تبیان، دستیار زندگی
اولی: هیچ خبر داری که ایرج سیگار را ترک کرده؟ دومی: این امکان ندارد. چون او سال های سال است که سیگار می کشد و هر چه زحمت کشید و به وسایل مختلف متوسل شد نتوانست سیگار را ترک کند. اولی....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیامک های بی نمک ولی خنده دار

اس ام اس، پیامک، لطیفه

- اولی: هیچ خبر داری که ایرج سیگار را ترک کرده؟ دومی: این امکان ندارد. چون او سال های سال است که سیگار می کشد و هر چه زحمت کشید و به وسایل مختلف متوسل شد نتوانست سیگار را ترک کند. اولی: درست است، چون ساعت پیش مرد!

- هشت نفر! آدم خسیس وارد یک رستوران شدند. در این موقع گارسون جلو آمده و می پرسد: آقایان برای ناهار چی میل دارید؟ یکی از آنها پاسخ می دهد: لطفا یک بشقاب سوپ با هشت قاشق بیاورید!

- معلم: اگر من هزار تومان پول داشته باشم و یک چهارم آن را به تو بدهم، برای من چقدر می ماند؟ شاگرد: تشکرات صمیمانه من!

- معلم از شاگرد پرسید: "آخر ماه" که می شود ماه کجا می رود؟ و چرا از نظر ما پنهان می شود؟ شاگرد پاسخ داد: حتماً می رود حقوقش را بگیرد!

- دزدی در کوچه می دوید و داد می زد آی بگیرید، بگیریدش. شخصی از او پرسید: چه کسی را بگیریم؟ دزد گفت: پاسبانی که به دنبال من می دود.

- معلم: می توانی بگویی سنگ پا از کدام دسته سنگ هاست؟ شاگرد: گمان می کنم از دست سنگ های پررو باشد!

- دو دکتر برحسب اتفاق همدیگر را در شهری دیدند، یکی از دیگری پرسید: دکتر شنیدم که شما شهر را ترک کردید، در صورتی که در آنجا مشتری های خوبی داشتید. دکتر آهی کشید و گفت: بله، ولی کم کم همه مردند و شهر خلوت شد.

- پزشک به مرد بی سوادی گفت: برای چشم پسرت، این دوا را می گیری و با دقت در چشم او می ریزی. مرد فکری کرد و گفت: آقای دکتر، دوا را تهیه می کنم. اما شما گفتید "با دقت" به چشم پسرم بریزم، اما نگفتید "دقت" را از کجا باید بخرم؟!

- بیمار: آقای دکتر شما برای موهای سفید چی دارین؟ دکتر داروساز: احترام بسیار.

- صفای ما پابرهنه ها می دونی چیه؟ اینه که ریگی توی کفشون نیست.

- سرتو بذار رو شونه هام خوابت بگیره، جا خالی می دم بخوری زمین حالت بگیره.

- چه غمگینانه می پیچد درون کوچه قلبم صدای تو که می گفتی: آهای نون خشکیه.

- هر وقت بغضت گرفت صدام کن، قول نمی دم خوبت کنم اما پا به پات گریه می کنم.

- چه دعایی کنم بهتر از این: خنده ات از ته دل، گریه ات از سر شوق.

- یه فرغون ارادت داریم خدمتتون، خالیش کنین، فرغون امانته.

- یک روز یک کبریت سرشو می خارونه، آتش می گیره.

- بودنت یک جور، نبودت یک جور، در این دنیای جورواجور، همه چیز هست ناجور.

- خواستم خانه عشق را روی قلبم بسازم، اما شهرداری مجوز نداد.

- این پیام جهت بالا بردن کلاس شما در جمع بود. لطفا بعد از خواندن الکی بخندید.

- غضنفر آلبوم عسکش پر میشه، می ندازه دور.

- خجوب سجر جکارت گجداجشتم آجقا. همه "ج" ها رو حذف کن دوباره بخون.

- به عده ای که خود را به آب و آتش می زنند نیازمندیم. (آتش نشانی)

- به عده ای سربه هوا جهت استخدام نیازمندیم. (سازمان هواشناسی)

- به تعدادی محدود از افرادی که پول هایشان را پارو می کنند نیازمندیم. (بانک ها)

- زن: امروز پنجمین سالگرد ازدواجمان است، به نظر تو باید چه کنیم؟ شوهر: یک دقیقه سکوت، فهمیدید خانم، سکوت!

- استاد: هی، تو چرا داری سرکلاس ساندویچ می خوری؟ استاد مگه کلاس تقویتی نیست؟

- معلم: پسر چرا دیروز غیبت داشتی؟ دانش آموز: مریض بودم آقا. معلم: ولی من خودم دیدمت که داشتی دوچرخه سواری می کردی. دانش آموز: آقا داشتم می رفتم به دکتر بگم بیاد خونه معاینه ام کنه.

- مشتری: این چه وضعیه؟ تو کاسه آش من یک پشه است. گارسون: شما چقدر خسیس هستید آقا مگه یک پشه به این کوچولویی چقدر آش می خوره؟!

اس ام اس، پیامک، لطیفه

- معلم: حمید نصف النها را تعریف کن؟ حمید: آقا اجازه! اگر با یک چشم به سفره ناهار نگاه کنیم. این می شود نصف النهار.

- همین که صاحب مغازه خواربار فروشی به مغازه رسید. شاگردش با عجله به او نزدیک شد و گفت: کریم آقا. یه موش گنده افتاده بود داخل پیت پنیر. صاحب مغازه با دستپاچگی گفت: خوب تو چه کار کردی؟ شاگرد با لبخند گفت: هیچی یه گربه انداختم تو پیت پنیر!

- معلم: امیر بگو ببینم ایران در کدام مدار کره زمین واقع شده است؟ امیر: آقا اجازه در مدار گرانی.

- دکتر: بیماری شما چیست آقا؟ بیمار: هر چی شما صلاح بدانید.

- آموزگار: اسم چهار حیوان درنده را بگو! شاگرد: سه شیر و یک پلنگ. آموزگار: این که نشد، یک پساندار هم نام ببر. شاگرد: سگ. آموزگار: یک پستانداردیگر.شاگرد: یک سگ دیگر. آموزگار که کلافه شده بود گفت: آخر این دو با هم فرق داشته باشند. شاگرد: بسیار خوب یک سگ سیاه و یک سگ سفید.

- مردی از شدت تنهایی، حوصله اش سررفت، گوشه اتاق نشست و یکی توی کله خودش زد و بعد، بلافاصله برگشت و گفت: کی بود؟

- مریم: زهره چه روزی به دنیا آمدی؟ زهره: جمعه. مریم: غیر ممکن است جمعه که روز تعطیل است.

- در اولین روز بستری شدن آقایی در بیمارستان، برایش غذایی آوردند که کمتر از آن دیگه نمی شد.: یک لقمه نان، یک چکه آش، یک قطره مربا و یک بند انگشت آب. آقا به پرستار خود نگه کرد و گفت: همین. پرستار گفت: بله. اگر فرمایش دیگری دارید بفرمایید. مرد گفت: پس لطفا بعد از غذا یه تمبر پست هم برام بیاورید می خواهم مطالعه کنم.

- مشتری به مغازه شیرینی فروشی رفت و یک جعبه شیرینی خواست. فروشنده جعبه ای به مشتری داد. مشتری گفت: این که روش نوشته: فلفل. فروشنده پاسخ داد. بله از قصد نوشتم فلفل که مورچه ها داخلش نروند.

- در دادگاه سارقی را محاکمه کردند. دادستان مشغول خواندن ادعا نامه شد و خطاب به هیات منصفه گفت: آقایان این مرد در کمال زیرکی و مهارت و با نهایت دقت و استادی و تردستی دست به چنین سرقتی زده است. دراین هنگام متهم از جا بلند شد و تعظیمی کرد و گفت: اختیار دارید قربان. این قدر بنده را خجالت ندهید. آخر قابل این همه تعریف های شما نیستم.

- در دادگاه قاضی به متهم گفت: شما به شاکی ناسزا گفتید و بعد او را زدید چرا؟ متهم برای اینکه در بین ناسزا گفت، متوجه شدم او کر است.

- مسافر گفت: آقای راننده شما از مشاهیر شعر فارسی چه کسانی رو می شناسید؟ راننده: جونم برات بگه: حافظ، سعدی، فردوسی، ناصرخسرو، توپخونه، حسن آبادی، نازی آباد، گمرک و ...


دوست عزیز شما می توانید لینك ها و مطالب طنز و سرگرم كننده جالب خود را به ای میل زیر ارسال نمایید :  ایمیل فستیوال

بخش امور کاربران سایت تبیان - delkhon

پیامک های معمایی

پیامک های بی نمک و خنده دار

پیامک های جورواجور

پیامک های ابریشمی

پیامک های همسرانه

کاریکلماتورهای خنده دار

ضرب المثل های دیجیتالی

کاریکلماتورهای خنده دار

یک گونی پیامک برای شما

لطیفه های کوتاه و بامزه (4)

لطیفه های کوتاه و بامزه (3)

لطیفه های کوتاه و بامزه (2)

لطیفه های کوتاه و بامزه (1)

یه گونی پیامک بامزه (3)

یه گونی پیامک بامزه (2)

یه گونی پیامک بامزه (1)

ضرب المثل های به روز شده