تبیان، دستیار زندگی
روشنفکران ازجمله نیروهای اجتماعی هستند که اغلب آنها به منزله عامل ایجادکننده یا اشاعه دهنده اشکال جدیدی از الگوهای اجتماعی – سیاسی و فرهنگی یادشده است . از این روی قدرت تحول آفرین آنها رادرجامعه نمی توان نفی کرد .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روشنفکران درزمان رضا شاه پهلوی(قسمت اول)


روشنفکران ازجمله نیروهای اجتماعی هستند که اغلب آنها به منزله عامل ایجادکننده یا اشاعه دهنده اشکال جدیدی از الگوهای اجتماعی – سیاسی و فرهنگی یادشده است . از این روی قدرت تحول آفرین آنها رادرجامعه نمی توان نفی کرد .


میرزا فتحعلی آخوندزاده

سنت روشنفکری ایران ، درآغاز حامی اندیشه هایی بود که ازجوامع اروپایی گرفته می شد وآمیخته ای از ایده های لیبرالیستی و سکولاریسم بود . میرزا ملکم خان ، میرزا فتحعلی آخوند زاده ، میرزا حسن خان سپهسالار ، میرزا صالح شیرازی ، میرزا یوسف مستشارالدوله ، شیخ احمدروحی و میرزا آقاخان کرمانی را باید ازپیش روان جنبش روشنفکری ایران به شمارآورد . تقاضای عمده این روشنفکران ، وضع نظام قانون جدید به شیوه اروپا ، تجدید هویت و سنت های ملی ایران  ، منع دخالت روحانیون درسیاست و تاسیس نهادهای سیاسی جدید براساس حاکمیت ملی و ایجاد دولت ملی مدرن بود .

اندیشه های روشنفکران هم زمان با نهضت مشروطه ، در ده ها روزنامه و خبرنامه انتشار می یافت. پس ازپیروزی جنبش مشروطه   و تشکیل مجلس شورای   ملی ، نقش روشنفکران جدید درعرصه سیاست وحکومت ایران بسیار بارز گردید و انجمن های روشنفکری رونق گرفت ، فعالیت گروه های روشنفکری در دوره دوم مجلس ، افزایش محسوسی داشت . درمجلس سوم نیز نفوذ گروه های روشنفکری درقالب احزاب سیاسی ، به ویژه حزب دموکرات ، ادامه یافت . وقوع جنگ جهانی اول و پایان کارمجلس سوم ، به دوره مهمی ازفعالیت گروه های روشنفکری درسیاست و جامعه ایران ، خاتمه داد .

باکودتای سوم اسفند 1299 ه.ش ، جوسیاسی و اجتماعی ایران آشکارا تغییرکرد و فعالیت روشنفکران درجامعه به سبکی که پس ازاستبداد صغیرتکوین یافته بود ، به پایان آمد ، فعالیت بقایای روشنفکران عصرمشروطه ، دردوران حکومت رضاشاه شکل دیگری به خودگرفت .درحکومت توسعه گرا و مقتدر رضاشاه ، برخی ازخواسته های روشنفکران اولیه ایران در زمینه ایجاد مبانی دولت مدرن ، ناسیونالیسم ایرانی ، جلوگیری از نفوذ روحانیت ، احیای مفاخر ایران باستان ، اصلاحات اداری و تمرکز سیاسی برآورده گردید ؛ اما خواست های دیگر آنها در زمینه حکومت ، مانند قانون ، آزادی و لیبرالیسم سرکوب شد .

مدیر روزنامه " ایران آزاد " به دلیل دفاع ازآزادی مطبوعات ، تبعید شد . مدیر روزنامه " ستاره ایران " نیز با مطالب کنایه دار وتلخ خود ، مورد غضب قرارگرفت . روزنامه" شفق سرخ "دشتی نیز تعطیل شد و رضاشاه دستور توقیف دشتی را صادرکرد .

لازم به ذکراست که برخی ازروشنفکران ، خود پشتوانه فکری لازم برای اصلاحات رضاشاهی را فراهم کردند ؛ ولی پس از بروز خصلت استبدادی رژیم رضا شاه از آن فاصله گرفتند .

پیش از رضاشاه ، تعداد روشنفکران اندک بود که آنها نیز از نظر موقعیت خانوادگی ، درآمد ، شغل ، پیشینه خانوادگی و شیوه های زندگی ، با مردم عادی تفاوت داشتند . ولی در دوره رضا شاه ، خاستگاه روشنفکران عمومی تر شد و سهم قابل توجهی از نیروی کارکشور را در برگرفت و به طبقه متوسط جدیدی تبدیل شد که اعضای آن ، نگرش های مشابهی نسبت به موضوع نوسازی اجتماعی و سیاسی داشتند . تاثیر این نیروی اجتماعی را به ویژه دردوران کشمکش های پس ازکناره گیری رضاشاه می توان دید .

پیش از رضاشاه ، تعداد روشنفکران اندک بود که آنها نیز از نظر موقعیت خانوادگی ، درآمد ، شغل ، پیشینه خانوادگی و شیوه های زندگی ، با مردم عادی تفاوت داشتند . ولی در دوره رضا شاه ، خاستگاه روشنفکران عمومی تر شد و سهم قابل توجهی از نیروی کارکشور را در برگرفت

درآن دوره ، آن دسته ازروشنفکران که با مسئولیت اجتماعی خویش وارد میدان شده بودند ، مبادرت به انتشار روزنامه کردند . بنابراین مقابله رضاشاه را می توان از طریق برخورد با همین روزنامه ها و خبرنامه ها ، دنبال و از طریق عملکرد رضاشاه نسبت به این روزنامه نگاران ، بررسی وتحلیل کرد .

چندماهی ازکودتای سوم اسفند می گذشت که رضاخان بااعلامیه معروف " حکم می کنم " رعب و وحشت را در دل مردم نشاند . تنها عده کمی از آزادیخواهان و چندنفری از روزنامه نویسان باقی مانده بودند که هنوز به قانون اساسی و اجرای آن تاکید داشتند و گاه اظهاراتی می کردند . دیری نگذشت که آنها نیز سرکوب شده و با دست بسته و قلم شکسته ، به گوشه ای افتادند .

حسن صبا

مدیر روزنامه " ایران آزاد " به دلیل دفاع ازآزادی مطبوعات ، تبعید شد . مدیر روزنامه " ستاره ایران " نیز با مطالب کنایه دار وتلخ خود ، مورد غضب قرارگرفت . روزنامه" شفق سرخ "دشتی نیز تعطیل شد و رضاشاه دستور توقیف دشتی را صادرکرد .

سایر روزنامه نگاران نیز به مرور با غضب شاه روبه رو می شدند . حسن صبا ، مدیر روزنامه " ستاره ایران " را در میدان توپخانه به فلک می بندند و او را تازیانه می زنند . فلسفی مدیرروزنامه " حیات جاوید " را زیر ضربات مشت و لگد انداخته ، دندان او را می شکنند . مدیرروزنامه " نوروز " را به مباشرت حکومت نظامی به زندان شهربانی فرستاده ، پس ازچندی وی را به نام دیوانه ، روانه تیمارستان می کنند ، دراین ایام فاجعه ترور میرزای عشقی روی می دهد : " عشقی سخن سرایی بسیار حساس و نویسنده ای انقلاب و جوانی جسور و بی باک بود و درکوتاه مدت درمیان سیاست مداران ، بلند آوازه شده بود . عشقی در روزنامه ای که به نام " قرن بیستم " انتشار می داد ، جمهوری خواهی سردار سپه را به باد انتقاد گرفته بود و با بی پروایی او را قلدر و زورگو خوانده بود . این روزنامه نویس جوان ، تیرماه 1302 ناجوان مردانه ترورشد و درگذشت .

فرخی یزدی که یکی دیگر ازروزنامه نگاران روشنگر آن دوره است ، سرنوشت بسیار اسفناکی دارد. وی مدیر روزنامه " طوفان " بود و به طرز غم انگیزی نابودشد . او درانتخابات مجلس دوره هفتم ، درسال 1307 ، به نمایندگی مردم یزد انتخاب گردید .

از دیگر روزنامه نگاران که با بی مهری شاه روبه رو شد ، می توان ازمدیر روزنامه ایران ، زین العابدین رهنما ، نام برد که نماینده مجلس نیز بود . وی ابتدا محبوس گردید و بر اثر تقاضای علمای نجف ، موافقت شد که به خارج مسافرت نماید . ایشان ابتدا به عراق و سپس به بیروت رفت و تا شهریور 1320 درخارج از کشور به سر بردند .

ادامه دارد.....

علی جان مرادی جو

بخش تاریخ تبیان