تبیان، دستیار زندگی
این کاروان بلند علم است که از باغستان روشن دریافت‏های تو آغاز شده و تا مرز تیرگی‏های جهل آدمی، توشه‏های دانایی و حکمت را روانه کرده است. آن امیر ایمان‏آوردگان و معرفت‏شناسان بود که سرود و اینک تو که با صلابت و یقین، «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» ر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امیر فضل و هنر

میلاد امام صادق علیه السلام

هنوز کوچه‏های مدینه از خاطره گام‏های آهسته تو سرشار است.

هنوز سایه‏های آرام شب، از وزش نسیم حضور تو بیدارند.

هنوز خانه‏های بی‏نور و تهی از عطر مهر مادر و پدر، به لحن دلگشای تو مشتاق مانده است. کسی چه می‏دانست که آن شعر شبانه نان و طعام، از قلب غزل سرای نوازش توست که می‏تراود؟

دریغا که تا بودی و هرم حضورت را به گمنامی اما به عشق، به خلق خدا پیشکش می‏کردی، از ادراک تو محروم ماندند! حالا پس از رفتن تو، یک شهر به اندازه همه آن چشیدگان جرعه‏های تو، تنهایی خویش را مرثیه می‏خواند و مویه می‏کند.

آن دلگرمی که در یأس فروتن دل‏ها از جانب تو می‏دمید و شفافیت آب را به روان خشک و خسته آنها می‏بخشید، حالا از دست رفته است و تو پرواز کرده‏ای به آشیانه مرغان بهشت. وقتی زبان می‏گشودی، گره فرو بسته صدها هزار پرسش بی‏امان می‏گشود و دفتر پربرگ ندانسته‏های اندیشه انسان، سطر به سطر، از واژه‏های معرفت و بلوغ، هستی می‏گرفت.

این کاروان بلند علم است که از باغستان روشن دریافت‏های تو آغاز شده و تا مرز تیرگی‏های جهل آدمی، توشه‏های دانایی و حکمت را روانه کرده است.

آن امیر ایمان‏آوردگان و معرفت‏شناسان بود که سرود و اینک تو که با صلابت و یقین، «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» را باز می‏خوانی و می‏خوانی.

ای امیر فضل و بزرگی و هنر!

تاریخِ پُرحجم روایت و نقل، به آن ده‏ها هزار جست‏وجوگر و راوی سخن‏های جانانه تو که در خویش دارد، به خود می‏بالد؛ به آن مرواریدهای نهفته کلامت که در حافظه دیرینه خویش، عزیزانه محفوظ داشته است.

ای صادق آل نبی! اکنون ماییم و میراث فاخر سخن‏های تو که بسان گنجینه رشد و آسمانی شدن، ما را و همه را و همیشه را فرا می‏خواند.

بخش عترت و سیره تبیان

منبع: مجله اشارات، شماره ۹۰

مصطفی پورنجاتی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.