را. از چیزهایی که من هرگز نزد خداوند متعال از آنها نخواهم گذشت، این افتراهاست. الله خیرالحاکمین. آیا با این همه نقدها و تصریحات از نظام های فرنگی باز هم این طور تهمت می¬زنید؟! ای کاش یک نفر از کسانی که کارشان استهلاک سهم امام است و بس، یک دهم این انتقادها را می¬کردند و به فحش قناعت نمی¬کردند و وظیف? مرا سبک می¬کردند. به هر حال این است پاداش کسی که فردی و اجتماعی به مردم ما خدمت کند.

*نشریه سوره


لینکها:

ویژه نامه بزرگداشت شهید مطهری

تحریفات عاشورا

حجاب و اصل آزادی

«آن مرد» توسط موسسه شهید آوینی منتشر شد