تبیان، دستیار زندگی
شعراء در پیشگاه پیشوایان معصوم(ع) نخست باید به حقیقت «شعر» رائج در دروان جاهلیت و آغاز طلوع خورشید اسلام توجه نمود، سپس به هدف آیه از نكوهش شاعران واقف گردید. شعر در آن دوران، یك مشت تخیّلات بى اساس بود كه براى یك سلسله هدفهاى پست مادى در قالب نظم ریخت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شاعر پسندیده و نكوهیده از نظر قرآن


هنگامى كه آیات «تنها افراد گمراه از شاعران پیروى مى‏كنند » نازل شد گروهى از شاعران عصر رسالت كه همگى به وسیله اشعار خود از اسلام و مسلمانان حمایت مى‏كردند، خدمت پیامبر(ص) رسیدند و گفتند: بنابراین سرانجام زندگى ما جز تباهى چیزى نیست!؟


رهبری و شهریار شاعر اهل بیت
شعر یکی از ابزارهایی است که در بیان مسائل مختلف اعم از اخلاقی عاطفی و تربیتی برد زیادی دارد و آهنگین بودن آن به خاطر سپردنش را آسان می کند .

و شاعران که در بین مردم دارای محبوبیت هستند و با گذشت زمان به نسل های بعد شهرت و محبوبیتشان منتقل می شود نکته ای که ما در صدد بیانش هستیم این است که چرا در قرآن شاعران سرزنش شده اند ؟ قزآن کریم می فرماید :

«وَالشُّعَرَاء یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی كُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ  وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ » .(2)

«تنها افراد گمراه از شاعران پیروى مى‏كنند آیا نمى‏بینى كه آنان درباره هر چیزى به دروغ سخن مى‏گویند، و آنچه را كه مى‏گویند عمل نمى‏كنند؟».

در بیان چرایی این موضوع باید به شرایط نزول این آیه شریفه دقت کرد و اینکه منظور کدام دسته از شاعران هستند؟

گفتار شاعران را حد و مرزى نیست. چه بسا باطل را حق جلوه داده، و احیاناً حق را در نظر مردم، بد معرفى مى‏كنند

در شأن نزول این آیه شریفه اقوال و آراء فرا.وانی آمده است که در اینجا یکی از اقوالی را مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان آورده نقل میکنیم :

(پاره‏اى نام گروهى از شعرپردازان گمراه و دروغپرداز و ستایشگر زور و زر و تزویر را آورده و مى‏گویند: اشاره آیه شریفه، به شاعرانى از این قماش است: 1 - عبد اللّه سهمى، 2 - ابو سفیان بن حرث، 3 - هبیره مخزومى، 4 - مسافح جمحى، 5 - ابو عزّه، 6 و امیّه ثقفى، یادآورى مى‏گردد كه پنج نفر آنان قریشى بودند و نفر ششم نیز از بنى‏ثقیف بود.اینان زبان به دروغ‏پردازى و تهمت‏تراشى مى‏گشودند و در هر زشتى و گناه و ستایش ستم و بیداد سروده مى‏سرودند و از دگرسو در عیب تراشى و عیب‏جویى از پیامبر و یاران عدالت‏خواه و ستم‏ستیز آن حضرت، شعر مى‏پرداختند و انبوهى از گمراهان و شرارت پیشگان را گرد مى‏آوردند و بافته‏هاى خود را بر آنان مى‏خواندند و مى‏گفتند: ما نیز بسان آنچه محمد صلى الله علیه وآله آورده است، آورده‏ایم و بدین وسیله با راه و رسم انسان‏ساز و دعوت نجات‏بخش آن حضرت مخالفت مى‏ورزیدند، و گمراهان نیز پس از شنیدن بافته‏هاى زشت و دروغ آنان به گمراهگرى پرداخته و اشعار آنان را به همه محافل مى‏بردند؛ آرى، این‏گونه بود كه این آیات فرود آمد و خدا روشنگرى فرمود كه از این شعرپردازانِ دروغ‏پرداز، تنها گمراهان پیروى مى‏كنند)

آیه شریفه در توصیف شاعرانی که مورد سرزنش هستند را اینگونه توصیف می کند:

1ـ رهبرى گمراهان:

2ـ گفتار آنان را حد و مرزى نیست. چه بسا باطل را حق جلوه داده، و احیاناً حق را در نظر مردم، بد معرفى مى‏كنند (فى كل واد یهیمون).

3ـ چون به گفته خود معتقد نیستند، به هنگام عمل، به آنچه مى‏گویند عمل نمى كنند. (و أنّهم یقولن مإ؛ ّّ لا یفعلون).

بنابراین هر نوع سروده‏اى كه احساسات پاک و شورانگیز گوینده در آن، از عشق به بیان حقیقت، مبارزه با باطل و دعوت به كارهاى نیك سرچشمه گیرد، این شعر و گوینده آن، مشمول آیه‏هاى دیگرى خواهند بود كه به دنبال این آیات به عنوان استثناء وارد شده‏اند، چنانكه مى‏فرماید:

«إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِیرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ» .(3)

«مگر افرادى كه به خدا ایمان دارند و عمل نیك انجام مى‏دهند و بسیار خدا را یاد مى‏كنند و در برابر ستمى كه كشیده‏اند، دادخواهى مى‏كنند».

شاعر پروانه

ناگفته پیدا است كه هر گوینده و سراینده‏اى كه زیر بناى افكار و سخنان او را ایمان به خدا، عمل صالح، یاد خدا، و انتقام از ستمگران تشكیل دهد، در اشعار و گفتار وى جز حكمت، موعظه، ترویج حق، و نابود ساختن باطل، چیزى پیدا نمى‏شود.

از این نظر، پیامبر عالیقدر اسلام(ص) درباره این دسته از شعرا فرموده است:

«ان من الشعر لحكمة».

«پاره‏اى از شعرها دانش و حكمت است» (4).

و لذا هنگامى كه از حضرت صادق(ع) درباره معنى آیه مورد بحث سئوال شد، امام فرمود: «مقصود، داستان سرایان دوران جاهلیت هستند كه به عنوان سرگرمى نادرست اشعارى را مى‏سرودند» .(5)

مفسران نقل مى‏كنند: هنگامى كه آیات فوق نازل گردید، گروهى از شاعران عصر رسالت كه همگى به وسیله اشعار خود از اسلام و مسلمانان حمایت مى‏كردند، خدمت پیامبر(ص) رسیدند و گفتند: بنابراین سرانجام زندگى ما جز تباهى چیزى نیست. در این موقع، آیه «الا الذین آمنوا» - تا آخر - نازل گردید، و گروه با ایمانى را كه به خاطر حق و عشق به معنویت، شعر مى‏گویند، استثناء نمود .(6)

شعراء در پیشگاه پیشوایان معصوم(ع)

تأثیر یك شعر آموزنده و یك سروده مفید در روحیه اجتماع، قابل انكار نیست. و گاهى آن چنان قدرت آفرین است كه چیز دیگرى نمى‏تواند جایگزین آن گردد.

از این رو، پیشوایان اسلام همواره از سروده‏هاى شاعران با هدف استقبال نموده، و آنها را مورد احترام و محبت خود قرار مى‏دادند. روزى كه دعاى پیامبر(ص) درباره نزول باران مستجاب گردید، به یاد عموى خویش ابوطالب(ع) افتاد و فرمود: اگر ابوطالب زنده بود، از دیدن این منظره شاد و خرسند مى‏شد. آیا كسى هست كه شعر او را براى ما بخواند؟ یكى برخاست و گفت: ظاهراً مقصود شما این شعر است:

«و ما حملت من ناقة ظهرها             ابرّ و اوفى ذمّة من محمد»

«هیچ مركبى در جهان، كسى را بر پشت خود حمل نكرده است كه نیكوكارتر و با وفاتر از محمد باشد».

پیامبر فرمود: گوینده این شعر، حسان بن ثابت است. در این لحظه على(ع) برخاست و اشعارى چند از سروده‏هاى پدر والامقام خود ابوطالب را خواند، كه نخستین بیت آن، این است:

«و ابیض یستسقى الغمام بوجهه      ثمال الیتامى عصمة للارامل»

«چهره روشنى كه به احترام آن، باران از ابر درخواست مى‏شود، شخصیتى كه پناهگاه یتیمان و نگهبان بیوه زنان است».

سپس یكى از افراد طایفه بنى كنانه برخاست و از حضرتش اجازه گرفت كه اشعارى را كه درباره آن حضرت سروده بود، بخواند. حضرت اجازه داد و او اشعار خود را خواند. پیامبر درباره او چنین دعا فرمود:

«لك لكل بیت قلته بیت فى الجنة».

«در برابر هر بیتى از این اشعار خانه‏اى در بهشت دارى» .(7)

پیامبر اکرم (ص):

مرد با ایمان با شمشیر و زبان خود از حریم حق دفاع مى‏كند. به خدایى كه جان من در دست او است، سروده‏هاى شما بسان تیرى است كه به قلب و چشم دشمن مى‏نشیند

تقدیرى كه امام سجاد(ع) از «فرزدق» و حضرت صادق(ع) از هاشمیات«كمیت» و امام رضا(ع) از «دعبل خزاعى» نمودند، معروف و مشهور است.

به دلیل اثرات بارزى كه شعر در میدان دفاع از حق و زنده ساختن حقیقت، از خود مى‏گذارد، هنگامى كه عبدالرحمن بن كعب از پیامبر اكرم درباره شعر سؤال نمود، آن حضرت چنین پاسخ داد:

«ان المؤمن مجاهد بسیفه و لسانه فو الذى نفسى بیده لكأنما ینضحونهم بالنبل» .(8)

«مرد با ایمان با شمشیر و زبان خود از حریم حق دفاع مى‏كند. به خدایى كه جان من در دست او است، سروده‏هاى شما بسان تیرى است كه به قلب و چشم دشمن مى‏نشیند» .(9)

پی نوشت ها :

1 ) نمونه بارز این اشعار، همان «سبعه معلّقه» است، یعنى همان هفت قصیده‏اى كه به عنوان بهترین شعر به دیوار كعبه آویخته بودند. در مجموع این قصائد هفتگانه، به ندرت یك سخن آموزنده، یك نكته اخلاقى به چشم مى‏خورد، بلكه همگى بر محور معاشقه با زنان و جنگ و غارتگرى و بیان خصوصیات اسبها است.

2 ) سوره شعرا، آیه 226-224.

3 ) سوره شعراء، آیه 227.

4 ) من لا یحضره الفقیه، ج‏4، باب النوادر - الدر المنثور، سیوطى، ذیل آیه یاد شده.

5 ) اعتقادات صدوق. به مجمع البیان، ج‏4، ص‏208 مراجعه شود.

6 ) تفسیر ابن كثیر، ج‏3، ص‏354. المیزان، ج‏15، ص‏368.

7 ) امالى شیخ طوسى، ص‏46.

8 ) مجمع البیان، ج‏4، ص‏208، چاپ صیدا.

9 ) در این زمینه، به بحث مبسوط مرحوم علامه امینى در الغدیر ج‏2(متن عربى) یا ج‏3(ترجمه فارسى) مراجعه شود.

فرآوری: بصیرت

بخش قرآن تبیان


منبع :

استاد جعفر سبحانى ، پرسش ها و پاسخ ها ، ص 244 - 248