تبیان، دستیار زندگی
در فن اخلاق، غفلت به عنوان مانع و بیداری به عنوان شرط لازم تهذیب نفس و سیر و سلوك شمرده شده است. مقدمه واجب سیر و سلوك آن است كه انسان توجه كند كه ناقص است و باید كامل شود و مسافر است و به زاد و راحله و راهنما نیاز دارد و بدیهی است كه اگر كسی غافل باشد و
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یک واجب فوری

تزكیه نفس

در فن اخلاق، غفلت به عنوان مانع و بیداری به عنوان شرط لازم تهذیب نفس و سیر و سلوك شمرده شده است. مقدمه واجب سیر و سلوك آن است كه انسان توجه كند كه ناقص است و باید كامل شود و مسافر است و به زاد و راحله و راهنما نیاز دارد و بدیهی است كه اگر كسی غافل باشد و نداند مسافر است، در جای خود می‌ماند.

یكی از موانع مهم تهذیب نفس و سیر و سلوك الی الله آن است كه ما همواره به بیرون از خود می‌نگریم و از خود غافلیم و در حقیقت فضول هستیم نه عقول؛ فرق فضول و عقول این است كه انسان عقول، ابتدا به درون و آن گاه به بیرون، ولی انسان فضول، همواره به بیرون از خود می‌نگرد و این، مشكل ماست كه شرحش در یكی از خطبه‌های مبسوط علی (ع) كه هنگام قرائت آیه مباركه: «یا ایها الانسان ما غرك بربك الكریم»(انفطار:6) ایراد فرمودند، آمده است.

آن حضرت می‌فرمایند: ای انسان چه چیز تو را بر گناه جرات داده و چه چیز تو را در برابر پروردگارت مغرور ساخته و كدامین عامل تو را بر هلاكت خویشتن علاقه‌مند كرده است؟ مگر این بیماری تو بهبود نمی‌یابد و یا این خوابت بیداری ندارد؟ چرا همان گونه كه به دیگران رحم می‌كنی، به خود رحم نمی كنی؟ تو كه هر گاه كسی را در آفتاب سوزان بیابی، بر او سایه می‌افكنی و هر گاه بیماری را ببینی كه سخت ناتوان گشته، از سر رحم بر او می‌گریی، پس چه چیز تو را بر این بیماریت شكیبایی بخشیده و بر این مصائبت صبور ساخته و چه چیز تو را از گریه بر خویشتن تسلی داده؟ در حالی كه هیچ چیز برای تو عزیزتر از خودت نیست... این خواب غفلتی كه چشمت را فرا گرفته، با بیداری برطرف ساز... . كسی كه با داشتن چندین لباس، برهنه باشد و آن گاه برهنه‌ای را در رهگذر ببیند و به حال او اشك بریزد عاقل نیست.

امام امیرالمومنین(ع) خود نیز می‌فرماید: پروردگارم به من قلبی عَقول و لسانی سَئول بخشیده است: «انَّ ربی و هب لی قلبا عَقولاو لسانا سَوولا»(بحارالانوار، ج 40، ص 157)؛ قلب عقول قلبی است كه عاقلانه بیندیشد و لسان سئول لسان پر سئوال است كه هر چه را نداند، می‌پرسد

امیرالمومنین در این خطبه پس از تبیین مثل به ممثل پرداخته، می‌فرماید: اگر نقصی را در دیگران یا غفلتی را از دیگران مشاهده كنیم، متاثر شده رنج می‌بریم، اما هرگز به درون خود سر نمی‌زنیم كه آیا ما هم گرفتار این غفلت و گناه هستیم یا نه: «یا ایها الانسان ما جراك علی ذنبك و ما غرك بربك و ما انسك بهلكة نفسك؟ اما من دائك بلول، ام لیس من نومتك یقظة؟ اما ترحم من نفسك ما ترحم من غیرك...؟(نهج البلاغه، خطبه 223) فضول كسی است كه كار زاید می‌كند؛ ولی اگر عقل حاكم باشد و انسان خود را اصلاح كند، اصلاح دیگران، جزء حسن خلق می‌شود.

تزکیه نفس

ما وقتی موظفیم دیگران را اصلاح كنیم كه خود را اصلاح كرده باشیم؛ اما این، مقدمه‌ای تحصیلی است نه حصولی و بهانه به دست تاركان امر به معروف و نهی از منكر نمی‌دهد؛ هیچ كس حق ندارد بگوید: چون خود را اصلاح نكرده‌ام نباید جامعه را اصلاح كنم؛ زیرا انسان، موظف است هر چه سریعتر خود را اصلاح كند. گاهی می‌گوییم: ما كه پزشك نیستیم، حق طبابت نداریم، این سخن، حق است و كسی هم نباید تحصیل پزشكی را بر ما تحمیل كند؛ چون تحصیل آن، سن، امكانات و استعداد خاصی می‌خواهد و مقدور هر كسی نیست. پس اگر نتوانستیم بیماری را درمان كنیم، عذر ما موجه است، چون مقدور ما نیست؛ اما اگر كسی مشكل اخلاقی داشته باشد، ما نمی‌توانیم بگوییم چون خود را اصلاح نكرده‌ایم نمی‌توانیم به اصلاح او اقدام كنیم؛ چون انسان همواره موظف است خود را اصلاح كند. اصلاح نفس، مقدور همه ماست وگرنه خداوند آن را بر ما واجب نمی‌كرد. البته در آغاز، دشوار است، ولی سختی آن كاذب است و در درون هر كاذبی، صادقی نهفته است. چیزی كه سختی آن دروغ است، آسانی آن راست است.

بنابراین، اصلاح نفس، آسان است و انسان می‌پندارد دشوار است. از این رو وجود مبارك امیرالمومنین می‌فرماید: آیا دیده‌اید هیچ عاقلی به حال دیگران گریه كند و به حال خود ننالد؟ عقل آن است كه انسان از طعامی كه در سفره دارد هم خود سیر شود و هم گرسنه را سیر كند. درباره تغذیه روح و تهذیب اخلاق نیز چنین است. انسان موظف است جان گرسنه و تشنه خود را با فضایل و كرایم اخلاقی، سیر و سیراب كند و آن گاه مقداری هم به غیر خود بچشاند؛ یعنی پس از تهذیب خود به فكر تهذیب دیگران باشد. اگر خود را اصلاح نكرده‌ایم در حقیقت معروف را دوست نداشته و از منكر منزجر نبوده‌ایم وگرنه به معروف عمل می‌كردیم و از منكر باز می‌ماندیم. بنابراین، با این تحلیل علوی(ص) معلوم می‌شود كه فضول و عقول كیست.

امام امیرالمومنین(ع) خود نیز می‌فرماید: پروردگارم به من قلبی عَقول و لسانی سَئول بخشیده است: «انَّ ربی و هب لی قلبا عَقولاو لسانا سَوولا»(بحارالانوار، ج 40، ص 157)؛ قلب عقول قلبی است كه عاقلانه بیندیشد و لسان سئول لسان پر سئوال است كه هر چه را نداند، می‌پرسد.

گروه دین و اندیشه تبیان

نویسنده: رضا جاودان


برگرفته از: كتاب مراحل اخلاق در قرآن، آیت الله جوادی آملی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.