تبیان، دستیار زندگی
رها كردن خداوندى كه قدرت و علم بى نهایت دارد و به سراغ افراد و اشیایى رفتن كه هیچ كارى به دستشان نیست ، بزرگ‏ترین ظلم به انسانیّت است . اسیر جماد و انسان شدن و تكیه به صنعت كردن و كمك از عاجز خواستن خردمندانه نیست !
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بزرگ‏ترین خطر و اصلى‏ترین مسئله !!

شرک


باید بدانیم که یکی از زمینه ها و اسبابی که باعث رشد آدمی می شود ، استفاده از پند ها واندرزهای دیگران است ، به طوری که حتی معصومین نیز خود را از این مهم مبرا نمی دانستند .


« وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ ؛ و (یاد كن) زمانى كه لقمان به پسرش در حال موعظه‏ى او گفت: فرزندم ! چیزى را همتاى خدا قرار نده، زیرا كه شرك (به خدا)، قطعاً ستمى بزرگ است .» (لقمان، 13)

موعظه ، یكى از راه‏هاى دعوت به حقّ است و هیچ كس از آن بى‏نیاز نیست. یكى از نام‏هاى قرآن نیز ، موعظه نام گرفته است : « قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ » (یونس، 57)

در برخى روایات آمده است : گاهى پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) به جبرئیل مى‏فرمود: مرا موعظه كن. (مواعظ صدوق، ص 92) حضرت على (علیه السلام) نیز گاهى به بعضى از یارانش مى‏فرمود : مرا موعظه كن، زیرا در شنیدن اثرى است كه در دانستن نیست . (ده گفتار، شهید مطهرى، ص 224)

پیام‏های آیه :

1ـ شیوه‏هاى تربیتِ فرزند را از بزرگان بیاموزیم : «وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ»

2ـ در موعظه باید ابتدا ، ذهن و حواسّ شنونده را به خود متوجّه كنیم : «یا بُنَیَّ»

3ـ موعظه باید بر اساس حكمت باشد : « وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ ... وَ هُوَ یَعِظُهُ »

4ـ فرزند ، به نصیحت نیاز دارد ؛ از فرزندانمان غافل نشویم : « قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ»

5ـ در تبلیغ ، ابتدا از نزدیكان خود شروع كنیم : « قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ »

6ـ از بهترین راه‏هاى تربیت صحیح فرزند ، گفتگوى صمیمى با اوست : « وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ»

7ـ از رسالت‏هاى پدر نسبت به فرزند ، موعظه است : « قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ »

8ـ با نوجوان باید با زبان موعظه سخن گفت ، نه سرزنش : «وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ»

9ـ موعظه باید با محبّت و عاطفه همراه باشد : « یا بُنَیَّ »

10ـ یكى از شرایط تأثیر موعظه ، احترام و شخصیّت دادن به طرف مقابل است : « یا بُنَیَّ »

11ـ در ارشاد و موعظه ، مسایل اصلى را در اولویّت قرار دهیم : « یَعِظُهُ ... لا تُشْرِكْ »

12ـ مهم‏ترین و محورى‏ترین بُعد حكمت ، توحید است : « آتَیْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ ... قالَ ... لا تُشْرِكْ»

13ـ شرك ، بزرگ‏ترین خطر و اصلى‏ترین مسئله است ، در نزد خداوند ، همه‏ى دنیا متاع قلیل : « مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ » (نساء، 77) ، وشرك ظلم عظیم معرفی شده است : « لَظُلْمٌ عَظِیمٌ » به عبارتی اگر همه‏ى دنیا را به كسى بدهند كه مشرك شود ، قابل قبول و پذیرش نیست .

14ـ مواعظ خود را با دلیل و منطق بیان كنیم : « لا تُشْرِكْ ... إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ »

معناى شرك چیست ؟

شرك ، معناى وسیع و گسترده‏اى دارد كه بارزترین آن شرك به معناى بت‏پرستىمی باشد و این نوع شرك ، به فتواى فقها موجب خروج از جرگه‏ى دین و سبب ارتداد انسان مى‏شود .

« وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ ؛ و (یاد كن) زمانى كه لقمان به پسرش در حال موعظه‏ى او گفت: فرزندم ! چیزى را همتاى خدا قرار نده، زیرا كه شرك (به خدا)، قطعاً ستمى بزرگ است»

شرك معانى دیگرى نیز دارد!

اطاعت بى چون و چرا از غیر خدا و یا پیروى از هواى نفس كه قرآن در این باره مى‏فرماید : « وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ؛ همانا فرستادیم در هر امّتى رسولى، كه خدا را عبادت كنید و از طاغوت اجتناب كنید. » (نحل، 36) و یا مى‏خوانیم : « أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ؛ آیا ندیدى كسى كه هواى نفس خود را خداى خود قرار داده است .» (جاثیه، 23)

در قرآن بیش از 100 مرتبه عبارتِ « دُونِ اللَّهِ » و « دُونِهِ » ذکر شده است ، بدین معنا که بیان می کند که  اطاعت و پرستش غیر خدا ، شرك محسوب می شود .

مؤمنانی که موحّد نیستند !

گاه دیده می شود که مؤمنان نیز در مواردى كه به غیر از فرمان الهى و معیارهاى الهى عمل مى‏كنند ، از مدار توحید خارج مى‏شوند : « وَ ما یُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِكُونَ» (یوسف، 105) با توجه به این آیه ، اكثر مؤمنان، مشرك هستند و تكیه‏گاه‏هاى غیر الهى دارند .

در روایت آمده است كه این گونه شرك ، از حركت مورچه در شب تاریك بر سنگ سیاه پوشیده‏تر است .

بنا بر این شرك ، تنها بت‏پرستى نیست ، بلكه وابستگى به هر قدرت ، مقام ، مال، مدرك ، قبیله و هر امرى كه در جهت خدایی نباشد ، شرك به حساب می آید .

آثار شرك‏

چگونه اضطراب و نگرانی خود را کنترل کنیم؟

1ـ حبط عمل:

شرك ، كارهاى خوب انسان را از بین مى‏برد ، همان گونه كه آتش ، درختانِ سبز یك جنگل را از بین مى‏برد . قرآن ، خطاب به پیامبر مى‏فرماید : « لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ ؛ اگر مشرك شوى، تمام اعمالت نابود مى‏شود. » (زمر، 65)

2ـ اضطراب و نگرانى :

هدف یك فرد خداپرست و موحّد ، راضى كردن خداى یكتاست كه زود راضى مى‏شود ، امّا كسى كه به جاى خدا در فكر راضى كردن دیگران باشد، دائماً گرفتار اضطراب و نگرانى خواهد بود ؛ زیرا که تعداد مردم زیاد است و هر كدام هم خواسته‏ها و توقّعات گوناگونى دارند .

حضرت یوسف (علیه السلام) در زندان به دوستان مشرك خود فرمود : « أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ ؛ آیا چند سرپرست و ارباب بهتر است یا یك خداى واحد ؟» (یوسف، 39)

با تکیه بر توحید از طعمه شدن ، خلاصی یابید !

قرآن مى‏فرماید : مثال كسى كه از خدا جدا شود ، مثال كسى است كه از آسمان پرتاب شود و طعمه‏ى انواع پرندگان قرار گیرد و هر ذرّه‏ى او به مكان دورى پرتاب شود : « وَ مَنْ یُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ أَوْ تَهْوِی بِهِ الرِّیحُ فِی مَكانٍ سَحِیقٍ » (حج، 31)

آرى ، توحید و بندگى خالص خداوند ، قلعه‏ى محكمى است كه انسان را از هدر رفتن ، به هر كس دل بستن ، دور هر كس چرخیدن ، به هر كس امید داشتن ، تملّق و ستایش از هر كس و ترسیدن از هر كس ، حفظ مى‏كند . در حدیث مى‏خوانیم : « كلمة لا إله إلا الله حصنى فمن دخل حصنى أمن من عذابى ؛ توحید قلعه و دژ محكمى است كه هر كس در آن وارد شود، از عذاب خداوند در امان خواهد بود. » (بحار، ج 49، ص 127)

3ـ اختلاف و تفرقه:

در جامعه‏ى توحیدى ، محور همه چیز خداوند است ، رهبر، قانون و راه را خدا تعیین مى‏كند و همه دور همان محور مى‏چرخند ، ولى در جامعه‏ى شرك آلود ، به جاى خداى واحد ، طاغوت‏ها ، سلیقه‏ها و راه‏هاى متعدّد وجود دارد و مردم را دچار اختلاف و تفرقه مى‏نماید ، دراین باره قرآن می فرماید : « لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِینَ مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ ؛ از مشركان نباشید، از كسانى كه (به خاطر سلیقه‏هاى شخصى و نظریّات از پیش ساخته)، عامل تفرقه مى‏شوند.» (روم، 32)

 4ـ خوارى و ذلّت در قیامت

قرآن مى‏فرماید : « لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتُلْقى‏ فِی جَهَنَّمَ مَلُوماً مَدْحُوراً ؛ با خداى واحد، معبود دیگرى قرار ندهید كه با ملامت به دوزخ پرتاب خواهید شد .» (اسراء، 38)

اوّلین پیام و هدف تمام انبیا، مبارزه با شرك و دعوت به بندگى خالصانه خداوند است

انگیزه‏هاى شرك

برای انجام هر کار و عملی انگیزه ای لازم است تا آدمی را برای طی طریق پشتیبان ومشوّق باشد .

شرک ورزیدن نیز از این امر مستثنی نبوده و از انگیزه های آن می توان به بیان مسائلس پرداخت :

گاه مردم ، به خاطر قدرت به سراغ كسى مى‏روند واو را مورد پرستش قرار می دهند كه قرآن دراین باره می فرماید : تمام مردم اگر جمع شوند ، حتّى قدرت آفریدن یك مگس را نیز ندارند : « لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ» (حج، 73)

یا به خاطر لقمه نانى به سراغ این و آن مى‏روند ، كه قرآن مى‏فرماید: « لا یَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقاً» (عنكبوت، 17)

در بعضی از اوقات ، به خاطر رسیدن به عزّت به سراغ كسى مى‏روند كه قرآن مى‏فرماید: « فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً » (نساء، 139)

گاه مردم به انگیزه نجات از مشكلات ، دور كسى جمع مى‏شوند كه قرآن مى‏فرماید : « فَلا یَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ »( اسراء، 56)

و در جاى دیگر مى‏فرماید: كسانى كه به جاى خدا به سراغشان مى‏روید، بندگانى مثل خودتان هستند: «عِبادٌ أَمْثالُكُمْ» (اعراف، 194)

چرا شما بهترین آفریننده را رها مى‏كنید و به دیگران توجّه دارید؟ « تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِینَ » (صافّات، 135)

عبادت، دعا، سنا، حمد، ستایش

چگونه با شرک مبارزه کنیم ؟!

اوّلین پیام و هدف تمام انبیا، مبارزه با شرك و دعوت به بندگى خالصانه خداوند است : «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» (نحل، 36)

دلیل اهمیت مبارزه با شرک این است که تمام گناهان ، مورد عفو قرار مى‏گیرند ، جز شرك : « إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَكَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ» (نساء، 48 و 116) وانبیاء الهی مأمور بودند با صراحت كامل از انواع شرك‏ها برائت جویند . (هود، 54)

شریك قرار دادن براى خداوند مردود است ، گرچه درصد آن بسیار كم باشد. اگر 99 درصد كار براى خداوند و تنها یك درصد آن براى غیر خدا باشد ، تمام كار باطل است . چنان كه قرآن مى‏فرماید : « وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً » (نساء، 36)

انبیاء و اولیا را نیز شریک خدا قرار ندهید!

نه تنها بت‏ها و طاغوت‏ها ، بلكه انبیا و اولیاى الهى نیز نباید شریك خداوند قرار گیرند .

خداوند به حضرت عیسى مى‏فرماید: آیا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را شریك خدا قرار دهید : «أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ» (مائده، 116)

باید دانست که شریك دانستن براى خداوند ، افترا ، تهمت و گناه بزرگ است : «وَ مَنْ یُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى‏ إِثْماً عَظِیماً» (نساء، 48)

شرك، به قدرى منفور است كه خداوند مى‏فرماید: پیامبر و مؤمنین حقّ ندارند براى مشركان، حتّى اگر از خویشاوندانشان باشند، استغفار نمایند. «ما كانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِینَ وَ لَوْ كانُوا أُولِی قُرْبى‏» (توبه، 113)

نتیجه گیری :

رها كردن خداوندى كه قدرت و علم بى نهایت دارد و به سراغ افراد و اشیایى رفتن كه هیچ كارى به دستشان نیست ، بزرگ‏ترین ظلم به انسانیّت است . اسیر جماد و انسان شدن و تكیه به صنعت كردن و كمك از عاجز خواستن خردمندانه نیست !

آمنه اسفندیاری

بخش قرآن تبیان


منابع:

1- تفسیر نور ،ج 9

2- مواعظ صدوق، ص 92

3- ده گفتار، شهید مطهرى، ص 224

4- بحار، ج 49، ص 127