افتاده علی از پا
بی تو چه کند مولا، یا فاطمهالزهرا
افتاده علی از پا، یا فاطمهالزهرا
وقت است که از رحمت، دستی ز علی گیری
کافتاده ز پا مولا، یا فاطمهالزهرا
بعد از تو علی از پای، افتاد وز غم خو کرد
با خانهنشینیها، یا فاطمهالزهرا
رفتی و علی بی تو، بیتالحَزَنی دارد
پر شور و پر از غوغا، یا فاطمهالزهرا
چون محرم رازی نیست، با چاه سخن گوید
تنهاست علی، تنها، یا فاطمهالزهرا
شبها به مزار تو، میسوزد و میگرید
چون شمع ز سر تا پا، یا فاطمهالزهرا
بر خاک مزار تو، خون ریخت به جای اشک
از دیده خون پالا، یا فاطمهالزهرا
بر خرمن جان او، چون شعله شرر میزد
میریخت چو آب، اسماء، یا فاطمهالزهرا
دامان علی از اشک، گردید پر از کوکب
در آن شب محنتزا، یا فاطمهالزهرا
هم وصف تو ناممکن، هم قدر تو نامعلوم
هم قبر تو ناپیدا، یا فاطمهالزهرا
بخش عترت و سیره تبیان
شاعر: محمد علی مجاهدی