تبیان، دستیار زندگی
وجود مقدس حق ، کریم و رحیم و ودود و رحمان و معطی است . برای ذات او که عین صفات اوست ، نهایتی و حدّی نیست . چون عبد لیاقت دریافت عطای حضرتش را در خود ایجاد کند ، عطای آن کریم به عبد می رسد ، گر چه تمام موجودات هستی ، برای رسیدن عطای او به عبد ، مانع شوند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دور نمایی از دعای عرفه

. . . ولا لعطائه مانع . . .

روز عرفه

وجود مقدس حق ، کریم و رحیم و ودود و رحمان و معطی است . برای ذات او که عین صفات اوست ، نهایتی و حدّی نیست . چون عبد لیاقت دریافت عطای حضرتش را در خود ایجاد کند ، عطای آن کریم به عبد می رسد ، گر چه تمام موجودات هستی ، برای رسیدن عطای او به عبد ، مانع شوند .

چه مانعی در برابر قدرت بی نهایت او تاب مقاومت دارد ؟ ! چه قدرتی امکان چیرگی بر قدرت او را می یابد ؟ !

وجود مقدّسش فعال ما یشاء و قدرتش فوق قدرتها است . کرم و لطفش نا متناهی ، و رحمت و عنایتش دریایی بی ساحل است . چون بخواهد عطا کند عطا می کند و هر مانعی بر سر راه عطایش ، همانند پر کاه در برابر سیل خروشان است .

عطای او ابراهیم را در دل آتش حفظ کرد و یوسف را از قعر چاه به عزیزی مصر رساند و ایوب را از بیماری نجات داد ، و رسول اسلام را بر آن همه دشمنان پیروز ساخت .

آنچه بخواهد با تمام لطف به بندگانش عطا می کند و هیچ یک از موجودات هستی قدرت مانع شدن از رسیدن عطایش را به بندگان ندارد .

. . . وهو للّدعوات سامعٌ . . .

و او شنوای دعا و راز و نیاز و مناجات هر موجود زنده است .

زبان تمام موجودات و راز و نیاز همه عناصر هستی ، به هر لغت و لحنی که باشد ، برای او معلوم است ؛ زیرا معلّم همه زبانها به تمام خواهندگان ، خودِ اوست .

آنــی تـو کــه حــال دل نــالان دانی * * * احوال دل شکسته بالان دانی

گر خوانمت از سینه سوزان شنوی * * * ور دم نـزنـم زبـــان لالان دانی

او از تمام بندگانش دعوت به راز و نیاز و دعا و مناجات و تضرّع و زاری نموده و به همه آنان وعده اجابت دعا داده است .

. . . فأیّ نعمک یا الهی احصی عدداً و ذکراً أم أیّ عطایاک أقوم بها شکراً و هی یاربّ أکثر من أن یحصیها العادّون أو یبلغ علماً بها الحافظون . . .

کدام نعمتهایت را ، ای معبود من ، به شماره آورم که خود در قرآنت فرمودی : اگر بخواهید عدد نعمتهایم را به شماره آورید به شماره نیاید . یا به کدام عطایت شکر کنم که الطاف تو ای خدای من بیش از آن است که شمارندگان آمار گیرند ، یا علم حافظان به آن دسترسی داشته باشند .

راستی چه قدرت و قوّتی می تواند نعمت های او را به شماره آورد ، مگر نه این است که هر جزئی از اجزای هستی ، مرکب از اجزائی است که شماره کردن آن میسّر نیست ، تا چه رسد به جمع اجزای هستی و کدام توانمند را توان شکر نعمت و عطای اوست که بر هر نعمتی شکری واجب و بر آن شکر هم شکر دیگری واجب تا بی نهایت !

از دست و زبان که برآید         کز عهده شکر او برآید

خداوندا ! اگر در اثر بی باکی عبد از تو و نافرمانی وی از دستوراتت ، که ضامن خیر دنیا و آخرت است ، و آلوده شدنش به گناه و معصیت ، مورد غضب و خشم تو قرار بگیرد ، و در همان حال که بند خشم و غضبت وی را به اسارت گرفته بمیرد ، برای ابد هیچ روزنه نجاتی برای او نخواهد بود

آری ای خدای من ، اگر بخواهم و بکوشم در همه زمانها و در تمام اعصار بر فرض این که عمرم وفا کند ، که بر یک نعمت تو شکر کنم باز هم قدرت بر شکر آن یک نعمت را ندارم .

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَخْشَاکَ کَأَنِّی أَرَاکَ وَأَسْعِدْنِی بِتَقْوَاکَ وَلا تُشْقِنِی بِنَشْطِی لِمَعَاصِیکَ . . .

الهی حقارت و ذلّت و کوچکی و ناچیزی مرا به من بنمایان و عظمت و بزرگی و بی نهایت بودن خودت را در آیینه قلب من جلوه گر کن تا از بی نهایت کوچک بودنم ، در برابر بی نهایت بزرگ بودنت ترسان شوم ؛ ترسی که گویا محصول تماشای عظمت تو و کوچکی خودم با چشم سر است.

دعای عرفه

ترسی که باعث حرکت این بی نهایت کوچک به سوی آن بی نهایت بزرگ گردد تا در پایان این حرکت به مقام لقا و وصل برسم و خوف و وحشت و ترس و بیمم ، تبدیل به امن و آرامش شود .

الهی سعادت و خوشبختی مرا در تقوا و پرهیز از غیر خودت قرار بده که برای احدی راهی به سعادت دنیا و آخرت جز تقوا نیست .

خداوندا ! تقوا حافظ حیات از آلودگی ، نگهدار قلب از شک و تردید ، سپر وجود در برابر عذاب قیامت ، و کلید فتح و پیروزی ، علاج هوای نفس و بیماریهای روحی و روانی است .

الهی ! گناه و معصیت ، عامل تاریکی باطن ، به هم خوردگی نظم خانوادگی و اجتماعی ، علّت ناامنی درون ، باعث انواع گرفتاریها و بلا برای انسان و مخرّب دنیا و آخرت آدمی است .

خداوندا ! شقاوت انسان محصولی تلخ و اسف بار از گناه و معصیت و عصیان و آلودگی است . ای مهربان مولای هستی ، مرا به سبب معصیت دچار شقاوت و بدبختی مکن . توفیق رفیق راه زندگی من کن ، از افتادن در ورطه معصیت در امان بمانم و پنجه شقاوت گلوی حیاتم را نفشارد .

. . . فأسئلک یارب بنور وجهک الّذی اشرقت له الارض والسّماوات وکشفت به الظّلمات و صلح به أمر الاوّلین و الآخرین أنْ لاتمیتنی علی غضبک . . .

خداوندا ! اگر در اثر بی باکی عبد از تو و نافرمانی وی از دستوراتت ، که ضامن خیر دنیا و آخرت است ، و آلوده شدنش به گناه و معصیت ، مورد غضب و خشم تو قرار بگیرد ، و در همان حال که بند خشم و غضبت وی را به اسارت گرفته بمیرد ، برای ابد هیچ روزنه نجاتی برای او نخواهد بود .

خداوندا ! از تو می خواهم به حق نور وجهت ، که زمین و آسمانها از آن روشن شده و تاریکیها به سبب آن از بین رفته و کار اوّلین و آخرین از برکت آن اصلاح گشته ، مرا در بستر خشم و غضبت نمیرانی که مردن بر خشمت همان و گرفتار آمدن به عذاب ابد و بسته شدن تمام روزنه های نجات به روی من همان !

ای آن که قبل از دریافت شکر احسانت ، مرا به ایمان هدایت نمودی و به وقت بیماری تو را خواندم شفایم

دادی و برهنگی ام را پوشاندی و در گرسنگی سیرم نمودی و در تشنگی سیرابم کردی و از خواری عزّتم دادی و در نادانی معرفتم بخشیدی و در تنهایی افزونیم دادی و از غربتم در آوردی و از فقرم به توانگری بردی و در کمک خواهی یاریم نمودی ، این همه عنایت و لطف را تو آغاز کردی پس حمد و شکر فقط و فقط برای وجود مقدس تو است .

تهیه و تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.