تبیان، دستیار زندگی
امروزه کمتر نقاشان و شاعران و موسیقدان‌هایی هستند که با هنر همدیگر آشنا و در تعامل باشند. بیشتر هنرمندان‌مان تک بعدی‌اند و همین ضربه بدی به پیکره هنرمان زده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هنرمند چند بعدی کم داریم

امروزه کمتر نقاشان و شاعران و موسیقدان‌هایی هستند که با هنر همدیگر آشنا و در تعامل باشند. بیشتر هنرمندان ‌ما تک بعدی‌اند و همین ضربه بدی به پیکره هنرمان زده است.

فقدان هنرمندان چند بعدی در دنیای امروز

اگر نگاهی اجمالی بر هنر نگارگری خودمان داشته باشیم؛ از نگاره‌های اولیه که می‌توان به نگاره‌های مانی و کتاب ارژنگ اشاره داشت ادبیات و نگارگری در هم تنیده بودند و پس از اسلام نیز این پیوند و تعامل برقرار بود و بر هم تاثیر داشتند. در نگاره‌های متاثر از شاهنامه حکیم فردوسی تا خسرو و شیرین و معراج‌نامه و هفت پیکر نظامی و حتی کتاب‌ها و رساله‌های علمی و بیشتر در زمینه طب و نجوم. از دید شاعر نیز نگارگری نقش مهمی ایفا می‌کرد. می‌توان به نوع تصویرسازی‌ها و رنگ‌بندی‌های شاهنامه اشاره کرد. در شاهنامه 4197 بار عنصر رنگ بکار رفته است. و این تعامل شاعر با نگاره و دیگر هنرها و علوم بوده که ما بیشتر شاعران را به دلیل آگاهی و شناخت‌شان با دیگر هنرها و علوم زمانه‌شان با نام حکیم می‌شناسیم و می‌خوانیم. به این غزل صائب توجه کنید که چگونه واژگان نگارگری را در هر بیت بکار برده است: مست شد نقاش تا آن چشم جادو را كشید/ طاقتش شد طاق تا آن طاق ابرو را كشید/ خامه‌ی مانی كز او آب طراوت می‌چكید/ موی آتش دیده شد تا آن گل رو را كشید...

البته باید این مسئله را در نظر گرفت این تعامل میان نگاره و شعر و ادبیات به صورت وفادارانه نبوده زیرا تخیل نقاش دخیل بوده است آن گونه که اگر از متن نگاره شعر و نوشته را حذف کنید زیبایی اثر برقرار است و حتی در بسیاری موارد برداشت نگارگر از شعر را شاهدیم تا تصویر سازی دقیق متن ادبی. به عبارتی هنرمند نگارگر و شاعر در یک تعامل فرهنگی و یک نقش گفتمان بینامتنی قرار می‌گرفتند

رسول معرک نژاد:امروزه واژه‌ها هم تغییر یافته‌اند به گونه‌ای که نقاش  یا شاعر کسی خوانده می‌شود که در یک حیطه تخصص دارد و به اصطلاح تکنیسین کارش است همانگونه که کسی مکانیک یا کفاش و نانواست.

در دوران مدرن هنر ایران به ویژه نقاشی معاصر این تعامل فرهنگی از جهتی با سنت‌گرایان گسسته و از طرفی با نوپردازان ادامه داشت، همان نزاع میان سنت و مدرن. نقاشان و شاعران و ادیبان معاصر و نوپرداز در کنار هم بودند و این تعامل برقرار بوده و در تایید آن انتشار نشریاتی نظیر "خروس جنگی" که در آن جلیل ضیاپور تا هوشنگ ایرانی و سهراب سپهری همکاری داشته‌اند. حتی هنرمندانی داریم که در هر دو گونه هنری- شعر و نقاشی-تبحر داشته‌اند و دارند.

می‌توان به سهراب سپهری یا منوچهر یکتایی اشاره کرد. یکتایی که امروز در آمریکا زندگی می‌کند نقاش است و هم جزو موج و جنبش "شعر دیگر" که در این جنبش شاعرانی همچون هوشنگ چالنگی، بیژن جلالی و بهرام اردبیلی و دیگران را داریم. همچنین ژازه طباطبایی و شیبانی که علاوه بر آن هنرها نمایش نامه نویس و فیلمساز نیز بوده‌اند.

بنابراین ادبیات و شعر بخشی از دانش نقاش بود. من به این نقاشان، هنرمندان چند بعدی می‌گویم زیرا این دانش‌ها و شناخت‌ها لازم و ملزوم هم هستند امروزه واژه‌ها هم تغییر یافته‌اند به گونه‌ای که نقاش  یا شاعر کسی خوانده می‌شود که در یک حیطه تخصص دارد و به اصطلاح تکنیسین کارش است همانگونه که کسی مکانیک یا کفاش و نانواست. آنچه به نقاش مفهوم هنرمند بودن و یا روشنفکر بودن می‌بخشد چند بعدی بودن اوست که در کارش نیز مستتر است.

نه تنها آشنایی با ادبیات و شعر و داستان بلکه با موسیقی و فیلم و در مواردی با فلسفه و زبان شناسی و نشانه شناسی و دیگر علوم انسانی و کمی جدی‌تر در هنرهایی نظیر هنر مجسمه‌سازی  آشنایی با علوم فیزیک و شیمی. آنچه غنای هنر را امروزه کمرنگ کرده است عدم وجود تعامل میان هنرمندان و گونه‌های هنری است. دیگر آن نشست‌های قهوه‌خانه‌ای نیست؛ مرکزی که بتوانند هنرمندان شاعر و نقاش و فیلم‌ساز و موسیقی‌دان و دیگر هنرها را جمعی آورد و تشکیلی پدیدآورد.

زنده یاد علی حاتمی در ماهنامه سینما(شماره ی 162 مردادماه 1373) از نظریه فیلمسازی‌اش و تعامل نگارگری ایران و فیلم‌هایش صحبت می‌کند و شرح می‌دهد چگونه ترکیب‌بندی و نوع فضاسازی نگاره‌های ایرانی را در قاب‌بندی فیلم‌هایش بکار می‌گیرد. امروزه هم هستند از نسل قبل که به این تعامل اعتقاد دارد نظیر آیدین آغداشلو و شناخت او از نگارگری و خوشنویسی و سینما و ما بیشتر او را نقاش می‌دانیم و یا حسینعلی ذابحی که نقاش است و چند مجموعه کتابت(مجموعه‌های کوچک نوشته‌ها و شعرهایش) در تعداد محدود به چاپ رسانده است. همچنین ابراهیم جعفری و یا مهدی حسینی و زنده یاد مهدی سحابی و خیلی‌های دیگر. اما نسل امروز این پویایی ذهنی و تعامل میان هنرها را کمتر به طور جدی درک و دنبال می‌کند شاید تفننی از سر ذوق چند کلامی می‌نویسد و آن را شعر می‌خواند و تا حدودی ادای پست مدرنیسمی نیز در می‌آورد.

اما متاسفانه کمتر امروزه هستند نقاشان و شاعران و موسیقدان‌هایی که با هنر همدیگر آشنا و در تعامل باشند. امروزه بیشتر هنرمندان‌مان تک بعدی‌اند و همین ضربه بدی به پیکره هنرمان زده است. شاید ناشی از آن می‌شود که خودمان در شناخت هنرهای‌مان کاهلی کرده‌ایم و آموزش‌های دانشگاهی‌مان نیز بسته و با شیوه‌های غربی بوده‌ و همیشه استناد گفته‌هایمان سخنان فرنگی‌ها بوده است.


منبع:برنا -رسول معرک نژاد نقاش وپژوهشگر

تنظیم:مینا بای