تبیان، دستیار زندگی
شهید محمد صادق اسلامی مبارز مخلص انقلاب عاشورای سال 42 با عاشورای سال های دیگر متفاوت بود. مردم با رهنمودهای امام خمینی(ره) به دنبال فرود آوردن ضربه ای دیگر بر رژیم شاه بودند. صبح عاشورا سیل جمعیت در تهران با شعارهایی كه توس...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یاران امام (ره) به روایت اسناد ساواك

شهید محمد صادق اسلامی مبارز مخلص انقلاب

عاشورای سال 42 با عاشورای سال های دیگر متفاوت بود. مردم با رهنمودهای امام خمینی(ره) به دنبال فرود آوردن ضربه ای دیگر بر رژیم شاه بودند. صبح عاشورا سیل جمعیت در تهران با شعارهایی كه توسط شهید حاج صادق امانی سروده شده بود از مبدأ راهپیمایی یعنی مسجد حاج ابوالفتح در میدان قیام حركت نمودند. پلیس از ابتدا صبح مسجد را در محاصره گرفته بود، اما سیل جمعیت آنان را به وحشت انداخت و نتوانستند مقاومتی بكنند. پس از هماهنگی های لازم جمعیت به طرف دانشگاه تهران به حركت درآمد. شهید محمد صادق اسلامی یكی دیگر از یاران امام دراین باره می گوید:

«از كارهای مهم این جمعیت (مؤتلفه اسلامی) ترتیب یك راهپیمایی بزرگ در عاشورای قبل از 15 خرداد بود كه از همه دستجات مذهبی دعوت كردیم كه دراین راهپیمایی شركت كنند و امام هم تأیید كردند و مخصوصا یكی از شعارهای ما را اصلاح كردند. این راهپیمایی اثر به سزایی در برخورد با رژیم داشت و شعارها عموماً ضدرژیم بود. شعاری كه دراین راهپیمایی داده می شد. به وسیله مرحوم صادق امانی ساخته شده بود.

گفت عزیز فاطمه نیست ز مرگ واهمه، تا به تنم روان بود، زیر ستم نمی روم.

خمینی خمینی خدا نگهدارتو، بمیرد دشمن خونخوار تو

جمعیت نزدیك كاخ ]شاه[ كه رسید بازهم شعار عوض شد. مردم با كوبیدن پا به زمین و با مشت گره كرده فریاد می زدند «تا مرگ دیكتاتورها نهضت ادامه دارد.» (1)

شهید اسلامی پس از طی دوره محكومیتش به خاطر اعدام انقلابی حسنعلی منصور در 5/12/45 از زندان آزاد شد. اداره كل سوم ساواك طی نامه ای به ساواك تهران چنین اعلام كرد.

«نامبرده بالا ] محمدصادق اسلامی[ از اعضاء سازمان مركزی و فعالین سرسخت هیئت مؤتلفه اسلامی بوده كه به همین اتهام دستگیر و به دوسال حبس تأدیبی محكوم گردیده است.

اینك طبق اعلام شهربانی كل كشور مدت محكومیت مشارالیه در تاریخ 5/12/45 خاتمه و از زندان آزاد گردیده است. (2)

وی در نقل خاطراتش می گوید: «پس از پایان دوره زندان از ما تعهد گرفتند كه دیگر فعالیت سیاسی نداشته باشم. اما هرگز به این تعهد پایبند نبودم و از همان سال بعد، فعالیت های اجتماعی خود را شروع كردیم. (3)

علیرغم همه خطراتی كه ارتباط با زندانیان سیاسی درپی داشت او از آنان به گرمی استقبال و مشكلات آنها را برطرف می نمود.

احمد احمد در نقل خاطراتش می گوید: حدود شش ماه از شروع كار من با او گذشت.

«روزی سرزده وارد اتاق كار شهید اسلامی شدم. كسی در اتاق نبود و او پشت به در روبه دیوار با تلفن صحبت می كرد»... چرا فحش می دهید؟ آقا! مؤدب باشید! هركاری كه می خواهید بكنید. ولی من او را اخراج نمی كنم. او تازه ازدواج كرده از نان خوردن می افتد، او یك انسان است و باید چرخ زندگیش را بگرداند. او اصلا در اینجا كاری به مسائل سیاسی ندارد. چرا اذیتش می كنید؟ بگذارید راحت باشد.

حاج آقا اسلامی این جواب ها را با عصبانیت و ناراحتی می گفت: پیدا بود كه كسی در آن سوی خط به او پرخاش می كند و ناسزا می گوید: فهمیدم كه موضوع صحبت آنها من هستم. او به محض آنكه گوشی را گذاشت، برگشت و مرا دید. ابتدا جاخورده و بعد پرسید: «كی آمدی؟» گفتم: «چند دقیقه است!» سرجایش نشست. جلو رفتم و گفتم: «ببین حاج آقا، ما با هم برادریم، دوستیم، نمی دانم، رفیقیم، هرچه هستیم از برادر هم نزدیكتریم.

ولی بدان كه من دیگر اینجا نمی مانم. می دانستم كه از بحث نتیجه نمی گیرم و اسلامی سرحرفش می ماند. از این رو به كار خود تا پایان ماه ادامه دادم و پس از گرفتن حقوق آن ماه دیگر به كارخانه نرفتم.» (4)

در یكی از اسناد ساواك درباره وی آمده است:

به تیمسار ریاست ساواك مدیریت كل اداره سوم (312 ) تاریخ 18/10/51 از ساواك تهران (20 هـ 12 ) شماره 17921/20 هـ 12

درباره: محمد صادق اسلامی فرزند محمدباقر

عطف به 8609/312 - 22/7/51 و10850 /312 - 9/10/51

نامبرده فوق تا قبل از تعطیل شدن مسجد هدایت در جلسات مذهبی متشكله درآن مسجد حضور می یافته و با بعضی از افراد حاضر در جلسه و از جمله سیدمحمد ] محمود[ طالقانی صحبت می كرد. و همان طور كه طی گزارش خبر شماره 14167 /20هـ3- 23/12/49 به استحضار رسیده است در یكی از این جلسات مبلغ 5 هزار تومان پول ظاهراً به منظور كمك به آوارگان فلسطین در اختیار طالقانی گذاشته است و به جز موارد فوق فعالیت دیگری از وی به نفع جمعیت نهضت به اصطلاح آزادی مشاهده نشده ولی برابر سوابق موجود یاد شده یكی از متعصبین حاد مذهبی است كه در گذشته به اتهام فعالیت ضدامنیتی همراه چندتن از اعضای هیئت مؤتلفه اسلامی دستگیر و مدتی زندانی شده و درحال حاضر نیز به اقتضای شغلش با عده ای از افراد سابق حزب به اصطلاح ملل اسلامی كه در كارخانه پارس متال مشغول كار هستند و نیز با بعضی از روحانیون افراطی منجمله شیخ علی اكبر هاشمی رفسنجانی ارتباط دارد و بعضاً در جلسات مذهبی انصارالحسین كه از عده ای از طرفداران خمینی متشكل گردیده شركت می نماید. ضمناً جهت تعیین اینكه آیا مشارالیه كماكان نیز در نشانیهای قبلی اقامت دارد یا خیر اقدام شده و همچنین به منابع مربوطه برای كنترل اعمال و رفتار او آموزش لازم داده شده است و نتیجه متعاقباً به استحضار می رسد.

رئیس ساواك تهران- نواب از طرف برومند

لطفا ارائه شود 23/10

فعلا بایگانی شود (5)

شهید اسلامی می گوید: «انقلاب ما در شرایطی به سر می برد كه نیاز شدید به شهیدان و خون های پاك دارد. بگذار ما ناقابلها برویم و فدای اسلام بشویم تا آنها كه در تداوم نهضت مؤثرترند باقی بمانند و این بارگران را به سرمنزل مقصود رسانند.» (6)

این جملات را شهید اسلامی در آخرین روزهای زندگانی اش

(5/4/1360 ) بیان كرده بود و دو روز بعد به آن جامه عمل پوشاند. تقدیر چنین رقم خورده بود كه وی به همراه دوست و مرادش شهید مظلوم بهشتی در هفتم تیرسال 1360 در انفجار دفتر مركزی حزب جمهوری توسط منافقین كوردل به شهادت برسد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-كتاب یاران امام به روایت اسناد ساواك ، « شهید صادق»- شهید محمد صادق اسلامی -ص 19

2 و3-همان ص25

5-همان ص27

5-همان ص 223

6- همان ص 3