تبیان، دستیار زندگی

مصدق از نگاه امام خمینی(ره)

مصدق از نگاهی دیگر جبهه ملی در جریان خیزش دینی ملت ایران در 15 خرداد سال 42 در حالی كه رهبر آن جبهه ـ مصدق ـ هنوز زنده بود هیچ عكس العملی نشان نداد بلكه این قیام را به عنوان یك حركت ارتجاعی در جریان روبه جلوی مدرنیسم پهلوی و روشنفكران داخل در حكومت ارزیابی كرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
مصدق

تاریخ نگاران هوادار مصدق نیز نسبت به دیدگاهها و عملكرد وی نسبت به اسلام و روحانیت و احكام قضایی اسلام و مساعدتش با رضاخان و ارتباطاتش با انگلستان و آمریكا و عوامل این كشور و نوشته های او در مسائل مختلف، با اغماض  می گذرند و هیچ آگاهی نسبت به این مسائل ارائه نمی دهند و بشدت تلاش می كنند تا این مسائل را در شور و هیجان نفت بپوشانند.از زندگی و تاریخ و تحولات دكتر محمدمصدق حرفها و كتابهای زیادی گفته و نوشته شده و امروز هم بعد از گذشته سالها هنوز هواداران مصدق مخصوصا قشرهای روشنفكری غرب گرا تلاش می كنند تا همچنان در غوغای نفت كه یك خواست ملی  و با رهبری روحانیت ایجاد شده بود، اصول فكری و وابستگیهای به غرب و خصلتهای شخص وی را ، همچنان تازه در ذهن ها بسپارند و به ملت و خصوصا جوانان نا آشنا یا كم اطلاع نسبت به تاریخ و حقایق تاریخی مصدق و راه او را حق جلوه دهند.

لذا ضروری می بینم در این مختصر به آن روی سكه چهره مصدق از نگاه تیزبین و عبرت آمیز حضرت امام خمینی (ره ) كه در جریان شناسی روشنفكران و بازشناسی اسلام ناب نقش مهمی داشتند اشاره داشته باشم.

چه سیلی به ما زد آن آدم

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ملی گرایان در خصوص تغییر نام مجلس از ملی به اسلامی جوسازی عجیبی كردند كه حضرت امام خمینی (ره ) را وادار به موضع گیری نمود. معظم له در ضمن نقل جریان سازی ملی گراها به قضیه فوق اشاره می نمایند و كار مصدق را در ردیف كار محمدرضا كه در سال 1342 به مدرسه فیضیه هجوم برد و آن جنایت هولناك را به وجود آورد قرار دادند.

«آقایان سریك ملی شدن چیز (نفت) امروز دیدید كه التماس می كنند كه بگذارید یك قدری بگذرد یك قدری بگذرد ببینیم ملی چطوری است. ما چقدر سیلی از این ملیت خوردیم من نمی خواهم بگویم كه در زمان ملیت در زمان آن كسی كه این همه از آن تعریف چه سیلی به ما زد آن آدم من نمی خواهم بگویم كه طلبه های مدرسه فیضیه را به مسلسل بستند در آن زمان همان طور]مصدق [می كنند كه زمان پهلوی بستند. كه من و آقای حائری بالای سر این جوانهایی كه از مدرسه فیضیه به تیر بسته شده بودند رفتیم و اطبا جرات نمی كردند بنویسند این زخمی شده است. بروند كنار اینها بروند گم بشوند اینها اینها منحل باید باشند. ما نمی توانیم تحمل كنیم به این كه هركسی هر جور دلش می خواهد «خیر من دلم می خواهد كه حالا دموكرات باشد من دلم می خواهد كه ملی باشد من دلم می خواهد كه ملی و اسلامی باشد» ما از اینها ضربه دیده ایم ما اسلام را می خواهیم غیر اسلام را نمی خواهیم مجلس باید اسلامی باشد مجلس باید افكارش افكار اسلامی باشد تا ما بتوانیم چه كنیم.» 2

مدرس درباره مصدق به همین صراحت می گوید:

 

«... پایه و كلاس اول سیاست عوام فریبی است و من با نبوغ و دهائی كه در آقای مصدق السلطنه سراغ دارم یقین دارم كه ایشان همیشه در كلاس اول سیاستمداری باقی خواهند ماند.»

مصدق و جبهه ملی مرتد

جبهه ملی در جریان خیزش دینی ملت ایران در 15 خرداد سال 42 در حالی كه رهبر آن جبهه ـ مصدق ـ هنوز زنده بود هیچ عكس العملی نشان نداد بلكه این قیام را به عنوان یك حركت ارتجاعی در جریان روبه جلوی مدرنیسم پهلوی و روشنفكران داخل در حكومت ارزیابی كرد. جبهه ملی به اراده سیاستمداران آمریكایی به صحنه آمد تا واقعه 28 مرداد تكرار شود و همچنین با غیرانسانی دانستن قصاص حضرت امام آنها را مرتد اعلام كرد. «آنهایی كه از بعضی جبهه ها هستند تكلیفشان معلوم است آنها از اول هم ـ از آن وقتی تاسیس شده ـ مساله اسلام بینشان مطرح نبوده است و آن چه مطرح بوده است ـ اگر راست بگویند ـ همان ملی گرایی بوده ]جبهه ملی [ است و من در این هم شك دارم.» 3

مصدق

«مسلمانها بنشینند تماشا كنند یك گروهی كه از اولش باطل بودند ـ من از آن ریشه هایش می دانم ـ یك گروهی كه با اسلام و روحانیت اسلام سرسخت مخالف بودند از اولش هم مخالف بودند. اولش هم وقتی كه مرحوم آیت الله كاشانی دید كه اینها خلاف دارند می كنند و صحبت كرد اینها كاری كردند كه یك سگی را نزدیك مجلس عینك به آن زدند اسمش را آیت الله گذاشته بودند این در. او هم مسلم نبود. من آن روز در منزل یكی از علمای تهران بودم كه این خبر را]مصدق [زمان آن بود كه اینها فخر می كنند به وجود او شنیدم كه یك سگی را عینك زدند و به اسم آیت الله توی خیابانها می گردانند و من به آن آقا عرض كردم كه این دیگر مخالفت با شخص (نیست) و اگر (مصدق) مانده بود سیلی را بر اسلام می زد. عرض کردم ، این سیلی خواهد خورد و طولی نكشید كه سیلی را خورد (و الان نیز) تفاله های آن جمعیت هستند كه حالا قصاص را حكم ضروری اسلام را غیرانسانی می خوانند.» 4

مصدق و سكوت او در برابر مدرس

مصدق در مجلس پنجم و ششم كه آیت الله شهید سیدحسن مدرس نماینده بود به عنوان نماینده شركت داشت اما با وی همراهی نكرد و از یاری او خودداری كرد و یك فرصت تاریخی را از ملت گرفت.

یك اشتباهی شده است كه خیلی موجب تاسف است... ]پهلوی [ «در طول سلطنت این سلسله

كودتای رضاشاه شد و با امر انگلیسها این امر واقع شد اشتباه این بود آنهایی كه اطلاعات داشتند و مسایل را می توانستند بفهمند مردم را مطلع نكردند... باز در همان زمان یكی از اشتباهات این بود كه مردم یا آنهایی كه باید مردم را آگاه كنند پشتیبانی از مدرس نكردند. مدرس تنها مرد بزرگی بود كه با او مقابله كرد و ایستاد و مخالفت كرد و در آن وقت هم باز یك جناح هایی می توانستند كه پس سر مدرس را بگیرند و پشتیبانی كنند و اگر پشتیبانی كرده بودند مدرس مردی بود كه با منطق قوی و اطلاعات خوب و شجاعت و همه اینها موصوف بود و ممكن بود كه در همان وقت شر این خانواده كنده بشود و نشد.» 5

شهید مدرس

مصدق می توانست هم در آگاهی دادن به مردم از قضایای كودتا و هم با دست رد زدن به سینه رضاخان كه هنوز پایه های قدرتش مستقر نشده بود مدرس را در جلوگیری از قدرت طلبیها و نقشه های خائنانه رضاخان یاری دهد لكن چنین نكرد و عملا تلاش وسیعی در قدرت یابی او به عمل آورد. او با نگرش و تربیت و تفكر و شخصیتی كه پیدا كرده بود نمی توانست حضور روحانیت را در عرصه های سیاسی و اجتماعی ببیند چه رسد به پیشتازی و رهبری آنان. مصدق در ماجرای دستگیری و تبعید و شهادت سید حسن مدرس سكوت كامل كرد و هیچ گونه اعتراضی به رژیم رضاخان از او دیده نشد.

در جریان تغییر لباس و كشف حجاب كه مواجه با اعتراض وسیع روحانیت و اقشار مختلف مردم شد و رضاخان با قساوت تمام به سركوب مردم پرداخت. علما بزرگ را تبعید و زندانی كرد و برخی را كشت و به سركوب مردم در مسجد گوهرشاد پرداخت مصدق در تمامی این حوادث در املاك خود در احمدآباد به زندگی خود مشغول بود و لب از لب نگشود. شهید مدرس مصدق را فردی سیاست باز می دانست كه به مقتضای منافع خود حركت می كند. نه به اقتضای مصالح ملت. مدرس درباره مصدق به همین صراحت می گوید:

«... پایه و كلاس اول سیاست عوام فریبی است و من با نبوغ و دهائی كه در آقای مصدق السلطنه سراغ دارم یقین دارم كه ایشان همیشه در كلاس اول سیاستمداری باقی خواهند ماند.» 6

این سیاستی كه مدرس كلاس اول آن را عوام فریبی می نامد همان سیاست منهای دیانت است.

 جا دو درس وجود دارد یكی این درس كه آن كسانی كه با كمك دین با كمك علما با كمك احساسات دینی مردم سركار آمدند تا اندك فرصتی پیدا كردند در طول تاریخ لگد زدند این درسی است كه در مشروطه هم ما گرفتیم در نهضت ملی هم این درس تكرار شد در انقلاب خودمان هم این درس پیش آمد و این برای ما یك حقیقت تلخی است

ناسیونالیسم مصدقی

در یك جمع بندی می توان گفت «ناسیونالیسم مصدقی» باتكیه بر «آزادی غربی» و «مردم گرایی غربی» و «باستان گرایی» و كنار زدن «اسلام و انگیزه های دینی» تلاش كرد تا ایران را از جهان اسلام جدا كرده و به سوی فرهنگ جهان وطنی غربی سوق دهد.

دکتر مصدق

«اینهایی كه می بینید كه اجانب از این دارند و حتما باید اسم دیگری روی آن باشد اسلام نباشد هر چه می خواهد باشد اینها سرپوش می خواهند بگذارند. روی مقاصد خودشان كه مقاصدی كه بر خلاف مسیر ماست به اسم یك نفری كه ملی است (مصدق ). مسیر ما مسیر نفت نیست. نفت پیش ما مطرح نیست ملی كردن نفت پیش ما مطرح نیست. این اشتباه است. ما اسلام را می خواهیم. اسلام كه آمد نفت هم مال خودمان می شود مقصد ما اسلام است. مقصد ما نفت نیست تا اگر یك نفر نفت را ملی كرده اسلام را كنار بگذاریم برای او سینه بزنیم.» 7

یكی از مهمترین عوامل شكست مصدق تمسك او به این شعارها و انگیزه های بی ریشه و جدا از باورهای مردم بود «ما در طول تاریخ دیده ایم آنهایی هم كه خودمان یادمان هست مثل قضیه نفت چون اسلامی نبوده ملی تنها بود به اسلام كار نداشتند از این جهت نتوانسته كاری انجام بدهند كارهای نصفه كاره ای هم كه انجام داده اند بعدش از دستشان گرفته شد و رفت كنار» 8

تحریف بزرگ تاریخی

در روز سی ام تیر ماه 1331 مردم به دعوت آیت الله كاشانی برای مقابله با حكومت تحمیلی شاه به خیابانها آمدند كه قوام السلطنه را نخست وزیر كرده بود و مقدمه ای بود برای اینكه مجددا انگلیسیها برگردند و دوباره امتیاز نفت به آنها داده شود. مقام معظم رهبری به تشریح این حادثه پرداخته و فرمودند:

«در مورد حادثه سی ام تیر باید عرض كنم كه این حادثه مورد یك تحریف بزرگ تاریخی قرار گرفته است. روزی كه در حقیقت باید روز كاشانی اسم پیدا می كرد و روز فقاهت اسلام و حضور مظهریت دین و عواطف دین در صحنه مبارزات سیاسی... ماجرای نهضت ملی ایران را كه تقریبا از سال 1329 و از ماجرای خلع ید شروع شد باید تقریبا وابسته به مرحوم آیت الله كاشانی دانست. این یك حقیقتی است در باب نهضت ملی در سالهای 29 و 30 و 31 كه نهضت ملی كه منتهی به حكومت مصدق شد و دو یا سه سال یك فصل جدید و بسیار مهم دارد كشور ما در جامعه ما به وجود آورد این نهضت یك نهضت ماهیتا دینی و اسلامی بود. این یك نكته است كه متاسفانه در همه تحلیلهایی كه از نهضت ملی می شود مسكوت ماند و نخواستند از او اسم به میان بیاورند.» 9

مصدق و آیت الله کاشانی

پشت كردن مصدق به آیت الله كاشانی

اسناد و شواهد تاریخی بسیاری گواه این مطلب می باشد مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند:

«آن نكته ای كه فوق العاده اهمیت دارد این نكته است كه بعد از آن مجددا دولت مصدق روی كار آمد اولین عكس العملی كه نشان داده شد بی اعتنائی به مرحوم آیت الله كاشانی است. مصدق دید مردم آمدند توی خیابان ها و شعار دادند و یا مرگ یا مصدق گفتند و یك عده ای كشته شدند مطلب بر او مشتبه شد خیال كرد این مردم از او حمایت می كنند نفهمید كه مردم از دین و از احساسات دینیشان دارند حمایت می كنند. آن روزی كه به اسلام پشت كردند آن روزی كه خودشان را از اسلام و از قرآن و از احكام اسلامی و از فقاهت اسلامی جدا كردند مردم به آنان آن چنان پشت كردند كه درتاریخ به عنوان یك درس تاریخی باقی ماند.» 10

مقام معظم رهبری:

 

آن نكته ای كه فوق العاده اهمیت دارد این نكته است كه بعد از آن مجددا دولت مصدق روی كار آمد اولین عكس العملی كه نشان داده شد بی اعتنائی به مرحوم آیت الله كاشانی است

یك درس تلخ

مقام معظم رهبری با نگاه ژرف انگیز و عبرت آموز خود از تحلیل آن وقایع چنین می گویند:

«این جا دو درس وجود دارد یكی این درس كه آن كسانی كه با كمك دین با كمك علما با كمك احساسات دینی مردم سركار آمدند تا اندك فرصتی پیدا كردند در طول تاریخ لگد زدند این درسی است كه در مشروطه هم ما گرفتیم در نهضت ملی هم این درس تكرار شد در انقلاب خودمان هم این درس پیش آمد و این برای ما یك حقیقت تلخی است.» 11

مصدق

اهداف پشت پرده طراحان مجدد مصدق

یك سئوال مهم كه اهداف پشت پرده طراحان مجدد مصدق را برملا می كند این است كه اگر مصدق بر ضد بیگانگان بود و اگر اینان نیز با سلطه بیگانه مخالفند چطور است كه امروز كسانی مصدق را مطرح می كنند كه مذاكره و رابطه با آمریكا را هم تبلیغ می كنند اگر این دو ضد هم هستند چطور با یكدیگر جمع شده اند مگر بنا بر شواهد قطعی و تاریخی دلارهای آمریكا و عوامل اطلاعاتی آن كشور هم با انگلستان در سقوط و سرنگونی مصدق موثر و كارساز نبودند پس چطور هواداران مصدق در آغوش آمریكا به طرح مجدد او می پردازند

لذا می توان ادعا كرد كه هدف به صحنه آوردن مجدد ملی گرایی با مفهوم ضداسلامی و تقابل آن با اسلام گرایی است. سمبل ملی گرایی انحرافی مصدق است و حكومت دو ساله او.

آمریكا فعلا خواهان برچیده شدن اسلام در ایران است و مصدق و مشی او وسیله خوبی در دست آنهاست. طرح مجدد مصدق طرح ملی گرایی است آن چنان كه گروههایی چون نهضت آزادی و جبهه ملی سود ببرند. و قطعا پس از توفیق احتمالی آنان نیز چون مصدق بایستی صحنه را برای عناصر كاملا وابسته و نوكر مآب خالی كنند چنانچه مصدق پس از اجرای نقش خود در كنار زدن روحانیت و ایمان دینی و حضور مردم از صحنه مجبور به ترك مسند شد.

 

 

 

 پاورقی:

1 ـ اقتباس از كتاب نقش روشنفكران وابسته دكتر محمد مصدق ـ تالیف و نشر: موسسه فرهنگی قدر ولایت ـ 1383

2 ـ حضرت امام خمینی ـ صحیفه نور جلد 12 ص 256

3 ـ حضرت امام خمینی ـ دفتر یازدهم ـ ملی گرایی ـ ص 52

4 ـ حضرت امام خمینی ـ صحیفه نور جلد 15 ص 15 تاریخ 60 3 25

5 ـ حضرت امام خمینی ـ صحیفه نور جلد 3 ص 34

6 ـ دكتر بهمن اسماعیلی ـ زندگینامه مصدق السلطنه ص 69

7 ـ حضرت امام خمینی ـ صحیفه نورجلد 6 ص 258

8 ـ حضرت امام خمینی ـ صحیفه نور جلد 12 ص 248

9 ـ مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای ـ روزنامه جمهوری اسلامی 63 4 30

10 ـ همان.

نوشته محمد علی عبدالصمد